حجت الاسلام و المسلمین حمیدرضا مطهری در گفتگو با خبرنگار خبرگزاری«حوزه»ضمن تسلیت فرارسیدن شهادت جانسوز امام جوادالائمه(ع) با بیان این که یکی از روش های مرسوم حضرات معصومین(ع) برای بصیرت دهی به مردم و به خصوص مقابله با شبهات ، بحث مناظره بوده، اظهار داشت: استفاده از این روش در زندگی ائمه اطهار(ع) فراوان دیده می شود که از آنها به عنوان احتجاجات یاد شده ، کما این که در سیره امام جواد (ع) نیز موارد فراوانی از این مناظرات دیده میشود که ایشان هرگاه موقعیت را مناسب می دیدند، از این شیوه استفاده می کردند.
وی همچنین با اشاره به این که حضرت به خصوص در مناظرات خود به آیات قرآن کریم و سیره پیامبر اکرم(ص) استناد میکردند ، به بیان نمونه هایی از آن پرداخت و افزود: حضرت جواد(ع) در مناظره های خود با استناد به آیات قرآن و روایات حضرت رسول(ص) به صورت منطقی به نقد طرف مقابل پرداخته، قبلا در این نقدها ملاک ارزیابی روایات را به سایرین آموزش می دادند.
وی در ادامه ابراز داشت: مورد دیگر بیان حکم سارقی بود که به دزدی اعتراف کرده بود و امام جواد(ع) با استناد به آیات قرآن به تبین صحیح حکم آن پرداختند. این ماجرا چنین گزارش شده است: سارقى عليه خويش اعتراف كرده بود و از خليفه خواسته بود تا با اجراى حدّ بر او، او را پاك سازد. خليفه هم همه فقيهان را در مجلس گرد آورده و حضرت محمد بن على عليه السلام نيز حاضر بود. خليفه درباره بريدن [دست] از ما پرسيد كه: كجا بايد بريده شود؟ از فقیهان حکم قطع را از مچ بیان کرد و در پاسخ معتصم درباره دلیل آن گفت: براى اين كه دست، همان انگشتان و كف تا مچ است. چون خداوند درباره تيمم مىگويد: به صورتهاىتان و دستهاىتان بكشيد . گروهی ديگرگفتند: بلكه بايد آن از آرنج بريد.آنان در بیان دلیل خود به آیه وضو تمسک کرده و گفتند: چون خداوند در مورد شستن دستها در وضو فرموده است: دستهاىتان را تا آرنج بشوييد. اين دلالت دارد كه حدّ دست، همان آرنج است. سپس معتصم از حضرت محمد بن على(ع)پرسید: اى ابا جعفر، شما در اين موضوع چه نظرى داريد؟ حضرت فرمودند: اين گروه درباره آن سخن گفتند. معتصم گفت: رها کن آنچه را که آنها گفتند. حضرت فرمودند، عفو کن مرا و معتصم گفت: به خدا سوگندتان مىدهم آنچه در اين باره نزد شماست، برايم بگوييد. حضرت فرمود: اما هم اكنون كه مرا به خدا سوگند مىدهى، مىگويم كه اينان در اين موضوع از سنت پيامبر صلى الله عليه و آله به خطا رفتهاند؛ چرا كه قطع، لازم است كه از مفصل يعنى ريشه انگشتان باشد؛ در نتيجه كف بريده نمىشود. معتصم دليل آن را پرسيد، امام جواد(ع) فرمود: پیامبر(ص) در این باره فرمودهاند-: «السجود على سبعة أعضاء الوجه و اليدين و الركبتين و الرجلين»، سجده بر هفت عضو قرار مىگيرد؛ صورت، دو دست، دو زانو، دو پا و اگر دستش از مچ يا آرنج بريده شود، ديگر دستى ندارد كه بر آن سجده كند و خداوند متعال فرموده است: وَ أَنَّ الْمَساجِدَ لِلَّهِ(يعني به هذه الأعضاء السبعة التي يسجد عليها) فَلا تَدْعُوا مَعَ اللَّهِ أَحَداً مسجدها براى خداست. منظور از مسجدها، همين اعضاى هفتگانهاى است كه بر آن سجده قرار مىگيرد. پس هيچكس را با خدا نخوانيد و هر چه براى خداست، بريده نمىشود. معتصم دستور داد تا دست سارق از مفصل انگشتان، نه كف، بريده شود."