سه‌شنبه ۶ آذر ۱۴۰۳ |۲۴ جمادی‌الاول ۱۴۴۶ | Nov 26, 2024
سریال معمای شاه و کیمیا

حوزه/ بحث اصلی ما مربوط به سریالی می‌شود که مخاطبان فراوان در سراسر جهان دارد. این کار «هوملند» نام دارد که معنای فارسی آن «میهن» است. این سریال برگرفته از یک مجموعه اسرائیلی است که با تغییر جزئی، نسخه آمریکایی آن ساخته شده است.

خبرگزاری «حوزه»/ سالهاست درباره فیلم‌ها و سریال‌های آمریکایی مطلب نوشته می‌شود، کارهایی که متاسفانه در سراسر دنیا از جمله ایران مخاطبان فروان دارد. این تولیدات با ظاهر فریبنده‌شان ابزاری هستند که پیامشان توسط سیاست‌مداران و صهیونیست‌ها اداره می‌شود. این بهره‌جویی نیز به هیچ وجه شکلی ظاهری ندارد، بلکه سعی شده با زبان تصویر، پیام مورد نظر مطرح شود. این رویکرد نیز توانسته برای آنها دست آورد فراوانی داشته باشد، حتی گاهی اوقات همانند سربازان پیش آهنگ عمل کرده و برایشان جاده صاف کن سربازان آمریکایی بوده است. مثال روشن در این رابطه، فیلم‌ها و سریال‌هایی است که قبل از حمله نظامی به افغانسان یا عراق ساخته می‌شد و در آن به انحای مختلف اقدامات نظامی آمریکا برای مردم توجیح می‌شد.

 *سریال «هوملند» چه می گوید

بحث اصلی ما مربوط به سریالی می‌شود که مخاطبان فراوان در سراسر جهان دارد. این کار «هوملند» نام دارد که معنای فارسی آن «میهن» است. این سریال برگرفته از یک مجموعه اسرائیلی است که با تغییر جزئی، نسخه آمریکایی آن ساخته شده است. تا به امروز چهار فصل از این سریال به طور کامل پخش شده و فصل پنجم آن نیز در حال پخش است. در این کار، یک پیام اصلی قرار دارد که در تمامی فصل‌ها به عنوان محور به آن توجه می‌شود. آنهم این‌که اسلام جدی‌ترین دشمن برای جهان امروز است! برای همین هم می‌بینیم در فصل نخست، آمریکا توسط مسلمانان تهدید می‌شود و در فصل‌های دیگر عراق، افغانسان و آلمان مد نظر آنان است.

این رویکرد آنها می‌خواهد به تماشاگرانش بفهماند هیچ جای دنیا حتی کشورهای اسلامی از خطر مسلمانان در امان نیست و تنها غرب است که می‌تواند برای آنان امنیت فراهم کند، البته منظور از غرب نیز مسلما آمریکاست، چون در بخش‌هایی، حتی اروپا نیز از نگاه آنها سرزمینی امن نیست و تنها آمریکا به عنوان کشوری که در آن قانون و امنیت حاکم است به دنیا معرفی می‌شود. در این میان ممکن است در بخش‌هایی برای اینکه سوپاپ اطمینانی برای خود درست کنند اتفاقات را در آمریکا رقم می‌زند تا به خواسته اصلیشان برسند، اما جریان به طور کلی به نفع آنهاست. برای روشن‌تر شدن موضوع به بخش‌هایی از سریال اشاره می شود که در آن برخی مقامات آمریکا با تروریست‌ها، همکار هستند. این برداشت نگاه ظریفانه است که در نهایت به نفع کاخ سفید نتیجه‌گیری می‌شود.

نتیجه‌گیری مورد نظر به این نحو است که به مخاطب می‌فهمانند ممکن است در بین مقامات آمریکا برخی کج‌رویها وجود داشته باشد، اما سیاست برتر این کشور‌ها با آنها مقابله کرده و آنها را رسوا می‌کند. در قسمت پنج این سریال که هم اکنون در حال پخش است چنین اتفاقی رخ می‌دهد، البته در گذشته نیز در سریال‌های دیگری همچون «24» چنین روش‌هایی را شاهد بود‌ه‌ام. در آن کار حتی رئیس جمهور آمریکا نیز یکی از تروریست‌ها بود، اما همان سیاست‌های اصلی وی را هم رسوا کرد. این روش کاملا به مخاطب اطمینان می دهد حرفی که زده می‌شود کاملا از روی انصاف است و هیچ غرض‌ورزی شخصی در آن وجود ندارد!

باید بررسی کنیم چرا نسبت به سریال‌هایی چون «24»، «هوملند»، «داوینچی» و... که میلیون ها تماشگر را در دنیا جذب کرده اند نگران باشیم؟ جواب سوال این است اگر دو دهه پیش بود، شاید هیچ جایی نگرانی نبود، چون حداقل این کارها در داخل کشور بازخوردی نداشت، هرچند در آن زمان هم بسیاری از کشورهای منطقه تولیدات سینما و تلویزیون آمریکا را پخش می‌کردند، اما امروز با گسترده شدن شبکه‌های تلویزیون و فراگیر شدن ماهواره‌ها دیگر مرز فرهنگی در جهان باقی نمانده و در هر جای دنیا می‌توان این تولیدات را مشاهده کرد به ویژه این‌که تمامی این تولیدات با زیرنویس‌های فارسی در بین جوانان دست به دست می‌چرخد!

*آیا معمای شاه یا کیمیا می تواند حریف غرب شود

حال این سئوال مطرح است خوانندگان ارجمند چند نفر از اطرفیان خود را می‌شناسید که اهل فیلم و سینما باشند و سریال «لاست» را که اتفاقا از سوی وزارت ارشاد در شبکه نمایش خانگی هم پخش شده را، ندیده باشند؟ جواب این سوال را مقایسه کنید با کارهایی که هم اکنون در تلویزیون پخش می‌شود؟

توضیحات مطرح شده ما را به این امر هدایت می‌کند سریال‌هایی که اینگونه مخاطب را فریب می‌دهند و با خود همراه می‌کند چه ابزار خطرناکی هستند که ما آن را فراموش کرده و به آن بی اعتنا هستیم با کارهایی چون «معمای شاه» و «کیمیا» مخاطب را از خود فراری می‌دهیم.  ضعف‌های رایج در این دو کار به اندازه‌ای اعیان است که برای فهمیدن آنها حتما نیازی نیست سینما را به طور حرفه‌ای بفهمیم، بلکه با نگاهی عام هم می‌توان متوجه آن شد. در این دو کار که در یاداشت‌های مجزا به آن خواهیم پرداخت شخصیت‌پردازی‌ها بسیار ضعیف و آدم‌ها کاملا سیاه و سفید هستند و ما هیچ چالش شخصیتی را درباره کارکترها نمی‌بینیم به ویژه درباره شخصیت‌های منفی که گاهی با زبان خود از کارهایشان انتقاد می‌کنند؟ این روش سال‌ها در سینما ادامه پیدا می‌کند و متاسفانه هیچ اظهار نظر و نقدی هم سبب نمی‌شود تا مسئولان سیما متوجه آن شده و درصدد برطرف کردن آن برآیند.

در این میان معدود کارهایی چون «خواب و بیدار»، «مختارنامه» و چند کار دیگر هم وجود دارد که بر خلاف جریان رایج تلویزیون عمل کنند، اما تعدادشان به اندازه‌ای کم است که در سیل تولیداتی نظیر «معمای شاه» گم می‌شوند.

 منظور از این مقایسه این نیست که بگوییم تعداد تماشاگرانی که «معمای شاه» یا «کیمیا» را تماشا می‌کنند از بینندگان سریال‌هایی چون «لاست» یا «هوملند» کمتر است، چون این قیاس کاملا ساده لوحانه است، زیرا تلویزیون محصولی رایگان را در اختیار مردم می‌گذارد که بیننده حتی کسانی که کار را دوست ندارند برای گذران وقت آن را تماشا می‌کنند، اما تماشاگران که سریال‌هایی مد نظر این یاداشت را دنبال می‌کنند برای اثرشان اهمیت قائلند و به نوعی برای به دست آوردن آن هزینه می‌کنند و از آن تاثیر هم می‌گیرند. 

این‌که ما دستان خود را در مقابل کارهایی چون «هوملند» بالا آورده‌ایم و این بدترین عکس‌العملی است که می‌توانیم داشته باشیم، چون قدر بزرگانی چون داود میرباقری را نمی‌دانیم و به جای اینکه به وی موقعیت دهیم تا «سلمان فارسی» بسازد بودجه خود را صرف «معمای شاه» و «کیمیا» می‌کنیم. از این دست مثال‌ها در تلویزیون و سینمای ما بسیار وجود دارد، اما افسوس که مسئولان ما ترجیح می‌دهند کار کارشناسی در این حوزه انجام نشود.

 

برچسب‌ها

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha