روزآمدی و شناخت ابزارهای نوپیدا و آشنایی با فرآیند و برآیند بهرهوری از آنها، شاخص توفیقساز انسان است. بدین روی شایسته است که اصحاب دانش و فرهنگ با شناسایی و اشراف بر علوم، فنون و سازوکارهای وابسته و پیوسته، از همه داشتههای بالقوه و بالفعل این امکانها، در راستای توسعه و ترویج معارف و آموزهها بهرهمند گردند.
یکی از ساحتهایی که در این روزگار با گوناگونی و رنگارنگی ویژهای، ظرفیت زیادی را در خود جای داده است، عرصه هنر با جغرافیایی بسیار فراخ است.
این روزها تعامل فرهنگ دینی را با هنر اگر نیک ببینیم، عدم استفاده متقابل این دو حوزه را از هم، به وضوح میتوان مشاهده نمود، اهالی فرهنگ دینی با بسیاری از رشتهها و گرایشهای هنری ناآشنایند و اهالی هنر نیز با آموزههای زیبا و چشمگیر هنری دین که میتواند انقلابی در هنر ایجاد کند، بیگانه! اینگونه است که مردم بهعنوان جامعه مخاطب دین از سویی، و هنر از سوی دیگر، از محصولات فرهنگی دینی در قالب هنرهای زیبا و چشمگیر، با همه تنوع و پویایی آن، کم بهرهاند.
آیا زمان آن نرسیده که به این همه راههای رفتنی اما نرفته هنر، بازنگاهی کنیم تا با تحولی عمیق در تعامل هنر و دین و تناظر و تقارب این دو، انقلابی بزرگ را رقم بزنیم؟
پساز پیروزی انقلاب اسلامی، فضلایی از حوزه و فرهیختگانی از عرصه هنر، به میدان آمدند و دلسوزان را به این وادی رهنمون شدند اما هنوز... .
گرچه در پژوههای پیرامون پیشینه تاریخی تعامل دین و هنر، نمادهای بهجای مانده از ادوار مختلف هنر دینی، به یاری میآیند و به ما از الفت و انس این دو سخن میگویند و هزاران نمونه از یادگاران مانای هنر دینی را میتوان برگ برگ کتاب تاریخ تعامل آن دو دانست، اما علیرغم وجود فراخی و فراوانی بینظیر در این عرصه، امروز نه تعامل مطلوب را میبینیم و نه مقبول را.
شاید بتوان در برخی از حوزهها چونان تلویزیون و سینما، به گونههای موفقی همچون فیلم سینمایی محمد صلیاللهعلیهوآلهوسلم و سریالهای امام علی علیهالسلام، امام حسن علیهالسلام، امام رضا علیهالسلام، یوسف پیامبر علیهالسلام، مختار قدسسره و مردان آنجلس اشارت داشت که با اغماض از کاستیها، باید نمره قابل قبولی به آنان داد، اما آیا این، همهی داشتههای پیدا و پنهان ما در آموزههای دینی هنری است؟
نباید اقبال صدها میلیونی مردم در کشورهای مختلف از این حصیلههای هنری و شکوفههای باغستان تعامل آموزههای دینی و هنری را از نظر دور داشت؛ و اگر این عرصه را با عقبه مخاطبان فراملی آن میبینیم و بدان باور داریم، باید به بهرهمندی از آن و ترویج معارف دینی در آن نیز اعتقاد و اهتمام داشته باشیم.
پساز این پیشگویهها، آنچه در چشمانداز فضای فرهنگی جامعه، به روشنی به چشم میآید، عدم بهرهمندی متقابل اصحاب دین و هنر در حوزههای توسعه، ترویج و تبلیغ است و این، شایسته ما که خدایمان، اسلاممان، قرآنمان، پیامبرمان، و پیشوایانمان اهل هنر هستند، نیست!
حسن مولایی