دوشنبه ۶ اردیبهشت ۱۳۹۵ - ۰۹:۳۹
نیمی از مساجد کشور امام جماعت ندارند

حوزه/ در کشور نزدیک به ۸۰ هزار مسجد داریم یعنی به تناسب جمعیت کشور به صورت میانگین برای حدود هزار نفر، فقط یک مسجد موجود است.

اشاره؛ در سالیان اخیر موضوع هجرت فضلا و طلاب مورد توجه جدی رهبر معظم انقلاب مراجع عظام تقلید و علما قرار گرفته است و قطعاً یکی از ویژگی های حوزه انقلابی عمل کردن به سیره علمای گذشته و هجرت به بلاد اسلامی برای حراست از ارزش های دینی و مصون داشتن ارادتمندان به اسلام و اهل بیت از هر گونه شبهه اعتقادی است.

 خبرگزاری«حوزه»، با هدف تبیین مشکلات و موانع تحقق این دغدغۀ بزرگان، با بازکردن پرونده ای ویژۀ برای این موضوع امیدوار است با آسیب شناسی و بر طرف شدن موانع «هجرت طلاب و فضلا»، دیگر هیچ روستا و شهری از کشور در حسرت حضور روحانیان فاضل و اندیشمند نباشد و بدین وسیله اولین لبیک عملی به منویات رهبری در خصوص حوزه انقلابی  جامعه عمل بپوشیم.

حجت الاسلام والمسلمین سعید روستا آزاد، معاون فرهنگی و تبلیغی دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم میهمان نخستین گفتگوی ما در این پرونده است.

 

*نتیجۀ تبلیغ باید انذار و خداترسی مردم باشد

 

*جناب آقای روستا آزاد؛ جنابعالی سال ها در عرصه تبلیغ دینی در کشور فعالیت کرده اید و هم اکنون نیز در جایگاه معاونت فرهنگی تبلیغی دفتر تبلیغات حضور دارید. از ضرورت هجرت طلاب و نیاز جامعه به این حرکت برای ما بفرمایید.

آنچه که از آیات و روایات به دست می آید، این است اصلی ترین وظیفۀ طلاب و دانش آموختگان حوزه های علمیه، رساندن پیام دین به مردم و مخاطبان است؛ چراکه اهمیت تحصیل و پژوهش، خروجی و دستاوری است که در اختیار مخاطبان قرار گرفته و نقش خود را در حوزۀ عمل و زندگی آنان نشان می دهد.

آیه «نفر» یکی از آیاتی است که بر این موضوع تأکید کرده و فلسفه تأسیس حوزه علمیه می باشد که به سه مرحله اشاره می کند؛ تفقه در دین، انذار و در پایان، تقوای مردم؛ به این معنا که حضور در حوزه و تفقه در دین باید مقدمه ای برای انذار و آن هم مقدمه ای برای خداترسی و تقوای مردم باشد.

 

*به نظر شما آیا این اتفاق افتاده و نتیجۀ مورد نظر حاصل شده است؟

بنده اعتقاد دارم که آن دو نتیجه یعنی انذار و خداترسی هنوز به نقط مطلوب در جامعه کنونی نرسیده است

 

*چرا؟

برای پاسخ به این سؤال، باید به این مطلب پی ببریم چه اتفاقی در مقدمات این موضوع افتاده است که نتایج مورد نظر حاصل نشده است؛ چراکه بنا بر تصریح آیه اگر «تفقه» درست باشد، و رجوع به قوم هم درست انجام شود، باید آن دو نتیجه را نیز دربر داشته باشد.

 

*نیمی از مساجد کشور بدون امام جماعت هستند

 

*آیا مقدمات ما مشکلی داشته است که نتایج مورد نظر به دست نیامده است؟

برای پاسخ به این سؤال ابتدا به چند آمار اشاره می کنم.

اولا: جمعیت حوزویان ما به بالای 100 هزار نفر رسیده است و اگر بخواهیم آمار طلاب خواهر را نیز اضافه کنیم، نزدیک به 170-180 هزار محصل حوزوی داریم.

ثانیا: جمعیت کشور ما نسبت به پیش از انقلاب قدری بیش از دو برابر شده است.

ثالثا: در کشور نزدیک به 80 هزار مسجد داریم که اگر جمعیت شیعه کشور را حدود هفتاد میلیون نفر بدانیم، به صورت میانگین برای هر یک هزار نفر یک مسجد موجود است.

رابعا: در ماه رمضان و دهۀ اول محرم (که اوج ایام تبلیغ است) بیش از سی درصد مساجد ما امام جماعت و روحانی ندارند و این رقم در سایر ماه های سال به بالای 50 درصد می رسد؛ یعنی نیمی از مساجد کشور در طول سال امام جماعت ندارند.

خامسا: اهل سنت کشورمان که حدود هفت تا هشت میلیون نفر برآورد می شوند، 13 هزار مسجد در اختیار دارند؛ یعنی در کشور برای هر 600  نفر از اهل سنت یک مسجد و برای هر یک هزار شیعه یک مسجد داریم.

بر اساس گفته های مسئولان هیچ مسجدی از اهل سنت بدون امام جماعت نیست و بسیاری از مساجد بیش از دو یا سه امام جماعت دارند؛ حتی روستاهای کوچک نیز یک امام جماعت مخصوص دارند.

بنده در منطقۀ بلوچستان به روستایی رفتم که 400 تا 500 خانوار جمعیت داشت و در آن چهار مسجد که هر کدام یک امام جماعت مخصوص داشتند، فعالیت می کرد.

در میان شیعیان نیز صرفا در پنج هزار (یا در خوشبینانه ترین حالت هفت هزار) مسجد، سه وعده نماز جماعت برگزار می شود.

این آمار حاکی از آن است وظیفۀ انتقال پیام به صورت  کامل اتفاق نیفتاده است.

 

*«تبلیغ محوری» باید در کنار «تحصیل محوری» مهم تلقی شود

 

* آیا قرار است همۀ کسانی که وارد حوزه می شوند چنین دغدغه ای داشته باشند؟ به نظر می رسد در حوزه بیشتر دغدغه های علمی مطرح و مورد توجه است.

به اعتقاد بنده که مطالعاتی بر این مباحث داشته ام.

حوزۀ ما حوزه ای تحصیل محور است و این وضع، در ارکان و اضلاع مختلف اثر خود را بر جا می گذارد.

نمی توان از حوزه ای که همه چیز در آن بر اساس «تحصیل»، تقنین و ترتیب داده شده است توقع «تبلیغ محوری» داشت و برای روشن شدن این مسئله چند مثال می زنم. به طلبه گفته می شود: «اگر می خواهی شهریه دریافت کنی، باید در حوزه حضور داشته باشی»یا گفته می شود: «شما موظفی این دروس را بخوانی و در آخر سال امتحان بدهی و اگر این اتفاق نیافتد شما نمی توانی از مزایای حوزه بهره مند شوی»؛ یا به طلبه ای که مایل است به شهرک مهدیه برای اسکان برود، گفته می شود: «شما به شرطی می توانی در این شهرک ساکن شوی که فلان پایۀ تحصیلی را گذرانده باشی و تمدید معافیت تحصیلی، دفاع از پایان نامه و ... هم تابع گذراندن مدارج تحصیلی است؛ اما نکته ای که باید به آن توجه شود، این است که امکانات موجود در حوزه آنچنانکه شایسته است در خدمت تبلیغ قرار نمی گیرد؛ البته درست است که داشتن «گواهی تبلیغ» برای اسکان در شهرک مهدیه، امتیاز است؛ اما شرط نیست؛ چراکه اصل و محور که تحصیل است، برای طلبه محقق شده است.

 

*آیا این مسائل را باید نقص یک طلبه دانست؟؛ در حالی که طلبه برای بهره مندی از این امتیازات باید درس بخواند.

موارد مذکور نقص طلاب نیست؛ بلکه در قانون باید بازنگری شود، چون از ابتدا ذهن طلبه فقط درگیر تحصیل می شود.

 

*مجتهد هم باید قسمتی از وقت خود را برای تبلیغ صرف کند

 

*علاج این نقائص را چه می دانید؟

باید از سال اول و دوم به طلاب گوشزد کرد که شما قرار است روزی مبلغ شوید؛ حتی اگر مجتهد و فقیه هم شدید، باید بخشی از فعالیت شما در حوزۀ اجتماع باشد.

استاد قرائتی از حضرت آیت الله فاضل لنکرانی نقل می کردند، آیت الله بروجردی می فرمودند: تمام روایاتی که در باب فضیلت علم آموزی داریم، مربوط به علمی است که نفعش به مردم برسد و در اختیار آنان قرار بگیرد؛ و الا صرف عالم شدن کافی نیست. اگر از ابتدا این نکته به طلاب گوشزد شود، وظیفه خود می دانند که تبلیغ را پیگیری نمایند.

نکته دیگر در علاج این نواقص، این است چون ما به رویکرد تحصیل محور توجه کرده ایم، این ذهنیت برای بخش قابل توجهی از حوزویان پدید آمده است اگر قرار است بنده فعالیت تبلیغی داشته باشم، باید یک نهاد یا سازمان از من حمایت کند و گرنه دلیلی ندارد من وارد وادی تبلیغ شوم؛ حال آنکه هیچ طلبه ای بابت حضور در جلسۀ درس، چیزی از نهادی طلب نمی کند؛ چراکه می داند شهریه ای که دریافت می کند، برای حضور در کلاس و تحصیل است.

این که مشاهده می شود طلاب برای تبلیغ، توقع مساعدت از سوی نهادها و سازمان ها را دارند، دالّ بر همان رویکرد تحصیل محوری است؛  در حالی که تبلیغ هم می تواند مجوز شهریه شود.

اگر در این مقررات و قوانین بازنگری صورت گیرد، امید است که بخشی از مشکلات تبلیغ حل شود؛ و الا همچنان باید شاهد اعتراض مردم به این مطلب باشیم که چرا مساجد امام جماعت ندارند؟

چندی پیش به یکی از بخش های محروم کرمانشاه سفر کردم 200 روستا از 40 تا 400 خانوار جمعیت داشت؛ اما در کل منطقه تنها 5 مبلغ حضور داشتند. این موضوع در بقیۀ استان ها نیز مشهود است و کل مبلغان مستقر در روستاها زیر 5 هزار نفر است.

 

* این تعداد مبلغ و روحانی برای چه تعداد از روستاها کافی است؟

مثلا در استان لرستان دو هزار و 700 روستای بالای 20 خانوار جمعیت داریم که بدین ترتیب کل جمعیت روحانیون مستقر ما کفاف دو استان همانند لرستان را می دهد؛ در حالی که ما این تعداد را در 31 استان توزیع کرده ایم.

 

*طرحی برای ارتقای جایگاه تبلیغ/ نگاه ها باید تغییر کند

 

*تا این قسمت از گفتگو به بیان مشکل و راه حل آن پرداختیم. آیا جنابعالی برای حل این مشکل راهکاری خاص به مسئولان ذی ربط ارائه کرده اید؟

طرحی تهیه و به کمیسیون تبلیغ مجمع طلاب و نمایندگان حوزه ارائه کرده و چند جلسه نیز بر روی آن بحث کردند. همچنین این طرح به مدیران حوزه نیز ارائه شده است و خلاصۀ آن همین مطالبی است که عرض کردیم؛ به این معنا که امتیازاتی که به تحصیل طلاب داده می شود، باید برای تبلیغ نیز در نظر گرفته شود.

 

*این طرح در چه مرحله ای قرار دارد؟

ظاهراً این در مراحل بررسی قرار داشته و تصویب نهایی آن به نظر مشکل می­آید.

 

*نقاط ضعف و قوت اجرای «طرح هجرت»

 

*فعالیتی که معاونت تبلیغ حوزه برای تربیت روحانیون طرح هجرت انجام داده است را به چه اندازه مؤثر می دانید؟

باید از همت معاونت تبلیغ حوزه برای پیگیری این موضوع تشکر کرد؛ اگر چه حضور سه هزار روحانی طرح هجرت یعنی در هر استان تقریبا صد نفر، بسیار کمتر از نیاز کشور است.

اولا: آنچه مورد نظر رهبر معظم انقلاب و مطالبۀ برخی مدیران حوزه ها و نهادهاست، این نبود که صرفا یک طلبۀ متوسط در محلی اسکان پیدا کند؛ بلکه لازم است فضلای حوزوی محل اسکان و فعالیت خود را تغییر دهند.

البته مجدداً تأکید می ­کنم با وجود این محدودیت ها، اصل همت مسئولان در معاونت تبلیغ که توانسته اند نزدیک به سه هزار نفر را در کل کشور اسکان دهند و همچنین سازمان تبلیغات که قریب به 2 هزار نفر و دفتر تبلیغات 200 نفر را در قالب طرح مهاجران (در مناطق آسیب پذیر و مختلط شیعه- سنی) مستقر کرده اند، شایستۀ قدردانی است و این برنامه­ ها ارزشمند و اثرگذار بوده و هست؛ اما با نقطه مطلوب و مورد مطالبۀ رهبر معظم انقلاب فاصله بسیاری داریم.

 

*این که می فرمایید فضلای مقیم قم به شهرها و روستاهای دیگر بروند شاید ممکن نباشد؛ چراکه به هر حال بعضی از آنان در قم مشغول فعالیت هستند؛ اما سؤال مهم این است میزان توقع ما از یک روحانی مستقر که به روستا می رود چیست؟ آیا صرفاً به جا آوردن یک نماز میت و بیان کردن چند مسالۀ شرعی است؟

ابتدا باید بگویم که منظور بنده از فضلا، استادان حوزه نیستند؛ بلکه کسانی هستند که به عنوان مثال سطح را به اتمام رسانده و یکی دو سال در درس خارج شرکت کرده اند.

در زمان های گذشته، برای یک روستا، طلبه ای با دو یا سه سال تحصیل نیز می توانست پاسخگو باشد؛ اما امروز با وضعیت تحصیلی جوانان و نوجوانان و با توسعۀ شبکه های مجازی، فاصله ای میان روستا و شهر متصور نیست و همان اطلاعات و شبهاتی که در تلفن همراه یک ساکن شهر دیده می شود، در تلفن همراه یک جوان روستایی نیز وجود دارد.

 

*در پایان اگر نکته ای باقی مانده بفرمایید.

ضمن تقدیر از شما، امیدواریم پرونده ای که خبرگزاری حوزه در این خصوص بازکرده بتواند برای عموم جامعه مفید باشد.

 

 

اخبار مرتبط

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha