سه‌شنبه ۲۹ آبان ۱۴۰۳ |۱۷ جمادی‌الاول ۱۴۴۶ | Nov 19, 2024
آیت الله تبریزی(ره)

حوزه/ از جمله موارد مورد نص که می‌توان صلاة لیل را در اول لیل اتیان کنند در لیالی قصار است ، یعنی در تابستان که شب‌ها کوتاه است.

خبرگزاری «حوزه» در ادامه انتشار سلسله درس های خارج فقه مرحوم آیت الله العظمی تبریزی، تقریر درس این مرجع فقید شیعه با موضوع: « تعجیل وتوسعه دروقت نمازشب» را منتشر می کند.

  مسأله 9: یجوز للمسافر والشاب الذی یصعب علیه نافلةاللیل فی وقتها تقدیمها علی‌النصف و کذا کل ذی عذر کالشیخ و خائف‌البرد اوالاحتلام والمریض و ینبغی لهم نیةالتعجیل لا الاداء [عروةالوثقی/1/525]

بحث در مواردی بود که مکلف، صلاة لیل را قبل‌از انتصاف‌اللیل می‌تواند بخواند؛ یک مورد که شخص مسافر بود، و یکی معذور بود که صلاة‌ لیل را بعد از انتصاف‌اللیل بخواند؛ عرض کردیم که ظاهر موثقه سماعة این است که این توسعه است. یعنی وقت صلاة لیل برای مسافر معذور از اول لیل تا انفجار صبح است، و اما موارد دیگری که آن‌جا در عبارت عروه بود، و یک قسمت از آن به‌صورت کلی بود. یکی از موارد مورد نص، در لیالی قصار است، در تابستان که شب‌ها کوتاه است. برای اشخاصی که بیدار شدن برای آن‌ها قبل‌از طلوع فجر سخت است، اتیان صلاة ‌لیل قبل‌از طلوع فجر، نوعاً‌ برای جوان‌ها سخت است، این‌ها می‌توانند صلاة لیل را در اول لیل اتیان کنند، و این معنا منصوص است، در روایاتی که آن روایات را عرض می‌کنیم.

یکی از این‌ها، صحیحه لیث مرادی (وسایل‌الشیعه/ 4/253/ح16] است، که ابو‌بصیر‌ قدس‌سره از اجلاّء است، به مراتب از ابی‌بصیر دیگری که یحیی است، قوی‌تر می‌باشد؛ این شخص جلیل‌القدر است «و باسناد‌الشیخ عن صفوان عن ابن‌مسکان، عن لیث» یعنی لیث مرادی، ابو‌بصیر است، «قال: سألت أباعبدالله‌ علیه‌السلام عن‌الصّلاةِ فی‌الصیف» در تابستان «فی‌اللیالی‌ القصار صلاة‌اللیل فی أول‌اللیل» که صلاة‌ لیل را انسان در اول لیل اتیان کند. امام‌ علیه‌السلام می‌فرماید «فقال: نَعَم، نِعْم ما رأیت، و نِعْم ما صنعت» این‌که در ذهنت است که می‌شود خواند، چون فوت می‌شود، به تأخیر می‌شود خواند «نعم ما رأیت و نعم ما صنعت» اگر مقدم کردی و خواندی اشکالی ندارد، کارخوبی کرده‌ای. این روایت را هم صدوق‌ قدس‌سره ‌نقل کرده است، ولکن در نقل صدوق [وسایل‌الشیعه/4/249/ح1] این‌جور است: «محمد‌بن علی‌بن الحسین باسناده عن عبدالله‌بن مسکان، عن لیث‌المرادی، قال: سألت أباعبدالله‌ علیه‌السلام عن‌الصلاة فی‌الصیف فی‌اللیالی‌القصار، صلاة‌اللیل فی أول‌اللیل، فقال: نَعَم، نِعْم مارأیت، و نِعْم ما صنعت، یعنی فی‌السفر» این «یعنی فی‌السفر» کلام شیخ صدوق است. بدان‌جهت این روایت با آن روایت اطلاق و تقیید نیست. کسی که «من لایحضره‌الفقیه» نگاه کند، عادت صدوق‌ قدس‌سره این است: در جاهایی که مابین روایات اختلاف می‌بیند، آن‌ها را جمع می‌کند، بعد آن‌که اختلاف دارد در ذیلش تفسیر می‌گوید، «أقول»، «یعنی» یعنی صدوق‌ قدس‌سره، لذا ایشان ملتزم شده است که می‌شود صلاة‌اللیل را در سفر مقدم کرد. روی این حساب «یعنی فی‌السفر» کلام صدوق است.

ولکن این به اطلاق روایتی که شیخ نقل کرده است، ضرر نمی‌رساند، در سفر و یا در حضر باشد. در لیالی قصار، اشکالی ندارد که صلاة لیل مقدم بشود.

مذهب صدوق این است که این تقدیم در سفر است، در غیر سفر نیست. و در اکثر روایات «قید فی‌السفر» داشت، اما روایت أبی بصیر را خواندیم، گفتیم: آن مقید به سفر نمی‌شود، و هکذا بعض روایات دیگر مقید به سفر نمی‌شود که الان می‌خوانیم.

* سرّ جواز تقدیم نماز شب در شب‌های کوتاه

این‌که در لیالی قصار تقدیم جایز است، این خصوصیتی ندارد الا این‌که انسان در شب‌های کوتاه که نمی‌تواند قبل‌از طلوع فجر بیدار شود؛ خصوصاً جوان‌ها نمی‌توانند بلند بشوند و الا درازی و قِصَر غیر از این، خصوصیت ندارد. بدان‌جهت در مانحن فیه کأنّ خودش قید دارد که در لیالی قصار نسبت به آن شخص که بترسد بلند نشود «ان خشیت ان لاتقوم» [وسایل‌الشیعه/4/250/ح2] می‌تواند نماز شبش را قبل‌از انتصاف‌اللیل بخواند.

* جواز تقدیم نماز شب از نیمه‌شب از باب توسعه

در مانحن فیه، کلام این است که ترخیص شده است «لمن خاف» این فوت را، آیا این از باب توسعه است؟ کأنّ در لیالی قصار هم مثل مسافر آیا شارع وقت را توسعه داده، یا این‌که فقط این ترخیص در تعجیل است؟ کدام یکی است؟ بعضی [موسوعةالامام‌الخویی/11/278] فرموده‌اند: این از باب توسعه است، نه از باب تعجیل، به جهت این‌که امام‌ علیه‌السلام در مانحن فیه مدح کرد، فرمود: «نعم مارأیت، و نعم ما صنعت» این با ترخیص مناسبت دارد، با جواز‌التعجیل مناسبت ندارد. ولکن این حرف به نظر ما حرف صحیحی نیست. برای این‌که در مانحن فیه یک صحیحه دیگری داریم که هم دلیل بر این است که ‌«یعنی فی‌السفر» که صدوق در نقل آورده بود، از مرحوم صدوق‌ قدس‌سره است و در روایت مطلقه نیست و هم در آن‌جا قرینه‌ای است که این از باب توسعه نبوده، ‌بلکه از باب مجرد جواز‌التعجیل است. و آن صحیحه یعقوب‌بن سالم‌الاحمر است [وسایل‌الشیعه/4/254/ح17]: شیخ به سندش از صفوان «عن ابن‌مسکان، عن یعقوب‌الاحمر» نقل می‌کند که یعقوب‌بن سالم‌الاحمر و از ثقات است «قال سألته عن صلاة‌‌اللیل» سؤال کردم از صلاة لیل «فی‌الصیف فی‌اللیالی‌القصار فی اول‌اللیل، قال: نعم، نعم ما رأیت و نعم ما صنعت، ثم قال: ان‌الشاب یکثر‌النوم» نوم بر شاب غالب می‌شود؛ «فأنا أمرک به»، من امر می کنم که این‌جور مقدم کن. این در مانحن فیه تعلیل است، به جهت غلبه نوم است. آن‌که می‌گفتیم در روایت اول، لیالی قصار خصوصیتی ندارد،‌ الا این‌که بر مثل شاب سخت می‌شود. «شباب» هم خصوصیتی ندارد، گفته‌اند کسی که خوابش خیلی سنگین است، فرقی نمی‌کند شاب یا پیر باشد، مقدم می‌کند، و این، هم همان است که در صحیحه معاویة‌بن وهب [وسایل‌الشیعه/4/255/ح1] می‌گفت: «القضاء بالنهار افضل» و این «نعم ما رأیت»، با آن هم منافات ندارد؛ چون افضل در عبادت، معنایش این است که هر دو رجحان دارد، هر دو عمل خوبی هستند، و الا اگر ملاک نداشته باشد، عبادت نمی‌شود. صحیحه معاویة‌بن وهب گفت: قضاء افضل است، نگفت: اول بخوانید فضیلت ندارد، بلکه اثبات فضیلت کرد، گفت: آن هم خوب است، ولی قضاء از آن بهتر است. روی این حساب این «نعم ما صنعت» می‌گوید: خوب است. یعنی عمل با فضیلتی را اتیان کرده است، بیشتر از آن دلالت ندارد.

قضاء افضل است؛ یعنی روز خواندن. صحیحه معاویة‌بن وهب که شکایتش درباره نوم و داخل در صبح شدن و خواندن قضاء صلاه لیل است، این دلیل می‌شود بر این‌که تقدیم در موارد غلبه نوم، توسعه در وقت نیست.

این افضل است؛ پس اول وقت نمی‌تواند توسعه بشود، چون قضاء افضل از آن است، قضاء افضل از اداء نمی‌شود. این دلیل است بر این‌که تقدیم در لیالی قصار که «لغلبة‌النوم» صلاة لیل مقدم خوانده می‌شود، «نعم ما صنعت» است، «نعم ما رأیت» است، ولکن قضاء از آن افضل است. بدان جهت در مانحن فیه با همدیگر منافات ندارد.

در این صورت این‌که می‌گوید: «نعم ما رأیت و نعم ما صنعت» این با «القضاء افضل» تنافی ندارد. چون «القضاء افضل» خودش اثبات فضیلت کرد که کار خوبی است. لذا اگر کسی بگوید: من زیارت شاه عبدالعظیم‌ علیه‌السلام می‌روم، و یکی می‌گوید: من زیارت کربلا می‌روم، به هر دو می‌گوییم: کار خوبی است. ولی این منافات ندارد که فضیلت زیارت کربلا قیاس به زیارت شاه عبدالعظیم‌ علیه‌السلام نمی‌شود، ‌این‌ها باهم تنافی ندارد. لذا در مانحن فیه این روایت قید سفر را ندارد، مطلق است، و در لیالی قصار که انسان، شب خوابش غلبه پیدا می‌کند و نمی‌تواند نوعاً قبل‌از طلوع فجر برای صلاة لیل بلند بشود، صلاة لیل را اتیان کند؛ اما اگر این توسعه در وقت نمی‌شود، این تعلیل به غلبه نوم است «انّ‌الشاب یکثر‌النوم، خود این «یکثر‌النوم غلبة‌النوم»، در صحیحه معاویة‌بن وهب فرض شده بود و آن‌جا امام فرموده بود: قضاء افضل است، باهم تنافی ندارند.

در صحیحه معاویة‌بن وهب دارد که «ولم یرخص فی‌النوافل» این کلام معاویة‌بن وهب است «ولم یرخص» استفاده او است. امام‌ علیه‌السلام ترخصی ندادند، چون فرمودند: افضل است. افضل یعنی آن‌‌را هم می‌تواند اتیان کنید. منتها این استفاده او است و قول او حجیتی ندارد. «و لم یُرَخِّص» یعنی تصریح به ترخیص نکرده. افضل که فرموده لازمه‌اش ترخیص است، لازمه‌اش این است که در اول لیل هم خوانده بشود. استفاده معاویة‌بن وهب ضرر به حرف ما نمی‌زند. لذا در لیالی قصار که غلبة‌النوم است، می‌تواند مقدم کند، ولی این از باب توسعه نیست.

* جواز تقدیم نماز شب در صورت خوف از جنابت

یکی از موارد که شخص می‌تواند صلاة لیل را قبلاً اتیان کند «خوف من‌الجنابة و خوف من‌الاحتلام» است، که انسان می‌ترسد اگر اول شب نماز شب را نخواند، بعد بخوابد محتلم و یا جنب می‌شود، و غسل کردن برای او مشکل می‌شود؛ چون هوا سرد است و یا در سفر بوده و آب پیدا نمی‌شود. لذا این شخص صلاة را ابتداءً می‌خواند. یکی صحیحه لیث مرادی است [وسایل‌الشیعه/4/249/ح1] که در ذیل آن است: «نعم ما صنعت یعنی فی‌السفر»، صدوق بعد از آن‌که گفته است «قال» یعنی لیث مرادی گفت «و سألته عن‌الرجل یخاف‌الجنابة فی‌السفر أو فی‌البرد» در سفر نباشد، در سرما است، ‌در حضر است، ولکن در سرما می‌ترسد «فیعجل صلاة‌اللیل و‌الوتر فی اول‌اللیل فقال: نعم» امام فرمود: عیب ندارد، بخواند.

گفته‌اند: [موسوعة‌الامام‌الخویی/11/282] در خود این روایت قرینه‌ است کسی که بترسد از غسل جنابت که آب پیدا نمی‌شود و یا سرما می‌خورد، این از باب توسعه است، نه جواز‌التعجیل. چرا؟ فرموده‌اند: اگر این جواز تعجیل باشد، وجهی برای تعجیل در این خصوصیت نیست. برای این‌که در مانحن فیه متعین این است که اگر از باب توسعه نباشد، امام بفرماید: آخر شب که از خواب بلند می‌شود، تیمم کند. در مانحن فیه امر دایر است که وقت، فوت بشود، غسل با طهارت مائیه در اول وقت اتیان کند. چون جنب نیست وضوء می‌گیرد، و با وضوء هم دارد، ‌و امر دایر است که وقت صلاة‌لیل فوت بشود. وضوء بگیرد، وقت صلاة لیل نباشد، و یا صلاة لیل را در وقتش بخواند مع طهارةِ ترابیةٍ، وقت را مراعات کند. در فرایض همین‌طور است، اگر وضوء بگیرد و غسل کند وقت نماز تمام می‌شود، باید تیمم کند. فرموده‌اند:‌ این‌که امام فرموده‌اند:‌ اول شب بخواند، این خودش قرینه‌است بر این‌که این از باب توسعه است، نه از باب جواز تعجیل؛ برای این‌که وقت را حفظ کردن با طهارت ترابیه، متعین است.

این حرف غیر آن است که من نقل می‌کنم. فرموده است: این روایاتی که فرموده است: کسی که می‌ترسد جنب شود در اول لیل بخواند، خود این روایات قرینه دارد که توسعه است. تعجیل نیست که صاحب عروه می‌گوید؛ چرا دلیل است بر این‌که این توسعه است؟ چون اگر در این صورت وقت صلاة لیل نباشد، مجرد تعجیل بشود، وقت صلاة لیل در این تعجیل فوت می‌شود. امام‌ علیه‌السلام می‌فرمودند: بعد از انتصاف‌اللیل با تیمم بخواند؛ تیمم که مشروع است. بعداز انتصاف‌اللیل که جنب شده است نمی‌تواند یا از غسل می‌ترسد، یا آب ندارد، تیمم کند و صلاة لیل را بخواند. این‌که فرموده‌اند: قبلاً بخواند، معنایش این می‌شود که اصلاً صلاة فی‌الوقت است، الان هم که جنب نیست، طهارت مائیه دارد، حداقل وضوء دارد، نمازش را بخواند. صلاة‌‌اللیل، در وقتش است، ممکن است بخواند، فرموده‌‌اند: ‌در خود این روایت قرینه‌ است بر این‌که این صلاة فی‌الوقت است.

*عدم دلیل بر توسعه وقت نماز شب قبل‌از نیمه شب در غیر سفر

توسعه در غیر سفر دلیلی ندارد، در غیر سفر ـ حضرـ مواردی که عذر هست، برای صلاة لیل، به صحیحه ابی‌بصیر تمسک می‌کنیم و هکذا به اطلاق صحیحه لیث‌المرادی «أو فی‌البرد» که در مقابل سفر است، ولو در حضر باشد، تمسک به این‌ها می‌کنیم که این‌ها مجوز جواز‌التعجیل را اثبات می‌کند. اما توسعه که وقت موسع است این را اثبات نمی‌کند.

* جواز تعجیل نماز شب قبل‌از نیمه شب برای مریض

یکی از مواردی که از باب تعجیل است و از باب توسعه نیست، این است که انسان در حضر، مریض باشد و بیدار شدن برای او صعوبت دارد، می‌تواند اول لیل بخواند. این‌که فرموده‌اند: [موسوعة‌الامام‌الخویی/11/282] دلیل در مریض فقط روایتی است که صدوق هم در «من لایحضر» و هم در «علل» و هم در «عیون» به سندش از فضل‌بن شاذان نقل کرده است، صاحب وسایل هم آن را نقل می‌کند [وسایل‌الشیعه/4/250/ح3] که سندش هم ضعیف است، در جواب می‌گوییم این منحصر به آن نیست؛ زیرا در صحیحه ابی‌بصیر [وسایل‌الشیعه/4/252/ح12] بیان کردیم که به اطلاق اخذ می‌شود، در آن صحیحه، این‌جور بود‌ »و باسناده عن علی‌بن مهزیار عن الحسن»‌بن محبوب «عن حماد‌بن عیسی، عن شعیب، عن ابی‌بصیر، عن أبی‌عبدالله‌ علیه‌السلام قال: اذا خشیت أن لاتقوم آخر‌اللیل أو کانت بک علة» یعنی مریض باشی «أو أصابک برد» تو را سرما زده باشد «فصل صلاتک و أوتر من أول‌اللیل» بدان جهت مریض هم می‌تواند تعجیل کند، به قرینه این‌که این‌ها برای کسی که اگر نخواند صلاة‌اللیل از او فوت می‌شود؛ زیرا مستحب است و داعی بر فعل پیدا نمی‌کند، در این‌جا تعجیل عیب ندارد، تعجیل هم از باب توسعه نیست، بلکه از باب تقدیم مستحب بر وقتش است.

*عدم جواز تعجیل نماز شب قبل‌از نیمه شب برای شخص پیر در حضر

در مانحن فیه، شیخوخه، یعنی شخص پیری که مشکل است، مریض نیست، سالم است، کم‌خواب هم هست، فقط مشکل است اول لیل اتیان کند، ولکن در آخر وقت برایش صعوبت دارد؛ این در سفر عیبی ندارد. در سفر منصوص است. صحیحه ابان‌بن تغلب [وسایل‌الشیعه/4/254/ح18] دلالت می‌کند بر این معنا که عیبی ندارد‌. «محمد‌بن یعقوب، عن محمدبن اسماعیل،‌ عن‌الفضل‌بن شاذان، عن صفوان‌بن یحیی، عن منصور‌بن حازم، عن أبان‌بن تغلب قال: خرجت مع أبی‌عبدالله‌ علیه‌السلام فیما بین مکة و‌المدینة فکان یقول: اما أنتم فشباب تؤخرون و اما أنا فشیخ اعجل» من زود می‌خوانم «فکان یصلی صلاة‌اللیل اول‌اللیل» در سفر عیب ندارد. خود امام‌ علیه‌السلام هم می‌گوید. اما آیا در حضر هم پیر می‌تواند صلاة لیل را در اول لیل بخواند؟ چون سفر دو زحمت و دو صعوبت دارد: یکی صعوبت خود سفر است، ویکی هم پیری است، ولی در حضر که استراحت می‌کند دیگر صعوبت سفر نیست. بدان جهت تعدی کردن از این روایت، به شیخ که در وطنش هست و در سفر نیست، اشکال دارد. پس در عبارت عروه‌ قدس‌سره که شیخ را مطلق فرموده است، می‌گوییم نه، مطلق نمی‌شود.

کلام در شیخ سالم است نه مریض، آن‌که امام‌ علیه‌السلام فرمود «و اما انتم شباب و اما انا فشیخ اعجل» آن در سفر بود. سفر خودش یک صعوبتی دارد، با وسایل آن‌روزی، صعوبت داشت، روی این اساس امام‌ علیه‌السلام فرمود: من پیر هستم مقدم می‌کنم، این را نمی‌شود به حضر آورد. چون در حضر صعوبتِ سفر نیست. بدان جهت این‌که مجرد پیری مجوز تعجیل است دلیلی نداریم، قیاس هم درست نیست.

تعدی کردن به شیخ در حضر، قیاس است و بنابر قاعده اولیه هم که تقدیم جایز نیست، زیرا مقید است به انتصاف‌اللیل. اگر بدان جهت شیخ رجاءً تقدیم کند عیب ندارد، و نمی‌شود فتوا به تجویز داد.

والحمدلله رب‌العالمین

تحقیق و تنظیم: حجةالاسلام داود دهقانی

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha