*درس دوم :نمازهای واجب و اوقات آنها
بسماللهالرحمنالرحيم
صاحب عروه قدسسره میفرماید: أما اليومية فخمس فرایض الظهر أربع ركعات والعصر كذلك والمغرب ثلاث ركعات والعشاء أربع ركعات والصبح ركعتان و تسقط فيالسفر من الرباعيات ركعتان كما أن صلاة الجمعة أيضا ركعتان؛ نمازهای واجب برای مکلف در شبانهروز، پنج تاست: صلاة الظهرین والعشائین و صلاة الفجر. صلاة صبح دو رکعت، صلاة الظهر والعصر هر کدام چهار رکعت، مغرب سه رکعت و عشا هم چهار رکعت است. بعد میفرماید: این رباعیات یعنی نمازهایی که چهار رکعت هستند، درسفر دو ركعت خوانده ميشوند. اما بقیه، یعنی صلاة مغرب و صبح و صلاة جمعه در سفر و در حضر فرقی نمیکنند. البته بنابراین که صلاة جمعه در سفر، مشروع باشد. این حکم که صلوات یومیه، خمس صلوات است، بین علمای مسلمین از ضروریات است.
در صلوات الخمس، از دو جهت بحث میکنیم: یک جهت راجع به فرایض است که از اول، چهطور پنج نماز شده است؟ جهت ثانیه در عدد نوافل است، پنجاهویک رکعت است، یا کمتر است؟
داستان فرایض در روایات معتبره از طریق ائمه علیهمالسلام بیان شده است. یکی صحیحه زراره {وسايلالشيعه، ج4، ص10، ح1} است.
«محمدبن یعقوب، عن علیبن ابراهیم عن ابیه» این سند اول. «محمدبن یحیی العطار، عن احمدبن محمد» این هم سند دوم «و عن محمدبن اسماعیل، یعنی کلینی عن محمدبن اسماعیل، عن الفضلبن شاذان» سند سوم «جمیعا عن حمادبن عیسی، عن حریز، عن زرارة» روایت به این سه سند معتبر، نقل شده است از حمادبن عیسی عن حریز عن زراره؛ زراره هم که معلوم است که از فقها است، نکات دقیق احکام را از امام علیهالسلام میپرسد. «قال: سألت اباجعفر علیهالسلام عما فرضالله عزوجل منالصلاة» از آن صلواتی که خدا فرض کرده است، پرسیدم. «فقال: خمس صلوات فیاللیل والنهار» در شب و روز پنج نماز است «فقلت هل سمّاهنّ الله و بیّنهنّ فی کتابه» زراره میگویند: پرسیدم آیا خداوند اینها را در قرآنش اسم برده و بیان کرده است؟ «قال: نعم» امام علیهالسلام جواب دادند بله. امام باقر علیهالسلام توضیح میدهد که چهطور خدا بیان کرده است «قال الله لنبیه صلياللهعليهوآله «اقم الصلاة لدلوک الشمس الی غسق اللیل» (اسراء/78) و دلوکها زوالها» از دلوک شمس تا غسق اللیل نماز خوانده میشود، تو هم در این زمان اقامه نماز بکن، امام علیهالسلام میفرماید: دلوک یعنی که ظهر میشود «و فیما بین دلوک الشمس الی غسق اللیل» ما بین «دلوک الشمس الی غسق اللیل» یعنی نصف اللیل که خواهد آمد «اربع صلوات سماهن الله و بینهن و وقتهن و غسق اللیل هو انتصافه» غسق اللیل، انتصاف اللیل است که آخر وقت صلاة مغرب و عشا است، «ثم قال تبارکوتعالی «و قرآنالفجر إنّ قرآنالفجر کان مشهوداً» (اسراء/78)» قرآن فجر، مشهود میشود. یعنی به نزول ملائکه که حاضر میشوند، در روايات هست وقتي رسولالله صلیاللهعلیهوآله که صلاة صبح را میخواند، هم مؤمنین، هم ملائکه در جماعت حاضر میشدند «فهذه الخامسةُ» قرآن فجر که صلاة صبح است، صلاة پنجمی است.
اینکه پنج نماز باید خوانده شود، از این استفاده میشود، و اینکه چه زمانی خوانده بشوند؟ بعضی ما بین دلوک الشمس الی غسق اللیل و یکی هم بعدالفجر «و قال تبارک و تعالی فی ذلک «اقمالصلاة طرفی النهار» (هود/114)» نماز را در دو طرف روز اقامه کن، «و طرفاها المغرب والغداة» دو طرفش یک مغرب است، که طرف خارج از نهار میشود. و دیگری هم غداة است؛ آیا طرف خارج از نهار است، یا طرف داخل نهار است؟ ببینید این از بقیه حدیث چهطور استفاده میشود.
*شروع روز؛ طلوع شمس یا طلوع فجر
در مبدأ نهار بین علما خلاف است که آیا مبدأش، طلوع شمس است؟ همین که میگوییم «اذا طلعت الشمس فالنهار موجودة» که ملاک، طلوع شمس است، و نهار، آن وقت موجود میشود، یا نهار به طلوع فجر است که از طلوع فجر، نهار شروع میشود، و تا مغرب، روز است؟ در بعضی جاها مسلَّم است که مراد شارع از شب، تا طلوع فجر است، یکی مثل باب صوم؛ معلوم است که (کلوا واشربوا - اعراف/31) را خود خداوند متعال فرموده است که (حتی یتبین لكم الخیطالابیض منالخیطالاسود - بقره/187) اکل و شرب عند طلوعالفجر تمام میشود. مقارناً لطلوعالفجر باید روزه بگیرد. و یکی مبیت در منی است «فی لیالی الرمی» که مبیت در منی واجب است، آن شبی که باید مبیت کند، تا طلوع الفجر است، ولکن کلام این است که اینها تخصیص در لیل است، یا تخصُّص هستند؟ آنجاها که حکم معلوم است اثری ندارد. انما الکلام در این است که آيا مبدأ در نهار و در یوم، طلوعالشمس است یا طلوعالفجر؟ این اثر عملی دارد. در باب حیض که دم حیض، سه روز مستمر باید باشد، بنابراین که یوم من طلوعالشمس است، از طلوع شمس حساب میشود. اگر بنا بشود از طلوعالفجر حساب بشود، باید سه روز از طلوعالفجر باشد. و هکذا بر مسافر که اقامه عشره ایام واجب است، آیا این عشره ایام من طلوعالشمس است، که ده روز بماند یا من طلوعالفجر حساب است؟ و معنای عرفی نهار (یوم در مقابل لیل) ظاهراً همان طلوعالشمس است. لذا مادامی که شمس طالع نشده، آنرا جزء شب میدانند. لذا گفتهاند «اذا طلعتالشمس فالنهار موجودة» ولکن ما بین فقها محل خلاف است که مبدأ یوم و نهار، من طلوعالفجر است یا من طلوعالشمس؟ اگر مراد از نهار، طلوعالشمس باشد، طرفیالنهار که صلاة صبح و صلاةالمغرب است، هر دو از نهار خارج میشوند، چون بعد از طلوعالفجر تا طلوعالشمس باید نماز صبح را بخواند، آن در طرف خارج میافتد. کما اینکه مغرب را بعد از مغرب شدن باید خواند، و اما اگر نهار از طلوعالفجر حساب بشود صلاةالغداة در طرف داخل نهار واقع میشود و مغرب در طرف خارج نهار حساب میشود.
ببینید از این روایت صحیحه معتبره مبارکه، کدام یک از اینها استفاده میشود؟ آیا نهار من طلوعالفجر است. او من طلوعالشمس؟ امام علیهالسلام میفرماید: «و قال تبارک و تعالی فی ذلک «اقمالصلاة طرفیالنهار» (هود/114) و طرفهاالمغرب والغداة» دو طرفش مغرب و صلاة صبح است «و زلفا مناللیل و هی صلاةالعشا الآخِرة» و خداوند (زلفاً من اللیل) گفته است، آن هم صلاةالعشاء الاخرة است نه مغرب. صلاة ظهر میماند «و قال تعالی «حافظوا علی الصلوات والصلاة الوسطی» (بقره/238) و هی صلاةالظهر» آن صلاة وسطی، صلاة ظهر است «و هی اول صلاة صلاها رسولالله صلیاللهعلیهوآله» اول صلاتی است که رسولالله صلیاللهعلیهوآله (یعنی بعد از نزول آیه اقم) آنرا خوانده است «اول صلاة صلاها رسولالله صلیاللهعلیهوآله و هی وسطالنهار» صلاة ظهر وسطالنهار است «و وسط الصلاتین بالنهار» و وسط دو نمازی است که در روز واقع میشوند. در این عبارت، طلوع فجر را داخل نهار کرده است چون نهار از طلوعالفجر است، میگوید: «فهی» یعنی صلاة ظهر «وسطالنهار» است «و وسطالصلاتین بالنهار» است. دو نمازی که در نهار خوانده میشود صلاةالغداة و صلاةالعصر، هر دو در روز خوانده میشود، مغرب که قطعاً خارج است، آیا صبح خارج از نهار است یا نه ؟ «و زلفا من اللیل و طرفاه المغرب والغداة و زلفا من اللیل هی صلاة العشا الاخرة و قال» این چهار نماز شد، مغرب، عشا و زلفا من اللیل که صلاةالعشا میباشد، یکی هم قرآنالفجر، تا اینجا چهار نماز میشود، صلاة ظهر ماند. لذا میفرماید: و قال الله تعالی «حافظوا علی الصلوات والصلاة الوسطی» وهي صلاةالظهر.
*دلیل محاسبه روز از طلوع شمس
آنهایی که روز را از طلوع شمس حساب میکنند و نماز صبح را خارج از آن میدانند، چنین میگویند: همانطوریکه نماز مغرب خارج بود، در اینجا هم همینطور است، اینکه قرآن میفرماید: صلاة ظهر در وسط روز است، دلیل است بر اینکه صلاة صبح خارج از روز است. چرا؟ چون وسط، آن وقت میشود که شمس از دایره نصفالنهار زائل بشود. دایره نصفالنهار از طلوع شمس حساب میشود. پس خود این وسطالنهار قرینه است که مراد در مانحنفیه آن طرف، طرف خارج از نهار است.
ولکن این حرف قابل خدشه است، چون فرمود: «و هی وسط النهار و وسط الصلاتین بالنهار» فرض کنید مثلاً عدهای دور مسجد نشستهاند، یک کسی هم در آن وسط نشسته است، به این شخص میگویند که از این وسط برخیز، او وسط حقیقی که نیست، وسط حقیقی این است که این شخص در جایی بنشیند که نسبتش به همه اطراف، علی حد سواء باشد. این وسط به معنای میانه است، میانه دو نماز است. وسطالنهار، دایره نصفالنهار نیست. لذا در مانحنفیه تقیید کرد «وهی وسطالنهار و وسط صلاتین بالنهار» دو صلاة یعنی همانطور که صلاة عصر در نهار است، صلاةالغداة هم در نهار است. ما میگفتیم مستفاد از این صحیحه این است که مبدأ روز عندالشارع طلوع فجر است، لذا در آنجاهایی که در کلام شارع، نهار موضوع حکم باشد، باید از طلوع فجر شمرده بشود و دلیلمان هم این روایت مبارکه بود که شارع مبدأ نهار را از طلوع فجر حساب کرده است. بنابراین وسطالنهار قرینه بر خلاف نمیشود. چرا؟ چون «و وسط الصلاتین بالنهار» به معنای میانه میشود.
*مراد از صلاه وسطی و اقوال در آن
بنابراین صلاةالوسطی چه صلاة ظهر باشد یا صلاة دیگر، واجب است. وجوب صلوات یومیه از ضروریات است و باید اتیان بشود و مشهور بینالاصحاب این است که صلاة وُسطی همان ظهر است. سیدمرتضی قدسسره گفته است که مراد صلاة عصر است، ما دلیلی هم بر این معنا نداریم. ائمه علیهمالسلام صلاة وسطی را خلافاً للعامه در صلاة ظهر تعیین کردند. مشهور عامه، صلاة وسطی را صلاة عصر میدانند ولو مابین عامه، خلاف است، ولکن اکثرشان ملتزم هستند که صلاةالوسطی، صلاةالعصر است.
منشأ این اختلاف، بعضی روایات آنها است که «حافِظُوا علی الصلواتِ و صلاةِ الوُسطی، صلاةِ العصر» را بدون واو نقل كرده که صلاةالعصر، بیان صلاةالوسطی میشود. البته بعضی از حفظه هم نقل کردند كه ابييونس مولاي عايشه وقتی مصحف را مینوشت، عايشه گفت: به این آیه که رسیدید، به من بگویید تا بگویم رسولالله صلیاللهعلیهوآله چهطور خوانده، آنطور بنویسید. او اینطور گفت: «حافظوا علی الصلوات والصلاة الوسطی و صلاةالعصر» [مكتبه الشامله ـ مسند احمد ـ حديث 24278] واو آورده که صلاة وسطی، صلاة ظهر میشود، این را عامه نقل کردهاند.
این قرائت هست و از ائمه علیهمالسلام ما هم نقل شده است، یکی از آن مواردی که نقل شده در همين روايت است، میفرماید: «حافظوا علیالصلوات والصلاةالوسطی و هی صلاةالظهر و فی بعض القرائة حافظوا علیالصلوات والصلاةالوسطی، صلاةالعصر» بعضیها گفتند این کلام راوی است، میگوییم: نه؛ بقیه هم کلام امام علیهالسلام است، معنا ندارد در وسط، روای چیزی بگوید. امام علیهالسلام میفرماید: در بعضی قرائتها اینطور است. این اشاره است که صلاة ظهر است و آن قرائتها اعتباری ندارد. اگر روایت مخالف با این کلام از اصحاب ما برسد، حمل بر تقیه میشود. چون امام علیهالسلام جزماً صلاة ظهر را تعیین کرده است، فرمود: «هی اول صلاة صلاها رسولالله صلیاللهعلیهوآله، بعد که میگوید: «وفی بعض القرائة» این اشاره است و این را میگویند: «حکومة هذه الروایه علی بقیةالروایات.»
بعد به عامه اشکال کردند، پس چرا در قرآن صلاةالعصر نیست، عذر آوردهاند که این نسخ در تلاوت است. چون عامه به نسخ در تلاوت ملتزم هستند، یعنی میگویند بعض آیات در قرآن بود که مردم آنها را نخواندند. از جمله در باب حدالزنا بحث کردیم که عامه ملتزم شدند «الشیخ والشیخة» آیه بود، ولکن تلاوتش نسخ شده است! ولی اصل این ادعا، هم تحریف در قرائتش و هم اصلش، باطل است. امام علیهالسلام میفرماید که صلاة وسطی این است و او را نفی میکند.
نكته: ائمه علیهمالسلام در مجلس در مقام افتاء تقیه میکردند، لذا اگر از امام سؤال میکرد، امام تقیةً فتوای عامه را نقل میکرد.
وقتی شخصی میپرسید که این آیه چهطور است؟ امام علیهالسلام میفرمود که «حافظوا علیالصلوات و صلاةالوسطی صلاةالعصر»؛ ائمه علیهالسلام مبتلا بودند. امام علیهالسلام فتوایی را که قبول ندارد و میداند حکم الله نیست، «رعایة لحقن دماءالشیعة والمؤمنین» و اینکه ضرر به اینها نرسد، فتوای عامه را میگفت. امام معصوم علیهالسلام به وظیفهاش آشنا بود. بعد امام عليهالسلام فرمود «(قوموا لله قانتین) بقره/238؛ قال و انزلت هذهالایة یومالجمعة و رسولالله صلیاللهعلیهوآله فی سفره فقنت فیها رسولالله صلیاللهعلیهوآله و ترکها علی حالها فیالسفر والحضر» این هم یکی از ادلهای است که صلاةالجماعة در سفر مشروع است. صلاة جمعه در سفر و حضر، دو رکعت است یک مشکلهای در صلاة جمعه است كه انشاءالله بعداً گفته ميشود، به این بیان امام علیهالسلام حل میشود. «و اضاف للمقیم رکعتين» و رسولالله صلیاللهعلیهوآله برای شخصی که مسافر نیست، دو رکعت دیگر را اضافه کرد که چهار رکعت میشود «و انما وضعتالرکعتان اللتان اضافهما النبی یومالجمعة للمقیم» یوم جمعه برای کسی که مسافر نیست اضافه کرد «لمکان الخطبتین معالإمام»، چون در صلاة جمعه با امام دو خطبه خوانده میشود «و من صلی یومالجمعة فی غیرجماعة» کسی که صلاة را در یوم جمعه بغیرجماعة بخواند، از این روایت استفاده میشود که صلاة ظهر و صلاة جمعه یک صلاة است، هر دو، صلاة جمعه است. منتها شخصی که با امام خطبه بخواند، دو خطبه به جای، دو رکعت است و اما اگر امام یخطب، نباشد، چهار رکعت میشود، میگوید: «فمن صلی یومالجمعة فی غیرجماعة فلیصلها اربع ركعات» همان صلاة جمعه را چهار رکعت بخواند «کصلاةالظهر فی سائرالایام» مثل صلاة ظهر در سائرالایام، از روایت صحیحه معلوم میشود، نماز را خدا فرض کرده، اما تعداد رکعات آنرا رسولالله صلیاللهعلیهوآله تعیین کرده است. هم عامه و هم خاصه این را قبول دارند.
*استدلال به روایات در تعداد رکعات
دلیل این مطلب، روایاتی است که یکی از آنها، صحیحه فضیلبن یسار است که از آن معلوم میشود که صلاة چهطور بوده و چهطور اعتبار شده است «عن علیبن ابراهیم، عن ابیه، عن ابنابیعمیر، عن عمربن اذینه، عن فضیلبن یسار» روایت صحیحه است (وسايل/4/45/ح2) «قال: سمعت اباعبدالله علیهالسلام یقول فی حدیث ان الله عزوجل فرض الصلاة رکعتین رکعتین عشر رکعات» خداوند متعال در ابتدا که امر به صلاة کرده و حتی رسولالله صلیاللهعلیهوآله به همان صورت نمازش را مدتی میخواند، ده رکعت بود. صلاة صبح دو رکعت، ظهر دو رکعت، عصر دو رکعت، مغرب دو رکعت، عشا دو رکعت، در مجموع ده رکعت بود. این را خدا فرض کرده بود.
«فأضاف رسولالله صلیاللهعلیهوآله الی الرکعتین، رکعتین»، رسولالله صلیاللهعلیهوآله به دو رکعت، دو رکعت دیگر اضافه کرده است «و الیالمغرب رکعة» به مغرب هم یک رکعت اضافه کرده است «فصارت» در این صورت «عدیلالفریضة» این را که رسولالله صلیاللهعلیهوآله اضافه کرده، عِدل فریضه است، یعنی با فریضه هیچ فرقی ندارد و اتیانش واجب است «لایجوز ترکهن الا فی سفر» ترک آن مقداری را که رسولالله صلیاللهعلیهوآله اضافه کرده است، جایز نیست مگر در سفر «و افرد الرکعة فیالمغرب» در مغرب یک رکعت اضافه کرده است «فترکها قائمة فیالسفر والحضر» و مغرب را در سفر و حضر به حال خودش گذاشت «فأجاز الله له ذلک کله» این اختیار را خود خداوند به رسولالله صلیاللهعلیهوآله داده بود. این مقدار زیادی را رسولالله صلیاللهعلیهوآله اضافه کرد «فصارت الفریضة سبعة عشر رکعة» صلوات فرایض هفده رکعت شدند. داستان این هم در روایات چنین است که رسولالله صلیاللهعلیهوآله لیلةالمعراج خیلی تضرع به خداوند کرده است که نسبت به امت من تخفیف قائل بشو تا مثل انبیا سابق نشوند. لذا خداوند فرمود، در پنج وقت نماز، ده رکعت واجب است (عللالشرايع/1/باب113/ح1)، شما هر قدر میخواهی اضافه کن.
لذا حضرت رسول صلیاللهعلیهوآله آنجا آنقدر اضافه کرد. «ثم سن رسولالله صلیاللهعلیهوآله النوافل اربعاً و ثلاثین رکعةً مثلیالفریضة» دو مقابل نوافل را تشریع کرد «فأجاز الله له ذلک» هم نوافل و هم فرایض را خداوند اجازه فرمود «والفریضة والنافلة احدی و خمسون رکعةً» فریضه و نافله پنجاهویک رکعت است «منها رکعتان بعد العتمة» در نوافل که اختلاف هست، این یکی اشاره به آن است. بعدالعتمة یعنی بعدالعشاء «منها رکعتان بعدالعتمة جالساً» آنرا جالساً میخوانند «تعد برکعة مکانالوتر» میشود.
الی ان قال و لم یرخص رسولالله صلیاللهعلیهوآله لاحد تقصیرالرکعتین اللتین ضمهما علی ما فرضالله عزوجل بل الزمهم ذلک» یعنی مستحب قرار نداد. نمیشود اینرا که رسولالله صلیاللهعلیهوآله زیاد کرد کسی ترک کند «و الزمهم ذلک الزاماً واجباً فلم یرخص لاحد فی شی من ذلک الا للمسافر و لیس لاحد أن یرخص ما لمیرخص رسولالله صلیاللهعلیهوآله» (وسايل/4/45/ح2). در بحث بعد توضیح میدهم مواردی که تشریع با امر حکومتی اشتباه میشود و میزانش چیست؟ انشاءالله.
منبع: هفته نامه افق حوزه