با شگفتی تمام، رسانههای جهان روزهای پرحادثهای را در رزومهکاری خود از داعش و دیگر گروههای تکفیری به ثبت میرسانند بهگونهای که مخاطبان از شدت فاجعهبار بودن اخبار، گاه تمایل و توان شنیدن آنها را ندارند. کافی است فیلم کیفیت کشتن و سر بریدن یکی از افراد را توسط این انساننمایان ببینیم تا تنها به گوشهای از جنایات بیشمار خرد و کلان آنها پی ببریم.
نقطه آغاز این حوادث سوریه بود که به بهانههای واهی و حمایتهای کشورهای غربی و برخی حکومتهای مرتجع عرب صورت گرفت، اما در فرآیندی تعریف شده، رنگ بینالمللی یافت و امروز با نهایت تأسف، رویدادهای دیروز شهرهای سوری در عراق، لیبی، یمن، افغانستان و... دیده میشود.
در این کوتاه گفتار در پی پرداختن به علل، عوامل، ساختار، سازوکار، بانیان، حامیان و اهداف این گروهها نیستیم بلکه بر آنیم تا با محاسبه میزان سرمایهگذاری و میدانسازی برای این جریانها، نگاهمان را فرا روز کنیم و به هدف بلندمدت آن توجه نماییم. برآیند انعکاس اخبار دهشتناک فوق، شگفتی و اشتغال ذهنی ما و بهدنبال آن اهتمام و آمادگی همهجانبه نظامی جهت رصد و نبرد با تمامی ظرفیت در حوزه جنگ سخت میباشد و بیتردید این امر ضرورتی است که باید در گام اول بدان پرداخت و کشورهای درگیر نیز با بسیج قوا به برخورد وسیع با آنها پرداختهاند.
اما آنچه باید بیشتر موجب جلب نظر ما شود، فراتر از این جنگ سختافزاری است، واقعیت آن است که رگههای تفکر تکفیر، از گذشته در میان برخی از فرقههای منحرف دینی وجود داشته و سرویسهای جاسوسی با دمیدن به این آتش زیر خاکستر، آرامآرام، دامنه آنرا توسعه دادند و با بهره از افراد کمآگاه، درصدند آنرا بهعنوان یک تفکر یا مکتب فکری در بین مسلمانان نهادینه کنند؛ تا هرگاه که خواستند، با تحریک آنان، جنگ داخلی پرهزینهای را برای مسلمانان رقم زنند و خود بدون هیچ ضرر جانی و مالی از آن بهرهبرداری کنند.
روند پیوستن برخی از مسلمانان از اروپا و کشورهای اسلامی حاکی از ترویج فکری این جریان توأم با مشوقهای مالی است که بهصورت همافزا در جذب عدهای خاص به این تفکر مؤثر است.
با تأمل بر نکات پیشآمد و رصد و تحلیل رویدادهای مرتبط با داعش در عرصه بینالمللی، به نظر میرسد مسلمانان بهویژه مجامع علمی و فرهنگی باید در کنار نبرد نظامی با این جریان انحرافی، به مبارزه وسیع فکری و فرهنگی با آن بپردازند و با آگاهسازی امت اسلامی بهویژه جوانان مسلمان نسبت به بیارتباط بودن عملکرد آنان با آموزههای دینی و روشنگری نسبت بهوجود فرسنگها فاصله بین ظاهر و باطن آنها، از توسعه انسانی بالفعل و بالقوه این گروهها و مهمتر از آن مکتبسازی و نهادینه شدن این تفکر در جغرافیای فکر اسلامی پیشگیری نمایند؛ زیرا فارغ از پشتیبانان پیدای این جریانها، آبشخور اصلی اجتماعی آنها، تفکر و فرهنگ منحرف به ظاهر دینی است که با بهره از نمادها و نشانههای پررنگ مذهبی خود را به دروغ پرچمدار واقعی دین مینمایند و حال آنکه این نمایه سرابی بیش از اسلام نیست، زیرا طبق روایت مشهور بین عامه و خاصه پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم میفرمود: حلال محمد حلال الی یومالقیامة و حرامه حرام الی یومالقیامته؛ اما این بازیگران، نه فقط حرامها و حلالهای الهی را رعایت نمیکنند، بلکه مناسبتهای تعریف شده مانند عید فطر را هم چند روز جابهجا کردند و با برگزاری جشن برای این عید بزرگ اسلامی هم مخالفت کردند. پس باید با همت علمای همه مذاهب اسلامی، از جعل مکتبی جدید فراتر از وهابیت که حتی کعبه و مسجد النبی صلیاللهعلیهوآلهوسلم را تهدید میکند و بینسبت با اسلام است، جدّاً پیشگیری کرد و با آن به مبارزه فکری فراگیر پرداخت.
حسن مولایی