خبرگزاری «حوزه» تقریر کامل درس این مرجع فقید شیعه را به علاقه مندان مباحث فقهی تقدیم میکند.
بحث جلسه گذشته در پایان وقت نماز مغرب بود، در نزد مشهور اصحاب، نماز مغرب مثل نماز عشاء وقتی که لیل منتصف شد، منتهی میشود، لذا تا منتصفاللیل وقت نماز مغرب و عشاء است. و همچنین بحث در دلیل این مطلب بود، روایتی را نقل کردیم که بعضی از او تعبیر به صحیحه فرمودهاند [وسایل/4/157/ح4]، عرض کردیم دلالت ظهور آن روایت ولو تمام است، اما چون در سند آن ضحاکبن زید است از جهت سند ضعیف میباشد.
*جبران ضعف اخبار به عمل مشهور
اگر کسی بگوید ضعف آن روایت با عمل مشهور منجبر میشود، وقتی که مشهور به روایتی عمل کردند، ولو آن روایت با سند ضعیف بهدست ما برسد، چون قدمای اصحاب که نزدیک به زمان ائمه(عهم) بودهاند، عمل کردهاند، ضعف آنرا جبران میکند. میگوییم: حکم ربّما در زمانی عند علمای شیعه متسالمعلیه میشود، ولکن به مرور زمان، بعضی در آن حکم، مناقشه میکنند که چرا عمل کردهاند؟ چون حکم، متسالمعلیه بوده و پیش شیعه، مرتکز است و بر طبق آن عمل کردهاند. این نوع شهرت اگر در موردی ثابت بشود، اعتنا میکنیم. و اما در مواردی که جهت عمل به این روایت بر ما محرز نشود، بلکه عکسش را بدانیم که متسالمعلیه در آن زمان نیست، روی جهت دیگری است، مثلاً چون مطابق با احتیاط بوده است، عمل کردهاند. نه، این عمل مشهور، جبران آن ضعف را نمیکند. در مانحن فیه ولو مشهور قدیماً و حدیثاً فتوی دادهاند که آخر وقت صلاةالمغرب والعشاء انتصافاللیل است ولکن آیا مدرکشان، این روایت بوده، بر ما معلوم نیست. لعل مدرکشان همین حرفهایی بود که بعد میگوییم. روی این اساس این روایت، حجت نمیشود. ثمره کجا ظاهر میشود؟ جایی که این روایت ضعیفه که بر طبق عمل مشهور است، یک خصوصیتی داشته باشد که آن خصوصیت در سایر روایات نیست. در این روایت به آن خصوصیت هم باید عمل کنیم، چون مثل روایت صحیحه میشود. اما اگر محتمل شد که مدرک فتوی مشهور، چیزی دیگری است، لذا این روایت از کار میافتد و آن خصوصیتش هم فایده ندارد. اگر جبران ضعف نشد، احتمال دادیم مدرک مشهور مدرک دیگری است که بیان خواهیم کرد، این روایت، حجیتش ثابت نمیشود.
لذا میگوییم فتوای مشهور، این روایت قبل را معتبر نمیکند. چون محتمل است مدرک فتوی مشهور اموری باشد که الان میگوییم. یکی از روایات که برای فتوای مشهور به آن تمسک شده و از آن تعبیر به صحیحه عبیداللهبن زراره میشود ولی ما تعبیر به معتبره عبیداللهبن زراره [وسايلالشيعه/4/181/ح24] میکنیم، چنین است: «محمدبن الحسن» که شیخالطایفه است. «باسناده عن احمدبن محمد» که احمدبن محمد عیسی یا احمدبن خالد هر کدام باشد عیب ندارد. هر دو روایت دارند «عن أحمدبن محمدبن ابینصر» این احمدبن محمدبن ابینصر، از ثقات و اجلا از اصحاب امام رضا (ع) است، نقل میکند «عن القاسم مولی ابیایوب» قاسم مولی ابوایوب همان قاسمبن عروه است که معتبر و از مشاهیر است «عن عبیدبن زراره عن ابیعبدالله (ع) قال: اذا غربتالشمس فقد دخل وقتالصلاتین» وقتی که شمس غروب کرد، وقت دو صلاة داخل میشود «الی نصفاللیل» وقت صلاتین تا نصف لیل است «الا أنّ هذه قبل هذه» مگر اینکه نماز مغرب باید قبل از عشاء واقع بشود. چون کسی که صلاة مغرب خوانده و صلاة عشاء باید بعداز مغرب واقع بشود. شرط در ناحیه او است. عشاء را عمداً و متعمداً قبل از صلاة مغرب بخواند، عشایش باطل است. دلالت این روایت واضح و سندش هم که گفتیم معتبر است.
در این روایت، مناقشهای دیگری هست که، این روایت را مرحوم کلینی (ق) هم نقل کرده، [وسايلالشيعه /4/186/ح11] روایت چنین است: «محمدبن یعقوب عن عده من اصحابنا عن احمدبن محمد، عن الحسینبن سعید» شیخ از احمدبن محمد، نقل میکرد عن البزنطی، در روایتی که کلینی نقل میکند، احمدبن محمد از حسینبن سعید نقل میکند. حسینبن سعید نقل میکند «عن القاسمبن عروه» که همان مولا ابیایوب است «عن عبیدبن زراره» در این نقل کلینی لفظ «نصفاللیل» نیست «عن ابیعبدالله (ع) قال: اذا غربتالشمس دخل وقتالصلاتین الا انّ هذه قبل هذه» الا اینکه صلاة عشاء بعد از صلاة مغرب است، «الی نصفاللیل» را ندارد. لذا صاحب وسایل در ذیلش میگوید: «رواه الشیخ باسناده عن احمدبن محمد، عن أحمدبن محمدبن ابینصر عن القاسم مولی ابیایوب که همان قاسمبن عروه است «عن عبیدبن زراره مثله الا انه قال دخل وقتالصلاتین الی نصفاللیل» این نصفاللیل در نقل شیخ است.
*حل زیاده و نقیصه در روایت
کلام در این است که این روایت را که قاسمبن عروه از عبیدبن زراره نقل کرده است. حسینبن سعید هم نقل کرده، عن أحمدبن محمدبن بزنطی هم نقل کرده است. کدام یک الی نصفاللیل داشت؟ روایت قاسم داشت ولی بنابر ظاهر نقل کلینی نداشت. بنابر ظاهر نقل کلام، شیخ داشت. لذا این معنا مورد مناقشه میشود. اگر یک راوی، روایتی را بتمامه نقل کند، و راوی دیگری بعض از آن روایت را نقل میکند، ضرری نمیرساند. در صورتی که دو حکم باشد در یکی زیاده و دیگری نقیصه باشد، اخذ به اکثر میشود. چون راوی قلیل نفی زیاده نمیکند، این مقدارش را که میخواسته نقل کرده است، ولکن در جاهایی که نقل مستقلی نباشد، حکمی مستقلی از او استفاده نشود، بلکه قیدی است در کلام که یکی قید را نقل کرده است، دیگری نقل نکرده است، در این مورد که راوی نفی زیاده نمیکند، آنجا نمیآید. چون کلمه نصفاللیل بود، کلینی نصفاللیل را نقل نمیکند در وسط قید را انداخته، بقیهاش را نقل کرده است الا ان هذه قبل هذه این معنا بعید است.
*مناقشه در معتبره عبیدبن زراره و جواب آن
در اینجا قاعده و ظاهر نقل این است که تمام آنچه به او منتقل شده است، آنرا نقل میکند، ظاهر نقل حسینبن سعید عن القاسمبن عروه این است که آنچه قاسمبن عروه بتمامه نقل کرده است او را نقل میکند. کلمه الی نصفاللیل نداشت. احمدبن محمد بزنطی که نقل میکند «الی نصفاللیل» را، او هم ظاهرش این است که تمام «ما وصل» را نقل میکند. لذا قاسمبن عروه به یک نصفاللیل را بگوید و به دیگری نگوید، این بعید است. اگر بگویید حسینبن سعید موقعی که نقل میکرد نصفاللیل یادش رفته بود، به او نگفت، به بزنطی مثلاً نقل کرده، این معنا بعید است. این روایت این مناقشه را دارد. لکن این مناقشه را میشود جواب داد. نه اینکه میگوییم: کلمه نصفاللیل بود، بلکه میگوییم: کلمه نصفاللیل را نمیخواهیم، بدون کلمه نصفاللیل هم این روایت دلالت میکند وقت مغرب و عشاء الی نصفاللیل است. چطور دلالت میکند؟ انسان اگر صلاة مغرب و عشاء را نخوانده، مثلاً فقط به نصفاللیل، چهار رکعت میماند، به اندازه چهار رکعت، تند هم بخواند عجله هم بکند، تا نصفاللیل چهار رکعت میتواند بخواند، وظیفهاش چیست؟ خواهیم گفت باید صلاة عشاء را بخواند. دیگر مغرب قضاء شده است. وقتی صلاة مغرب قضاء شد و صلاة عشاء اداء شد، شرطیت تمام میشود.
شرطیت در دو صورت است: یکی این است که صلاة مغرب و عشاء هر دو قضا بشود، لذا موقعی که قضا میخواند مغرب را باید قبل از عشاء قضا کند. چون که «اقض مافات کما فات» مقتضایش این است که آن شرط را هم باید مراعات کند. و یکی هم اینکه صلاة مغرب و عشاء هر دو در وقتش خوانده شود. در مانحن فیه نیز صلاة عشاء مشروط به بعد صلاة مغرب است. این شرطیت از «الا ان هذه قبل هذه» استفاده میشود.
*کیفیت استدلال بر شرطیت تقدم مغرب بر عشاء
شرطیت از این جمله «الا ان هذه قبل هذه» استفاده میشود. زيرا در روایات صحیحه دارد که آخر وقت نماز عشاء «الی نصفاللیل» است. [وسایل/4/183/باب17] در این اختلافی نیست. اختلاف در همان صلاة مغرب است که پایان آن چه موقع است؟
لذا میگوییم: اطلاق قوله (ع) «الا انّ هذه قبل هذه» دلالت میکند به اینکه صلاة مغرب هم تا نصفاللیل اداء است. چرا؟ چون اگر مغرب، قضاء شده بود، قضاء که وجوب فوری ندارد. صلاة اداء كه عشاء باشد را باید در وقت خودش اتیان کرد، لذا شرطیت ساقط میشد. چون صلاة عشاء اداء است. صلاة مغرب قضاء شده است، اطلاق قوله (ع) که میفرماید: «الا انّ هذه قبل هذه» یعنی اگر بخواهد صلاة عشاء خوانده بشود. مغرب باید جلوتر خوانده بشود، یعنی صلاة مغرب هم باید اداء بشود تا نصفاللیل، که چهار رکعت باقی مانده است تا آن وقت اداء بشود. خود این روایت دلالت دارد ولو کلمه الی نصفاللیل هم نباشد.
لذا این روایت من حیثالسند تمام است و من حیثالدلاله هم تمام است. چه کلمه الی نصفاللیل باشد و چه کلمه الی نصفاللیل نباشد. شاید مشهور که فتوا دادهاند، مستندشان این روایت معتبره بود. دیگران آن روایت ضحاکبن زید معتبر نمیشود.
*استدلال به آیه بر انتهاء وقت نماز مغرب و عشاء
بعضی از فقهای ما مثل صاحب جواهر (ق) [جواهرالکلام/7/150/ و 124] فرمودهاند: قطع نظر از این روایات، خود آیه مبارکه فی نفسها دلالت دارد «وقت صلاةالمغرب والعشاء الی انتصافاللیل است. در صحیحه زراره [وسايلالشيعه/4/10/ح1] چنین است: «محمدبن یعقوب عن علیبن ابراهیم عن ابیه» سند اول «و عن محمدبن یحیی عن احمدبن محمد» سند دوم «و عن محمدبن اسماعیل، عن الفضلبن شاذان» سند سوم «جمیعاً عن حمادبن عیسی عن حریز عن زراره، قال سألت أباجعفر (ع) عمّا فَرَضَالله عزوجل منالصّلاة، فقال: خمس صلوات فیاللیل والنهار، فقلتُ هل سمّاهنّالله و بیّنهنّ فی کتابه؟» آیا این پنج صلاة را خداوند در قرآنش اسم برده و بیان کرده؟ «قال: نعم، قالالله تعالی لنبیه (ص) «اقمالصلاة لدلوکالشمس الی غسقاللیل» (اسراء/78) و دلوکها زوالها» زوال نهار همان زوال شمس است «و فیما بین دلوکالشمس الی غسقاللیل اربع صلوات» چهار تا نماز را ما بین زوال شمس و غسقاللیل باید اتیان کرد، ظهر و عصر و مغرب و عشاء الی غسقاللیل اربع صلوات، «سماهنّالله و بیّنهنّ و وقّتهنّ» وقتشان را هم که بیان کرد «و غسقاللیل و هو انتصافه» و غسقاللیل هم انتصافش است. یعنی این چهار نماز را باید از آن زوال که زوالالشمس است تا غسقاللیل اتیان کرد. ماند صلاةالفجر، «ثم قال تبارک و تعالی (وقرآنالفجر انّ قرآنالفجر کان مشهوداً)» این دلالت میکند که «فهذه الخامسه» و صلاة فجر صلاة صبح است. اینجور بیان کردهاند، مقتضای آیه مبارکه «اقمالصلاة لدلوکالشمس الی غسقاللیل» این است که از زوال شمس تا غسق، انسان میتواند نمازهای بسیاری بخواند، این چهار صلاة را خواسته است، ظهر و عصر و مغرب و عشاء، معنایش این است، این چهار نماز وقتش از دلوک شمس شروع میشود در غسقاللیل تمام میشود.
اگر ما بودیم و این آیه شریفه، میگفتیم: ظهر که شد هر چهار نماز را بخوانیم و راحت بشویم، یا همهاش را شب بخوانیم. غایةالامر از خارج ثابت شده است که صلاة ظهر و عصر را قبل از غروب شمس باید خواند «حتی تغیبالشمس» و صلاة مغرب و عشاء را باید در لیل خواند. این مقدار تقیید وارد شده، در بقیهاش تمسک به اطلاق میکنیم. میگوییم: این چهار صلاة را هر جوری و در هر وقتی میتوانی بخوانی، الا اینکه ظهرین را باید قبل از غروب و مغرب و عشاء را هم باید بعد از مغرب و بعد از دخول لیل بخوانید، پس آیه خودش وافی است. لذا گفته شده است اطلاق این آیه فی نفسها کافی است و این روایاتی که وارد شده و بعضی را ما نخواندیم، مثل مرسلهای که کلینی نقل میکند که وقت صلاة مغرب الی نصفاللیل است غیر از آن روایاتی که خواندیم، و بعض روایات دیگر، از آنها هم استفاده میشود که وقت صلاة مغرب الی نصفاللیل است هر چند که از حیث سند ضعیف هستند، اما مؤید هستند، اینجور استدلال کردهاند.
عرض میکنیم بر اینکه این اطلاق به نظر قاصر ما، محل اشکال است، چرا؟ زراره سؤال کرد «سَأَلتُ أباجعفر (ع) عمّا فرضالله عزوجل منالصلاة فقال: خمس صلوات» صلوات فریضه پنج تا است «فیاللیل والنهار فقلت: هل سمّاهنالله و بینهنّ فی کتابه؟» آیا اسم اینها را خداوند متعال در کتابش برده و وجوب اینها را بیان کرده است؟ سؤال از اینکه وقتشان چه موقع است، نکرده، امام در جواب فرمود: «قال: نعم» این در جواب چیست؟ یعنی ذکر کرده و وجوب آنها را بیان کرده، اسم برده و بیان کرده است، «قال: نعم، قالالله تعالی لنبیه (ص) «اقمِالصَّلاةِ لدلوکالشمس الی غسقاللیل» و دلوکها زوالها و ما بین دلوکالشمس الی غسقاللیل اربع صلوات، سماهن و بینهن وقتهن» این «وقتهن» را امام (ع) در جواب زیاد کرد، او سؤال نکرده بود. و فرمود: «و غسقاللیل و هو انتصافه» خوب کجا بیان کرده است؟ «ثم قال تبارک و تعالی: «وقرآنالفجر» آن هم قرآنالفجر است، چهار تا گفت این هم پنج تا، «فهذه الخامسه، و قال تبارک وتعالی فی ذلک: «اقمالصلاة طرفی النهار» (هود/114) و طرفاهالمغرب والغداه» این یکی است.
امام (ع) به زراره استشهاد میکند که خداوند بیان کرده و اسم برده وقتش را هم ذکر کرده است، اینکه وقتش را ذکر کرده در آن آیه نیست. در این آیه دومی است «اقمالصلاة لدلوکالشمس الی غسقاللیل» کأن خداوند متعال در آن آیه در مقام اسم بردن و بیان کردن وجوبشان بود. اما در کتاب وقتشان را ذکر کرده است، در کدام آیه ذکر کرده است؟ «و قال تبارک و تعالی فی ذلک «اقمالصلاة طرفیالنهار» این وقت است «وطرفهاالمغرب والغداه» دو طرف نهار که روز است یکی مغرب است که اول شب است، یکی هم غداه است یعنی قبل از طلوع شمس است. «(و زلفاً مناللیل) (هود/114)» این بیان وقت است. «و هی صلاةالعشاء الآخرة» آن وقت صلاة ظهر و عصر میماند «و قال تعالی: «و حافظوا علیالصلوات والصلاةالوسطی» [بقره/238] و هی صلاةالظهر» صلاة وسطی صلاة ظهر است «و هی اول صلاة صلاّها رسولالله(ص) و هی وسطالنهار» این نما وسط روز میباشد و هم «و وسطالصلاتین بالنهار» دو صلاتی که خوانده میشود یکی صلاةالغداه است یکی صلاةالعصر، نماز ظهر وسط اینها میشود، «صلاةالغداه و صلاةالعصر» امام برای وقت صلاة به این آیه ثانیه استشهاد میکند. در آیه ثانیه میگوید: در طرفالنهار بخوان، نصف شب که طرفالنهار نیست.
ما میخواهیم بگوییم: صلاة مغرب تا نصف شب ممتد است این طرفیالنهار اول لیل را میگوید. این آیه مبارکه اگر دلالت به وقت صلاة مغرب، داشته باشد، دلالت میکند که وقت صلاةالمغرب، اولاللیل است. این آیه مبارکه «اقمالصلاة لدلوکالشمس الی غسقاللیل» را صحیحه زراره تفسیر کرد، که چهار صلاة ذکر شده است و قرآنالفجر صلاة پنجمی است، «سمّاهن و بیّن (وجوبهن)» و وقتهن امام ؟ع؟ اضافه کرد، و برای او استشهاد به این آیه بعدی میکند که «اقمالصلاة طرفیالنهار، و زلفاً مناللیل و حافظوا علیالصلوات والصلاة والوسطی» امام(ع) از این استفاده میفرماید که وقتشان بیان شده است. وقتشان بیان شد که صلاة مغرب در طرف نهار خوانده میشود، یعنی وقتی که آخر نهار تمام شد آن وقت خوانده میشود که اول شب است، دیگر نصفاللیل را دلالت نمیکند. بدان جهت آیهای که بر وقت صلوات دلالت میکند آیه ثانیه است، لذا در مانحن فیه اطلاق این آیه درست نیست. چون این صحیحه چیزی دیگری را بیان کرده «وقتهُن» و ظاهرش این است که آیه اولی در مقام بیان تسمیه و وجوب است، و آیه ثانیه در مقام توقیت است. بدان جهت در مانحن فیه تمسک به این اطلاقی که گفتهاند، به نظر قاصر ما اشکال دارد.
اول سؤال کرد «هل سمّاهن و بیّنهُن؟» سؤال کرد آیا اسم اینها را خداوند برده و فریضه بودنشان را بیان کرده؟ امام فرمود: نعم. آیه را خواند، در جواب فرمود: «بینهن» آیه را خواند، فرمود: این چهار صلاة است، بعد میگوید: علاوه بر اینکه سماهن و بیّنهن، وقّتهنّ. در وقتهن به این آیه دومی استدلال کرد. اگر آیه اولی کافی بود، دیگر آیه دومی را ذکر نمیکرد.
*پایان وقت نماز مغرب با استفاده از تعبیر «طرفیالنهار»
غرض این است که صلاة مغرب در بیان امام در «طرفالنهار» واقع شده است، اگر کسی گفت: آیه اولیه مطلق است. میگوییم نه آیه دوم هم مطلق است. امام(ع) هم به آن آیه تمسک کرده و هم به این آیه. میگوییم: اگر اینطور باشد، این آیه ثانیه، آن اطلاق را هم تقیید میکند. آن آیه اطلاق میکرد که صلاة مغرب را تا هر وقت میخواهی بخوان، این آیه میگوید: باید طرفیالنهار بخواند، در اول شب بخوانید، ظاهرش اینطور میشود. چون که امام ؟ع؟ فرمود: مراد از طرفیالنهار، صلاةالغداه والمغرب است، که صلاةالمغرب را در طرفیالنهار باید اتیان کرد، نصف شب را طرفیالنهار نمیگویند.
اگر این آیه را مطلق هم بگذاریم، آیه دومی به ملاحظه این صحیحه تقیید میکند که وقت صلاةالمغرب در طرفیالنهار است. لذا به نصفاللیل نمیشود گذاشت. ممکن است دلیل قائم بشود از روایات بگوید که ابتدا وجوبش طرفالنهار است، ولکن ادامه وجوب الی غسقاللیل است. ما میخواهیم از خود آیه استفاده کنیم، روایات را کنار بگذاریم؛ ما بودیم و آیه مبارکه قرآن مجید، خودمان همینطور میگفتیم. فقط دوتا استثنا ثابت شده است. اگر ما بودیم و این دو آیه مبارکه، میگفتیم: صلاة مغرب باید در اول لیل اتیان بشود. چرا؟ چون این صحیحه بیان فرمود که طرفیالنهار، یکی صلاةالمغرب است، صلاةالمغرب وقتش طرفیالنهار است، همانطوری که صلاةالغداه را باید قبل از طلوعالشمس خواند، این صلاةالمغرب را هم باید بعد از غروب شمس در اول لیل ایتان کرد. این آیه مقید اطلاق آن میشود، اول حرفمان این بود که اطلاق ندارد آن آیه، به قرینه سؤال زراره دومی این است که اگر قبول هم بکنیم، اطلاق دارد این صحیحه زراره که در تفسیر آیه دومی هم وارد شده، مقتضای آیه ثانیه تقیید اطلاق اولی است که صلاة مغرب باید در اول لیل اتیان بشود.
لذا در مانحن فیه ما به این آیات تمسک نمیکنیم، بلکه به روایاتی که دلالت میکند که صلاة عشاء وقتش تا نصفاللیل است تمسک میکنیم که و جمع به این نحو میشود. بدان جهت فتوای مشهور من حیثالمدرک تمام است.
تحقیق و تنظیم: حجت الاسلام داوود دهقانی
منبع :هفته نامه افق حوزه
نظر شما