کوچه پسکوچههای قم، حوالی سال ۴۲ ، مردی عالم، آرام و متین را نشانمان میدهد که به اخلاق شهرهی شهر بوده؛ چنانکه فارغ از احاطه به علوم مختلف، که در آنها صاحبنظر است، استاد مسلم و مقبول اخلاق حوزه میباشد، به سانی که همه او را به اخلاق میشناسند.
شگفتآور آنکه آن روزها، زمزمه انقلاب به گوش میرسد، آنهم از شخصیتی که عرفان و معنویت در او موج میزد و شاخص تقوی در محافل روحانیون و علما به شمار میرفت.
انقلاب الزامات خود را دارد و در نگاه اول، شور انقلابیگری با آرامش اخلاقی، قابل جمع نیست، اما این مجتهد عالیقدر شیعه با جهدی معجزهآسا فاتح دو جبههی جهاد اکبر و جهاد اصغر شد و ضمن ایجاد نهضت بزرگ اسلامی فراملی که انفجاری جهانی بود، به اخلاق و آداب اسلامی نیز تا آخرین لحظات عمر شریفش پایبند ماند، آنچنان که هر دو اوج انقلابیگری و اخلاقگرایی، در شخصیت و سیره و سنت آن بزرگ رهبر دینی، تا دم ارتحال او به چشم میخورد؛ بهگونهای مردم آخرین تصویری که از خمینی کبیر دارند، رهبری انقلابی و خلیق است.
در صفحهها و صحنههای مختلف رویدادهای سیاسی تاریخ انقلاب اسلامی نیز این دو بعد برجسته شخصیت امام(ره) برای همه مردم آشنا بود و کسی ایشان را بدون این دو شاخصه نمیشناخت.
بحمدالله رهبر معظم انقلاب نیز که این نظام را با مؤلفهای فکری و مبانی مراد و امامشان، تدبیر میفرمایند نیز به این نکته ناب توجه و اهتمام داشتهاند و همیشه در جایجای نوسانات سیاسی جامعه، به رعایت اخلاق در عین فعال بودن در عرصههای سیاسی، توصیه اکید نمودهاند و باید بر این نعمت سترگ شکر داشت.
این روزها که عطر نام و یاد امام(ره) و یادوارههای ایشان و شهیدان قیام 15 خرداد همه جای ایران اسلامی را فرا میگیرد، باید با تاریخخوانی، خامه و مایه معنوی و فرهنگی انقلاب اسلامی و بزرگان آنرا بازشناسیم و ببینیم که آیا همان نسبتی که امام (ره) بین انقلاب و اخلاق قائل بود، ما نیز قائلیم؟
فراموش نکنیم مردی الهی این شجره طوبی را غرس نمود که هدف اصلیاش فراگیرسازی فرهنگ، اخلاق و معنویت اسلامی بود. فراموش نکنیم امام راحل برای نشیندن یک غیبت، گاه همه اعتبارات را زیر پا میگذاشتند و مجالس رسمی را نیز ترک میکردند!
حال میتوان باور داشت که در بین ما پیروان آن مرد الهی، جدالها و جنجالهای رسانهای به گونهای همهجا را فرا گیرد که سموم آن، آسمان جامعه را تیره و تار کند، دوستان را به جان هم بیاندازد و دشمن را خوشنود سازد؟!
بیتردید شما نیز حرفهای رسانهای و محفلی اصحاب احزاب را میشنوید و ناگاه یاد سخن خدایی امام «قدس سره» میافتید که اگر 124 هزار پیامبر در یکجا جمع شوند، با هم اختلافی نخواهند داشت.
بهراستی، نسبت ما و امام «قدس سره»، نسبت جامعه ما و جامعه طراز ایشان، نسبت رسانههای ما و رسانههای مطلوب امام(ره)، و نسبت اخلاق سیاسی ما و اخلاق سیاسی معمار کبیر انقلاب اسلامی چیست؟
با اندک کنکاشی خواهیم یافت در مکتب امام «قدس سره»، انقلاب و اخلاق باهم و برای هماند و سیاست بیاخلاق و اخلاق بیسیاست، هر دو مطرود اماماند.
پس شاید و باید، با بهره از رهنمودهای آن فقیه فقید و این رهبر حکیم، انقلابیگری و اخلاقگرایی توامان را، راهبرد همهی امامباوران و ولایتیاوران بدانیم و بر آن بایستیم.
حسن مولایی