سرویس علمی فرهنگی خبرگزاری «حوزه» به مناسبت 23 ربیع الاول سالروز ورود پربرکت حضرت فاطمه معصومه (س) به قم، مقاله ای دربارۀ این رخداد و مقام ذیجود کریمۀ اهل بیت (س) با محوریت «چیستیِ هديۀ آن حضرت به دوستداران و زائران اين بيت و حرم شريف» به قلم محمد رضا يكتايي را منتشر می کند.
مقدمه
سال هاي سال است كه زائران عارف از راه هاي دور و نزديك به زيارت حضرت معصومه عليهاالسلام مي آيند و بر سر سفره كرامت كريمه اهل بيت عليهاالسلام نشسته، دست از گناه شسته و پاكِ پاك، چالاك و شاداب همانند يك فرشته برمي خيزند، سلامي مي دهند و كلامي مي گويند، اشكي مي ريزند، دعايي مي خوانند و با بوسه بر آن آستانه، گرسنگيِ روح خويش را برطرف مي كنند، پيشاني بر تربت غربت آن خواهر آفتاب مي سايند، و سبكبار و سبكبال پرواز آغاز مي كنند.
بخش اول: آثار زيارت
زائر به قصد «زيارت حرم» حركت مي كند و حرم يعني خانه، مكان و فضايي محترم كه هتك حرمت آن جايز نيست؛ چنان كه مي گوييم مكه و حوالي آن حرم است، واژه حرم مقابل كلمه «حِلّ» است.(1)
امام علي عليه السلام در باره رسول خدا صلي الله عليه و آله مي فرمايد: «كرامت نبوت از سوي خداوند سبحان نصيب محمد صلي الله عليه و آله گرديد. او را از نيكوترين خاندان ها و عزيزترين دودمان ها برگزيد؛ از شجره اي كه پيامبرانش را از آن آشكار نموده بود و امينان وحي خود را از آن انتخاب كرده بود. خاندان او، بهترين خاندان ها، و اهل بيتش، نيكوترين اهل بيت هاست. شجره او كه بهترين شجره هاست، در «حرم» روييده و در بستان مجد و شرف باليده است».(2)
بنابراين، خاندان پيامبر صلي الله عليه و آله، خاندان كرم و خانه آنان، حرم و محترم است. اينجا براي مشخص شدن جايگاه حرم كريمه اهل بيت عليهاالسلام، به كلامي شيرين و دلنشين از پيشواي ششمين، امام صادق عليه السلام، گوش جان مي سپاريم:
«خداوند حرمي دارد و آن مكه است، و رسول خدا (ص) حرمي دارد كه آن مدينه است، امير مؤمنان (ع) حرمي دارد و آن كوفه است، ما اهل بيت (ع) نيز حرمي داريم كه آن قم است. به زودي بانويي از تبار من در آنجا دفن مي شود، و هركس او را زيارت كند، بهشت بر او واجب مي شود».(3)
از سوي ديگر، هشتمين امام و رهبر، حضرت رضا عليه السلام مي فرمايد: «هر كس او (حضرت معصومه عليهاالسلام) را در قم زيارت كند، چنان است كه مرا زيارت كرده است».(4)
همچنين آن حضرت فرمودند: «هيچ يك از دوستان عارف به حقم مرا زيارت نمي كند، مگر آنكه او را روز قيامت شفاعت خواهم كرد».(5)
زيارت حضرت معصومه عليهاالسلام، زائر را از شفاعت رضوي و بهشت برين بهره مند مي كند. امام رضا عليه السلام مي فرمايد: «هركس او (حضرت معصومه عليها السلام) را زيارت كند، بهشت از آن اوست».(6)
بايد توجه داشت كه آثار زيارت حضرت معصومه عليها السلام منحصر به آثار اخروي نيست، بلكه آثار دنيوي نيز دارد؛ زيرا «دنياي زيبا»، زمينه ساز«آخرت زيبا» مي شود.
اين دو فراز را با يكديگر تركيب كرده و نتيجه را بررسي كنيم:
1. فراز اول: زيارت خواهر آفتاب، يعني زيارت خود آفتاب.
شمس الشّموس و انيس النّفوس، امام رضا عليه السلام مي فرمايد: «هركس معصومه را در قم زيارت كند، همانند كسي است كه مرا زيارت كرده باشد».(7)
2. فراز دوم: خاك پاي زائر امام رضا عليه السلام، توتياي گرانبها.
مرحوم آخوند ملاعلي همداني در باره استاد بزرگوار، مرحوم حاج شيخ عبدالكريم حائري يزدي گفتند: «مرحوم حاج شيخ عبدالكريم (ره) گفتند: چشم درد شديدي به من عارض شد، به حدي كه توان مطالعه و نوشتن را از من سلب نمود. مطالعه و نگارش را كنار گذاشتم و به معالجه و درمان پرداختم، ولي اين ناراحتي همچنان ادامه داشت تا آن كه فصل تعطيلي رسيد و با قطار عازم زيارت و عتبه بوسي ثامن الحجج حضرت امام رضا عليه السلام شدم و در نيّتم بود كه از خداوند متعال توسط آن بزرگوار شفاي درد چشمم را مسألت نمايم. اتفاقاً با جمعي از زائرين دهات آذربايجان كه با شور و شوق فراواني عازم زيارت بودند، در قطار هم كوپه شدم. بي آن كه زبان همديگر را بدانيم، در بين راه يك مرتبه به نظرم رسيد كه خوش قلب تر و پاك تر و خالص تر از اين زائران كسي را پيدا نخواهم كرد كه عازم زيارت آقا باشند. اينان يك سال با تمام زحمات طاقت فرسا كار مي كنند و بيل مي زنند و شخم مي كنند و اندك درآمدي را كه پيدا مي كنند، گرانبهاتر و ماندني تر از زيارت آقا ثامن الحجج عليه السلام چيزي براي خود نمي دانند و دسترنج حلال خود را صرف زيارت مي نمايند. چه بهتر از غبار خاك پاي اينان استشفا نمايم. به همان نيت ذره اي از زير كفش يكي از اين زائرين را به چشم كشيدم؛ بي آنكه او خود توجه داشته باشد. خداوند متعال از عنايت ثامن الحجج عليه السلام از همان لحظه درد چشم را از من برطرف نمود و تا آخر عمر هم نياز به عينك پيدا ننمودم».
آقاي آخوند گفتند: «مرحوم حاج شيخ تا اواخر عمر مي توانستند از فاصله دور به مطالعه كتاب بپردازند، بي آن كه نيازي به عينك داشته باشند».(8)
از آنچه تاكنون درباره زيارت آفتاب و خواهر آفتاب نوشته ايم، مي توانيم يك نتيجه كلي درباره زيارت بگيريم: «زيارت يعني مسافرت از بهشت زمين به سوي بهشت برين».
خيلي به جاست كه بخش آثار زيارت را با كلامي زيبا و گويا از امام جواد عليه السلام متبرك نماييم: «هركس قبر عمه ام (حضرت معصومه عليها السلام) را در قم زيارت كند، بهشت از آن او خواهد بود».(9)
بخش دوم: آداب زيارت
هديه كريمه اهل بيت عليها السلام به زائران عبارت است از: سعادت دنيوي و سعادت اخروي؛ يعني رسيدن به آرامش روان، شفاعت بزرگواران و بهشت جاودان. اين همه نتايج دل پسند براي زائر حاصل نمي شود، مگر آنكه زائر به آداب زيارت آگاه شود و بدان عمل كند.
در اين نوشتار، به سه شرط نه چندان دشوار براي زيارت حضرت معصومه عليها السلام به اختصار اشاره مي شود:
الف. معرفت
آن گاه حركت، سرچشمۀ بركت خواهد شد كه سرشار از معرفت باشد، امام علي عليه السلام مي فرمايد: «اي كميل! هيچ حركتي نيست، جز آن كه تو در آن به شناخت و معرفت نيازمندي».(10)
حركت يا مسافرت براي زيارت نيز از اين قاعدۀ كلّي مستثنا نيست. امام رضا عليه السلام مي فرمايد: «اي سعد! ما در شهر شما آرامگاهي داريم. سعد مي گويد: فدايت شوم آرامگاه دختر موسي بن جعفر عليه السلام را مي فرماييد؟ آن حضرت فرمود: «نَعَمْ، مَنْ زارَها عارِفاً بِحَقِّها فَلَهُ الْجَنةَ؛(11) آري، هركس با معرفت به مقام او، زيارتش كند بهشت از آن اوست».
بنابراين، زائر حضرت معصومه عليها السلام بايد اهل «معرفت» باشد و الاّ از شفاعت و بهشت خبري نيست!.
زندگاني بسيار كوتاه حضرت معصومه عليها السلام با خاطرات تلخ و شيرين بسيار توأم است كه براي شناخت و معرفت به مقام و منزلت آن بانوي بزرگوار، به برخي از آنها اشاره مي شود.
* رابطه خواهر و برادر در فرهنگ برتر
فراوان اند خواهران و برادراني كه با تمام وجود همديگر را دوست دارند و در تمام عمر رشته محبت و مودّتشان هرگز گسسته نشده و عشق و علاقه متقابلشان نقل مجالس و زبانزد خاص و عام است. در اين ميان، افراد نمونه اي پيدا مي شوند كه كانون مهر و وفا هستند و محبت و مودت زايدالوصف آنان به هم در طول قرون و اعصار، كم نظير است. بارزترين نمونه اين افراد، امام حسين عليه السلام و زينب كبري عليها السلام هستند كه همگان با نكات برجسته اي از عشق و علاقه متقابل اين برادر و خواهر آشنا هستند و خاطرات تلخ و شيرين اين خواهر و برادر را در طول زندگي، به ويژه در سفر كربلا، كم و بيش مي دانند.
دومين نمونه بارز، خورشيد فروزان امامت، حضرت امام رضا عليه السلام و خواهر گرامي اش، ماه تابان برج عصمت، حضرت معصومه عليها السلام هستند.
* ولادت
مدت 25 سال، حضرت رضا عليه السلام تنها فرزند نجمه خاتون بود؛ زيرا از نجمه خاتون فقط دو فرزند در تاريخ ثبت شده است: امام هشتم عليه السلام و حضرت معصومه عليها السلام.
ولادت با سعادت امام هشتم در يازدهم ذيقعده سال 148 هجري و ميلاد مسعود حضرت معصومه عليها السلام در اول ذيقعده 173 هجري بود.
بي گمان، شيرين ترين خاطره امام هشتم از ماه ذيقعده، در آغاز آن بود كه هلال «معصومه» از برج «نجمه» در افق امامت درخشيدن گرفت و كانون زندگي امام هشتم را با انوار درخشانش پر فروغ تر ساخت.
* شخصيت علمي و فقهي
حضرت معصومه عليها السلام ماه تاباني بود كه پرتو افشاني را از خورشيد فروزان امامت آموخته و از درياي بيكران علوم رضوي كسب فيض مي نمود.
حضرت معصومه عليها السلام در سنين كودكي به مقامي رسيد كه به راحتي مي توانست به پرسش هاي فقهي و عقيدتي، پاسخ مناسب بگويد و پاسخ هايش مورد پذيرش و شگفت پدر بزرگوارش قرار بگيرد.
روزي جمعي از شيعيان وارد مدينه شدند و چند پرسش در نامه اي نوشته، به خاندان امامت بردند. حضرت موسي بن جعفر عليه السلام در سفر بود و امام رضا عليه السلام نيز در مدينه نبود. هنگامي كه آن گروه از مدينه قصد عزيمت داشتند، از اينكه خدمت امام عليه السلام نرسيده بودند و با دست خالي به وطن خود برمي گشتند، بسيار اندوهگين بودند. حضرت معصومه عليها السلام كه در آن ايام هنوز به سن بلوغ نرسيده بود، از مشاهده غم و اندوه آنان متأثر شد و لذا پاسخ پرسش هاي آنان را نوشت و به ايشان عنايت كرد.
شيعيان، مدينه را با سرور و شادي ترك كردند. آنان در بيرون مدينه، با امام كاظم عليه السلام مواجه شدند. هنگامي كه داستان خود را گفتند و دستخط حضرت معصومه عليها السلام را ارائه دادند، امام كاظم عليه السلام شادي و ابتهاج خود را با اين جمله بيان فرمودند: «فداها ابوها؛ پدرش فدايش».
* پدري مهربان در زندان
در سالهاي سخت و جانكاه 183 - 179 هجري كه پدر بزرگوار حضرت معصومه عليها السلام در زندان هارون به سر مي برد، شفيعۀ روز محشر، در دفاع از حريم ولايت و پاسداري از خط امامت، نقش بسيار مؤثري ايفا نمود.
* دختر در سوگ پدر
بيش از ده بهار از عمر شريفش نگذشته بود كه پدر بزرگوارش با زهر جفا در زندان به شهادت رسيد و دريايي از غم و اندوه بر قلب شريفش فروريخت. تنها مايه تسلي ایشان، برادر بزرگوارش، حضرت علي بن موسي الرضا عليه السلام بود كه بعد از پدر، حجّت خدا، دادرس امت و فريادرس مردم مستضعف بود. او نيز در اوج خفقان، با مشكلات فراوان دست و پنجه نرم مي كرد.
يورش هاي بي رحمانه اي كه توسط دژخيمان رژيم انجام مي شد، دل نازنين حضرت معصومه عليهاالسلام را مي آزرد؛ ولي ديدار برادر اين غم ها را از دل او مي زدود و صفا به كانون زندگي اش مي بخشيد.
جانشين ناشايسته هارون، «مأمون» نيز راه پدر را در پيش گرفت و وجود اقدس امام هشتم (ع) را از كانون خانواده جدا نمود و به اجبار - ولي ظاهراً به صورت محترمانه - به خراسان جلب كرد و به اقامت اجباري در خراسان وادار نمود.
مأمون دغل باز با نيرنگ فراوان و توسل به زور و تزوير، امام رضا عليه السلام را به پذيرش ولايتعهدي مجبور نمود.
امام رضا عليه السلام كه با ترفندهاي مأمون آشنا بود و مي دانست كه او براي رسيدن به اهداف خود اين موضوع را مطرح نموده، با اكراه تمام و اعلام شرايطي چند، ولايتعهدي را پذيرفت و در روز هفتم رمضان سال 201 هجري، رسماً به عنوان وليعهد معرفي گرديد.
* خواهر در فراق برادر
حضرت معصومه عليها السلام حدود يكسال، فراق برادر را تحمل كرد، ولي طاقتش طاق شد و كاسه صبرش لبريز گرديد؛ لذا به اشتياق ديدار برادر عزيز، مدينه را به قصد «مرو» ترك كرد.
* نامه امام رضا (ع) به حضرت معصومه (س)
حضرت امام رضا عليه السلام نامه اي به حضرت معصومه عليهاالسلام نوشتند و آن را توسط يكي از غلامانش به مدينه منوره ارسال كردند.
امام هشتم به غلام دستور دادند در هيچ منزلي توقف نكند تا در اندك زمان ممكن آن نامه را به مدينه برساند. آن گاه نشاني خانه حضرت موسي بن جعفر عليه السلام را براي او بيان فرمود تا از كسي آدرس نپرسد.
غلام، خود را به مدينه رسانيد و نامه را به خدمت حضرت معصومه عليها السلام تسليم نمود. حضرت معصومه عليها السلام به مجرد رسيدن نامه امام هشتم، خود را آماده سفر نمود.
* همراهان حضرت معصومه (س) و عزيمت به ايران
بانوي با فضيلتي كه در سرا پرده عصمت، در تحت نظارت مستقيم امام كاظم عليه السلام و امام رضا عليه السلام تربيت شده، هرگز بدون همراهان واجد شرايط به مسافرت دور و دراز «مدينه» تا «مرو» - آن هم با وسايل آن روز و نا امني جاده ها - تن نمي داد.
لذا از برادران و برادرزادگان، هركدام را كه آماده سفر به ايران بودند، گردآورد و به اين سفر پرمخاطره به خاطر ديدار برادر اقدام نمود.
در اين سفر، پنج تن از برادران حضرت معصومه عليها السلام به نام هاي: فضل، جعفر، هادي، قاسم و زيد، و تعدادي از برادرزادگان، و تني چند از غلامان و كنيزان، آن حضرت را همراهي مي كردند.
آنان رنج سفر را تحمل كردند تا به شهر «ساوه» رسيدند. مردم ساوه در آن ايام از دشمنان سرسخت اهل بيت عليهم السلام بودند. از اين رو، هنگامي كه مركب حضرت معصومه عليها السلام و همراهانش به ساوه رسيد، مردم ساوه به دستور مأمون به آنان حمله ور شدند و جنگ سختي درگرفت و همه برادران و برادرزادگان حضرت معصومه عليها السلام به شهادت رسيدند.
هنگامي كه حضرت معصومه عليها السلام جسدهاي غرقه به خون و پيكرهاي قطعه قطعه شده 23 تن از عزيزان خويش را نقش بر زمين ديد، به شدت اندوهگين شد و به احتمال قوي، به دستور مأمون و توسط مأموران امنيتي در ساوه، به زهر جفا مسموم گرديد؛ زيرا مأمون به همه حكام و امراي بلاد كه در مسير كاروان هاي سادات بودند و قصد زيارت حضرت رضا عليه السلام را داشتند، دستور داده بود كه آنان را دستگير كنند يا به قتل برسانند.
* عزيمت به سوي قم
اهالي قم كه از روز نخست با محبت خاندان عصمت و طهارت خوگرفته بودند و اسلام را با ولايت اميرمؤمنان عليه السلام پذيرفته بودند و هرگز در برابر غاصبان حكومت علوي خضوع نكرده بودند، هنگامي كه از اين فاجعه دلخراش آگاه شدند، به ساوه رفتند و حضرت معصومه عليها السلام را با احترام تمام به قم آوردند.
حضرت معصومه عليها السلام روز بيست و سوم ربيع الاوّل 201 هجري، در ميان استقبال پرشور مردم قم وارد اين سرزمين شدند. «موسي بن خزرج» زمام ناقه را به دوش مي كشيد و عده فراواني، پياده و سواره، گرداگرد كجاوه و شمع وجود حضرت معصومه عليها السلام پروانه وار در حركت بودند تا در محلي كه امروز «ميدان مير» ناميده مي شود، ناقه حامل آن حضرت زانو به زمين زد، و اين افتخار بزرگ نصيب موسي بن خزرج شد كه 17 روز ميزبان كريمه اهل بيت عليها السلام باشد. بانوان با فضيلت قم دسته دسته به ديدار حضرت معصومه عليها السلام شتافته، ایشان را در سوگ عزيزان از دست رفته تسليت مي دادند.
خانه موسي بن خزرج به احترام اقامت 17 روزه آن حضرت، به صورت مدرسه درآمد و ساليان بعد، به «مدرسه ستّيّة» (مدرسه خانم) موسوم گرديد.
محراب عبادت آن حضرت نيز در رو به روي درب ورودي مدرسه، تا امروز محافظت شده، و در طول تاريخ به عنوان «بيت النّور» شهرت يافته و همواره زيارتگاه خاص و عام بوده است.
* شهادت جانسوز خواهر آفتاب
حضرت معصومه عليها السلام 17 روز در خانه موسي بن خزرج به عبادت مشغول بود و سرانجام روز دهم ربيع الثّاني سال 201 هجري پيش از آنكه ديدگانش با ديدار برادر روشن شود، در ديار غربت و در ميان اندوه فراوان رحلت نمود و شيعيان قم را در ماتم خود به سوگ نشاند.
* مراسم تشييع پيكر مطهر دختر موسي بن جعفر عليهم السلام
مردم قم با تجليل فراوان، پيكر پاكش را تشييع كردند و در محل فعلي حرم كه آن روز در بيرون شهر بود و به موسي بن خزرج تعلق داشت، با احترام هرچه تمام تر، مهيّاي دفن نمودند.
هنگامي كه قبر مهيّا شد؛ در مورد اين كه چه كسي پيكر پاك آن حضرت را وارد قبر كند، به بحث و مشورت پرداختند. همه در مورد پيرمرد پرهيزگاري به نام «قادر» به اتفاق نظر رسيدند. كسي را به دنبالش فرستادند تا او را براي انجام اين مهم فراخواند.
پيش از آنكه «قادر» بيايد، خداوندِ قادر و متعال با قدرت بيكرانش دو تن سواره كه نقاب بر چهره داشتند، از جانب ريگزار (محل رودخانه فعلي) نمودار ساخت كه به سرعت نزديك آمدند و به تجهيز آن بانوي مظلومه و معصومه پرداختند.
يكي وارد قبر شد و ديگري جسد پاك و مطهر آن حضرت را برداشته، به دست او داد تا در دل خاك نهان سازد.
آن دو بزرگوار پس از پايان مراسم دفن، بدون اين كه با احدي سخن بگويند، بر اسب هاي خود سوار شده، از محل دور شدند.
كساني كه با سيره ائمه عليهم السلام آشنايي دارند، ترديدي ندارند كه آن دو نفر وجود مقدس امام هشتم و نور ديده اش جوادالائمة عليهما السلام بوده اند كه براي شركت در مراسم كفن و دفن حضرت معصومه عليها السلام، به اعجاز امامت، از خراسان و مدينه، با طي الارض به اين سرزمين تشريف فرما شده بودند.
پي نوشت:
1) مفردات نهج البلاغة» سيد علي اكبر قريشي، ج 1، ص 267.
2) نهج البلاغة» ترجمه عبدالمحمّد آيتي، خطبه 93، ص 208.
3) بحارالانوار، ج 48، ص 317.
4) كامل الزيّارات ابن قولويه، ص 334.
5) بحارالانوار» ج 102، ص 37.
6) زندگاني «كريمه اهل بيت عليها السلام» علي اكبر مهدي پور، نشر حاذق، 1380، ص 90.
7) همان، ص 103.
8) «فقهاي نامدار شيعه» عبدالرحيم عقيقي بخشايشي، دفتر نشر نويد اسلام، قم، چاپ سوم، 1376، ص 506.
9) بحارالانوار ج 102، ص 265.
10) همان، ج 77، ص 26.
11) سفينة البحار شيخ عباس قمي، ج 2، ص 376.
نویسنده محمد رضا يكتايي، با تلخیص و ویراست
نظر شما