به گزارش خبرگزاری «حوزه»، ششمین روز جشنواره فیلم فجر را باید به فیلم «بارکد» اختصاص داد، البته فیلم «کفشهایم کو» اثر کیومرث پور احمد هم در این روز به نمایش درآمد، اما تماشاگران شاهد کاری فاخر از او نبودند.
در ساخته جدید مصطفی کیایی (بارکد) بهرام رادان، محسن کیایى، پژمان بازغى و رضا کیانیان نقشآفرینی کردهاند. در خلاصه داستان این فیلم آمده؛ پشت هر آدمی داستانی هست و پشت هر داستانی یک آدم، بهتر است قبل از هر قضاوتی کمی صبر داشته باشیم. با توجه به این قصه باید گفت «بارکد» را به معنای واقعی یک اثر تماشاگر پسند نامید که مطمئناً در گیشه با استقبال تماشاگر مواجه خواهد شد.
* بارکد هیچ سنخیتی با فرهنگ اسلامی ندارد
«بارکد» فیلمی خوش ساخت، شیک و به معنای واقعی سینماست که در تولیدات این روزهای سینمای کشورمان کمیاب است، اما جدا از تمام امتیازات فنی این کار، باید گفت؛ ساخته جدید مصطفی کیایی در بحث مفهومی، هیچ سنخیتی با فرهنگ اسلامی ندارد و آنچه در آن دیده میشود روابط غیر مرسوم است که به هیچ وجه در جامعه پسندیده نمیشود. در این کار روابط دختر و پسر نامحرم به هیچ وجه رعایت نمیشود و پایبندی به قانون هم بازیچهای است که شخصیتهای داستان به راحتی آن را زیر پا میگذارند.
* بارکد را نمی توان نزد خانواده دید!
آسیب دیگر این فیلم به دیالوگهای این فیلم بر میگردد، این کار به وفور میبینیم بازیگران کلمات رکیک میگویند. حتی در جاهایی کلمات به اندازهای بیشرمانه است که برای خانوادهها، شنیدنش مناسب نیست. واقعاً این فیلم را نمیتوان به راحتی در کنار خانواده دید و تولید این گونه فیلمها در کشور اسلامی ایران دور از انتظار است.
* قانون گریزی برای گرفتن انتقام
مسئله دیگر که فیلم به نوعی به آن میپردازد این است که برای گرفتن انتقام به راحتی میتوان قانون را زیر پا گذاشت و شخصا گناهکار را مجازات کرد. این اتفاقی بسیار خطرناک برای یک جامعه قانومند است که آنارشیم را به همراه دارد.
* به نام حجاب به کام....
مطلب دیگر به فاکتور حجاب در این کار بر میگردد که بسیار ظاهری و نمایشی است، چون آنچه ما با اسم و پوشش اسلامی در این کار میبینیم مطابق با چارچوب های اسلامی نیست و تنها برای ممانعت از نمایش فیلم لحاظ شده است!
* «آبنبات چوب»
دیگر اثر به نمایش در آمده در روز ششم، ساخته جدید محمد حسین فرهبخش سینماگر قدیمی است، کاری ضعیف و خسته کننده که تماشاگر به سختی میتواند آن را تحمل کند، البته در اواسط فیلم کارگردان سعی میکند با وارد کردن شوک تماشاگر را پای کار نگه دارد، اما وی فراموش کرده یک فیلم سینمایی باید از همان ابتدا مخاطب را با خود همراه کند. در این فیلم رضا عطاران نقشی خارج از آنچه که را تا به امروز ایفا میکند را بر عهده داشته، هرچند در «دهلیز» این قالب شکنی را در کار عطاران شاهد بودیم، اما در فیلم فرحبخش این قالبشکنی به هیچ وجه مقبول نیست و به دل تماشاگر نمینشیند.
* اغراق آمیزی بازیگران
سحر قریشی و دیگر بازیگران فیلم هم بازیهای ضعیف و غیر ملموسی از خود ارائه میدهند، این مسئله را به وضوح میشد از عکسالعمل تماشاگرانی که فیلم را دیدند مشاهده کرد،
* شکستن قبح گناه!
اما موضوع «آبنبات چوبی» به یکی از آسیبهای اجتماعی میپردازد که به شدت خارج از عرف است و نمود آن را کمتر در خانوادهها میبینیم. برای همین این سوال پیش میآید که چرا فیلمساز سراغ چنین موضوعی رفته است؟ آیا شکستن قبح گناه در بسیاری از مواقع به معنای ترویج آن نیست؟
رضا عطاران، سحرقریشی، هنگامه حمید نژاد، کریم امینی، نگار عابدی، شقایق فراهانی، صفا آقاجانی و میلاد کی مرام، بازیگران این فیلم سینمایی هستند. داستان این فیلم سینمایی هم به اختلاف دیگاه دو نسل بر میگردد، اما این اتفاق هیچگاه در فیلم به شکل خوبی از کار در نیامده است.
* «کفشهایم کو» فقط اسم خوبی دارد
باید گفت: ساخته اخیر کیومرث پوراحمد تنها افسوس به همراه دارد، چون یکی از فیلمسازان خوب کشورمان مسیر فیلمسازی را فراموش کرده و با ساخت کارهای بی کیفیت به سابقه خود پشت با میزند. در این فیلم رضا کیانیان، رویا نونهالی، مجید مظفری، مینا وحید و بهاره کیان افشار بازیگران اصلی هستند. و داستان فیلم هم، قصه شخصی است که بنا به دلایلی آلزایمر میگیرد و اتفاقاتی در پی آن برای او رخ میدهد.
در این کار چیزی که بتوان از آن به عنوان امتیاز نام برد وجود ندارد، موضوعی که به نوعی واکاوی شخصیتی فردی است که میخواهد خود را بیابد و در این مسیر هم به داشتههای جدیدی دست مییابد.
* اما «وارونگی» دیر هنگام به روی پرده رفت
آخرین فیلمی که شب گذشته در برج میلاد به نمایش درآمد «وارونگی» به کارگردانی بهنان بهزادی نام داشت. در این کار سحر دولتشاهی، علی مصفا، ستاره پسیانی، رویا جاویدنیا، علیرضا آقاخانی، شیرین یزدانبخش در وارونگی به ایفای نقش میپردازند. فیلمنامه این فیلم سینمایی را بهنام بهزادی به نگارش در آورده و در خط داستانی آن آمده است؛ سهیل پس از چندین سال، نشانی نیلوفر را پیدا کرده و به سراغش آمده است. رابطه آنها که در گذشته ناکام مانده، حالا درآستانه شکل گیری دوباره است.
این فیلم سینمایی کاری شریف و خوب است که به لحاظ کیفی حداقلهایی را به دست آورده است، اما متاسفانه ساعتی روی پرده رفت که دیگر رمقی برای تماشاگران باقی نمانده بود و اکثراً در حال چرت زدن بودند، زیرا فیلمی که ساعت یک نیمه شب پخش شود و پیش از آن، تماشاگر چهار یا پنج فیلم دیده باشد، مشخص است تماشاگرش به چه حالی میافتد. این کار از بازیهای خوبی بهره برده و داستان با روایت اخلاقیات انسانی میخواهد به نوعی زیباییهای زندگی را به تماشاگر نشان دهد. درضمن سبک زندگی که در فیلم میبینیم به هیچ وجه آزار دهنده نیست و تماشاگر مقابل آن گارد نمیگیرد.
در انتهای این گزارش باید به مستند «خاطرات خانه متروک» و فیلم سینمایی «تمرین برای اجرا» اشاره کرد در بخش سینما حقیقت و هنر و تجربه روی پرده رفتند، اما با استقبال تماشاگر مواجه نشدند، البته هنوز برای بسیاری عنوان «هنر و تجربه» قابل مفهوم نیست، چون این تصور در ذهن پیش میآید که این تولیدات از ابتدا برای این ساخته میشود کسی آن را نبیند، اتفاقی که به هیچ وجه با قواعد سینما همخوان نیست و به نوعی هدر دادن بیتالمال است. درباره بخش مستند جشنواره هم باید گفت؛ در کشور ما جشنوارههای مستند کم نیستند، برای همین نمیدانم چه اجباری است که این بخش در جشنواره موجود باشد و بدون تماشاگر به مسیر خود ادامه دهد؟!