دوشنبه ۱۴ آبان ۱۴۰۳ |۲ جمادی‌الاول ۱۴۴۶ | Nov 4, 2024
مناظره

حوزه/ یکی از عواملی که یادگیری فنون و شیوه ‌های مناظره را ضروری می‌ کند، مسئله ارتباط فرهنگی است. این مسئله، چه در سطح یک جامعه کوچک مانند خانواده و یا شهر و کشور، چه در سطح جهانی مانند گفتگوی ادیان و تمدّن ‌ها، مسائل کلان سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و... همواره مبتنی بر یادگیری شیوه‌ های مناظره می باشد.

به گزارش خبرگزاری «حوزه»، موضوع مناظره بسیار گسترده است، لذا ممکن است امور اجتماعی، علمی، عقیدتی، اخلاقی، سیاسی، اقتصادی، هنری، ورزشی، فردی، بین المللی (مانند: گفتگوی ادیان، گفتگوی تمدن ‌ها، سکولاریسم، حقوق زن، پلورالیسم، دموکراسی و...)، یا ملی (مانند: ولایت ‌فقیه، خبرگان، تفکیک یا تمرکز قوا و...) را در بربگیرد.

* هدف از مناظره

در هر موضوعی به ‌طور طبیعی اهدافی نهفته است. مناظره نیز به ‌عنوان یک موضوع دارای اهدافی است، از جمله:

الف) ایجاد فضا برای درک درست حقایق، روشنگری و بصیرت بخشی؛

ب) واکاوی افکار و آرا، جهت دستیابی به حقیقت و ایجاد تفاهم علمی و عملی؛

ج) آموزش غیرمستقیم که به دلیل شیوه خاص مناظره، در اذهان ماندگار است؛

د) وصول به توسعه فرهنگی در جامعه؛ زیرا مناظره مؤثرترین عامل برای تضارب افکار به ‌طور سالم، مناسب و قابل ‌قبول است. تضارب آرا در جامعه زمینه بروز جهت‌گیری ‌های مختلف پیرامون مسائل و موضوعات اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و... خواهد بود که حاصل روشن شدن مواضع مختلف جهت پیشبرد اهداف و توسعه آن در ابعاد گوناگون می ‌باشد.

* اهمیت و ضرورت یادگیری مناظره

در موارد مختلفی ضرورت یادگیری مناظره قابل ‌توجه است که در ذیل به برخی از آنها اشاره می ‌کنیم:

الف) تفاهم اجتماعی:

مناظره یکی از مهم ‌ترین ابزار در تفهیم و تفاهم درست مسائل مختلف دینی، اجتماعی، سیاسی و... است؛ گسترش مناظره در چارچوب منطقی و برهانی قابل ‌قبول است. این فن به ‌عنوان یکی از مهم ‌ترین عوامل مؤثر در ایجاد تفاهم اجتماعی نقش مهمی دارد و می ‌تواند زمینه ‌های پیوستگی و ارتباط بیشتر اعضای آن جامعه را فراهم سازد. همچنین در مسائل اجتماعی و برای رسیدن به تفاهم، نیاز به لسان گویا داریم.

ب) دفاع از باورها

به صورت طبیعی و فطری، هر فردی به دنبال این است که از باورها و اعتقادات خود دفاع کند که این مهم بدون استدلال صحیح، منطقی و روشمند امکان ‌پذیر نیست و انسان در صورتی می ‌تواند روشمند و منطقی از عقاید خود دفاع کند که از فنون مناظره آگاهی داشته باشد.

ج) ارتباط فرهنگی

از عواملی که پرداختن به یادگیری فنون و شیوه ‌های مناظره را ضروری می‌ کند، مسئله ارتباط فرهنگی است. برقراری هرگونه ارتباط، مخصوصاً ارتباط فرهنگی مترتّب بر ایجاد زمینه تضارب افکار در جامعه است. این مسئله، چه در سطح یک جامعه کوچک مانند خانواده و یا شهر و کشور و چه در سطح جهانی مانند گفتگوی ادیان و تمدّن ‌ها، مسائل کلان سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و... همواره مبتنی بر یادگیری شیوه‌ های مناظره است.

* مناظره و تبلیغ

خدای متعال در قرآن کریم از مناظره و مجادله به‌ عنوان روش ‌های مسلّم و مهم تبلیغی انبیا(علیهم السلام) خبر داده و دیگران را برای استفاده صحیح از آن در موارد لزوم فرامی ‌خواند، به  عنوان نمونه، درباره سرگذشت حضرت ابراهیم(علیه السلام) می‌ فرماید: «أَلَمْ تَرَ إِلَی الَّذی حَاجَّ إِبْراهیمَ فی رَبِّهِ أَنْ آتاهُ اللّهُ الْمُلْکَ إِذْ قالَ إِبْراهیمُ رَبِّی الَّذی یُحْیی وَیُمیتُ قالَ أَنَا أُحْیی وَأُمیتُ قالَ إِبْراهیمُ فَإِنَّ اللّهَ یَأْتی بِالشَّمْسِ مِنَ الْمَشْرِقِ فَأْتِ بِها مِنَ الْمَغْرِبِ فَبُهِتَ الَّذی کَفَرَ وَاللّهُ لا یَهْدِی الْقَوْمَ الظّالِمینَ»؛[1] آیا ندیدی کسی را که خدا به او سلطنت داده بود با ابراهیم درباره پروردگارش محاجّه [و مناظره] کرد، هنگامی که ابراهیم گفت: پروردگار من کسی است که زنده می‌ کند و می ‌میراند، گفت: من نیز زنده می‌ کنم و می ‌میرانم! ابراهیم گفت: همانا خداوند آفتاب را از مشرق بیرون می ‌آورد، تو آن را از مغرب بیرون بیاور. در اینجا آن ‌کسی که کافر بود (نمرود) بهت ‌زده شد و خدا گروه ظالمان را هدایت نمی ‌کند.

طبق مضمون و شأن نزول این آیه، نمرود در مقابل استدلال حضرت ابراهیم(علیه السلام) به اینکه خدا زنده می ‌کند و می ‌میراند، دستور داد که دو نفر از محکومین به اعدام را حاضر کردند، سپس دستور داد یکی را کشتند و دیگری را آزاد کردند. آنگاه رو به ابراهیم(علیه السلام) کرد و گفت: من نیز زنده می ‌کنم و می ‌میرانم! حضرت فوری نوع سخن و استدلال را عوض کرد و با مقدمه‌ ای مناسب، نمرود را مغلوب و ساکت ساخت.

خداوند در جای دیگری می ‌فرماید: «وَ حاجَّهُ قَوْمُهُ قالَ أَ تُحاجُّونّی فِی اللّهِ وَقَدْ هَدانِ وَلا أَخافُ ما تُشْرِکُونَ بِهِ إِلاّ أَنْ یَشاءَ رَبّی شَیْئًا وَسِعَ رَبّی کُلَّ شَیء عِلْمًا أَ فَلا تَتَذَکَّرُونَ»؛[2] و قوم او (ابراهیم) با وی به گفتگو و ستیز پرداختند. گفت: آیا با من درباره خدا گفتگو می ‌کنید؟ و حال آن که به ‌واقع خدا مرا هدایت کرده و از آنچه شما شریک او می ‌خوانید، هیچ بیمی ندارم، مگر آنکه پروردگارم چیزی بخواهد. آگاهی پروردگارم همه ‌چیز را دربر می‌ گیرد. آیا شما متذکر این حقیقت نمی ‌شوید؟.

و در آیة دیگر می ‌فرماید: «قالُوا ءَ‌أَنْتَ فَعَلْتَ هذا بِآلِهَتِنا یا إِبْراهیمُ * قالَ بَلْ فَعَلَهُ کَبیرُهُمْ هذا فَسْئَلُوهُمْ إِنْ کانُوا یَنْطِقُونَ * فَرَجَعُوا إِلی أَنْفُسِهِمْ فَقالُوا إِنَّکُمْ أَنْتُمُ الظّالِمُونَ * ثُمَّ نُکِسُوا عَلی رُؤُسِهِمْ لَقَدْ عَلِمْتَ ما هؤُلاءِ یَنْطِقُونَ * قالَ أَ فَتَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللّهِ ما لا یَنْفَعُکُمْ شَیْئًا وَلا یَضُرُّکُمْ * أُفّ لَکُمْ وَلِما تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللّهِ أَ فَلا تَعْقِلُونَ»؛[3] آنها گفتند: ای ابراهیم! آیا تو باخدایان ما چنین کرده ‌ای؟گفت: بلکه این کار را بزرگ آن (بت‌ها) کرده است. از آنها بپرسید، اگر سخن می ‌گویند.آنها با خود فکر کردند و گفتند: به‌ راستی که شما ستمکارید، سپس همه سربه ‌زیر شدند [و گفتند:] تو می ‌دانی که اینها سخن نمی ‌گویند. (ابراهیم) گفت: آیا جز خدای یکتا چیزی را می‌ پرستید که نه سودی برای شما دارد و نه زیانی به شما می‌ رساند؟ اف بر شما و بر آنچه جز خدای یکتا می ‌پرستید. آیا نمی ‌اندیشید؟.

همچنین در مورد حضرت نوح(علیه السلام) در قرآن کریم این گونه می‌ خوانیم: «قالَ یا قَوْمِ أَرَأَیْتُمْ إِنْ کُنْتُ عَلی بَیِّنَة مِنْ رَبّی وَآتانی رَحْمَةً مِنْ عِنْدِهِ فَعُمِّیَتْ عَلَیْکُمْ أَ نُلْزِمُکُمُوها وَأَنْتُمْ لَها کارِهُونَ.... قالُوا یا نُوحُ قَدْ جادَلْتَنا فَأَکْثَرْتَ جِدالَنا»؛[4] گفت: ای قوم من! اگر من (نوح) دلیل روشنی از پروردگار داشته باشم و از نزد خود حجتی به من داده باشد و بر شما پوشیده مانده، آیا ما می ‌توانیم شما را به پذیرش آن مجبور سازیم، با این که شما کراهت دارید؟... گفتند: ای نوح! تو با ما گفتگو و جدل بسیار کردی.

آن گاه که پیامبر اسلام(صلی الله علیه و آله) به رسالت مبعوث شد، از سوی خدای متعال اینگونه مورد خطاب قرار گرفت: «ادْعُ إِلی سَبِیلِ رَبِّکَ بِالْحِکْمَةِ وَ الْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ وَ جادِلْهُمْ بِالَّتِی هِی أَحْسَنُ»؛[5] به راه پروردگارت با حکمت و موعظه نیکو دعوت کن و با آنها با روشی که نیکوتر است، مجادله نما!.

و فرمود: «وَ لا تُجادِلُوا أَهْلَ الْکِتابِ إِلَّا بِالَّتِی هِی أَحْسَنُ»؛[6] و با اهل کتاب مجادله نکنید، مگر با چیزی که آن نیکوتر است.

در این دو آیه به پیامبر(صلی الله علیه و آله)دستور داده می ‌شود که در مقام دعوت مردم به ترتیب از سه روش استفاده کند:

1. حکمت و مقدمات علمی؛

2. تحریک احساسات آنها و موعظه؛

3. استفاده از مقدمات جدلی، آن ‌هم به ‌صورتی زیبا که احساسات و عواطف طرف مقابل جریحه ‌دار نشود.

لذا در قرآن کریم به مسلمانان تکلیف شده در مناظره ‌ها به ‌صورت "احسن" رفتار نمایند. علمای اسلام پس از گسترش علم کلام و فقه، با الهام از قرآن کریم و شیوه معصومین(علیهم السلام) به‌ منظور پیشگیری از خطا در مناظره ‌ها، درباره اصول و شرایط آن به تدوین و تألیف کتاب و رساله روی آوردند.

پی نوشت ها:

[1]. بقره/ 258.

[2]. انعام/ 80 .

[3]. انبیا/ 62 ـ 67.

[4]. هود/ 28 ـ 32.

[5]. نحل/ 125.

[6]. عنکبوت/ 46.

منبع: ماهنامه اطلاع ‌رسانی، پژوهشی، آموزشی مبلغان شماره 189

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha