به گزارش خبرگزاری «حوزه» آیت الله علوی بروجردی روز گذشته در دیدار جمعی از خادمان و برپا کنندگان مجالس اهل بیت (علیه السلام) که در بیت آیت الله العظمی بروجردی برگزار شد، با اشاره به حدیثی از امام هشتم (ع) اظهاردداشت: وجود مقدس علی بن موسی الرضا (علیه السلام) فرمودهاند: «رَحِمَ اللّهُ عَبْدا اَحْیا أمْرَنا» [قال الرّاوی:] فَقُلْتُ لَهُ: «فَکَیْفَ یُحْیِی أمْرَکُمْ؟» قالَ: «یَتَعَلَّمُ عُلُومَنا و یُعَلِّمُها النّاسَ، فَإِنَّ النّاسَ لَوْ عَلِمُوا مَحاسِنَ کَلامِنا لاَتَّبَعُونا». احیای امر اهل بیت (علیهم السلام) چگونه محقق میشود؟ آیا باید کلام اهل بیت (علیهم السلام) را بگیریم و عرضه کنیم و به دیگران برسانیم؟ آیا این احیای امر اهل بیت (علیهم السلام) است؟ مردم اگر معالم اهل بیت را دریابند خودشان میآیند. شما فقط باید واسطه باشید و عرضه کنید. عرضهکردن صور مختلفی دارد. یک نوعش همین است که کسانی هستند که روایات و احادیث را عرضه میکنند و اصل مطالب را انتقال میدهند. این عرضه برای عامه مردم است. عامه مردم با همین عرضهها در مسیر قرار میگیرند. برپایی مجالس و کارهای شما نتیجهبخش است. یعنی اگر فاطمیه نبود و این شهادت اتفاق نمیافتاد و این تلاشها صورت نمیگرفت خیلی چیزها را نداشتیم. برخی بزرگان، انصافاً از این جهت به گردن ما حق دارند، بهویژه استاد بزرگوارمان آیتالله وحید خراسانی و مرحوم آیتالله تبریزی و بزرگانی که در این مسیر کوشیدهاند. اینها هدفشان احیای امر اهل بیت (علیهم السلام) بود.
حضرت زهرا (سلام الله علیها) اولین احیاگر این مسیر
اساساً این ماجرا به این دلیل آغاز شد که قصه حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) داشت فراموش میشد. حتی گاهی در خطبهها گفته میشد که حضرت زهرا (سلام الله علیها) مریض شد و از غصه پیغمبر (صلی الله علیه و آله) از دنیا رفت. مسئله ما در ماجرای حضرت صدیقه کبری (سلام الله علیها) ریشهای است. حتی مقدم بر قصه سیدالشهدا (علیه السلام) و امام صادق (علیه السلام) است. یعنی هویت شیعه را فاطمه زهرا (سلام الله علیها) رقم میزند. بعد از پیغمبر (صلی الله علیه و آله) کسانی میخواستند معالم وحی را کاملاً تغییر دهند و به همان مسیری ببرند که امروزه داعش و وهابیت رفتهاند. از این جهت هیچ تفاوتی نکرده است. میخواستند اسلام را در خط انحراف خلاصه کنند. حضرت زهرا (سلام الله علیها) در مقابل این انحرافات ایستاد. اگر خطبه ایشان نبود ما هم تابع این انحرافات شده بودیم. تا جایی که خود امیرالمؤمنین (علیه السلام) هم در سایه فاطمه زهرا (سلام الله علیها) حرکت میکند و این مسئله بسیار مهمی است. خطبه حضرت زهرا (سلام الله علیها) خطبه بسیار مهمی است که من همیشه عزیزان را به آن توجه میدهم و میگویم آن را بخوانید و زیبا عرضه کنید. این خطبه خطاب به زنان مدینه است. محتوای عجیب و فوقالعادهای دارد. حضرت خطاب به آنها میگوید اگر علی (علیه السلام) و خط اصیل اسلام را نمیخواهید بدانید که همیشه شمشیر افراشتهای بالای سرتان خواهد بود و همواره گرفتار زور خواهید بود.
اینها جزء اصول شیعه و هویت شیعه است. حتی وصیت حضرت زهرا (سلام الله علیها) که فرمود مرا مخفیانه غسل دهید و دفن کنید و کسی در نمازم نیاید با حساب و کتاب بود و آثاری بر آن مترتب میشد که در دراز مدت خودش را نشان میداد. زیرا سبب میشود افراد از خودشان بپرسند چرا قبر حضرت زهرا (سلام الله علیها) مخفی است. امروز در میان مستبصرین کسانی را داریم که در سِمَتهای مختلف و از جاهای مختلفی هستند و شیعه شدهاند. حتی کارگر فیلیپینی به عربستان رفته و در آنجا کتاب المراجعات را خوانده و شیعه شده است. نوعاً اینها تحت تأثیر قضایایی واقع شدند که در خصوص حضرت صدیقه (سلام الله علیها) اعمال شده است؛ بهویژه هتک حرمت ایشان. باید ببینیم ایشان کیست و سخنش چیست و چه هویتی به ما بخشیده است.
اهمیت احساسات و عمل در احیای امر اهل بیت (علیه السلام)
به همین دلیل حرکت شما عزیزان و عَلم و پرچمی که در دست میگیرید اهمیت فراوانی دارد. آیتالله العظمی بروجردی (قدس سره) معتقد بودند چنین نیست که مردم عقاید خودشان را از روی استدلال و برهان یاد گرفته باشند، بلکه همیشه عالمی در بینشان بوده است که اولاً و عملاً برایشان مربی شده و مردم دین را از او یاد گرفتهاند. من میخواهم از این نکته استفاده کنم و بگویم در مردم بیشتر احساسات غلبه دارد تا منطق. حتی در قصه عاشورا و ماجرای سیدالشهدا (علیه السلام) دیگر منطق کنار میرود و فوق منطق جلو میآید. آنچه از سیدالشهدا (سلام الله علیه) برای مردم میگوییم احساس است. در روضه سیدالشهدا (سلام الله علیه) میگوییم لشکر حر آمدند و ایشان را محاصره کردند و آنها تشنه بودند و امام اسبهای ایشان را آب داد و حتی آن پیرمرد تشنه بود و خود حضرت آمدند و دهانه مشک را تنگ کردند که او راحت آب بخورد؛ اما وقتی طفل ششماهه را در برابر جمعیت بلند کردند نهتنها به او آب ندادند، بلکه تیر سهشعبه هم نثار او کردند. هر کسی این ماجرا را میشنود میپرسد: امام حسین (علیه السلام) به اسبهای آنها آب دادند اما آنها به بچههای امام حسین آب ندادند؟ این احساس است و اینها فوق منطق عمل میکند. لذا من گاهی به این هیئات در قم عرض میکنم شما نقشتان از ما کمتر نیست. ما و شما سرمایهای داریم که همان احساسات مردم است. به وسیله همین احساسات تا عَلَم سیدالشهدا بلند میشود این جمعیت بیرون میریزد. میدانید که برای جمعکردن مردم در احزاب چقدر پول خرج میکنند، اما یک پرچم سیاه امام حسین (علیه السلام) که بلند میشود مردم میآیند و ما را با خواهش و تمنا میبرند. در قصه سیدالشهدا (علیه السلام) این مردم هستند که حتی ما را حرکت میدهند و این احساساتی است که سیدالشهدا (علیه السلام) به وجود آورده و این سرمایه است و ما باید این سرمایه را حفظ کنیم. سرمایه ما فاطمه زهرا (سلام الله علیها) است. سرمایه ما سیدالشهدا (علیه السلام) است. سرمایه ما امام صادق (علیه السلام) است؛ هرچند هر کدام با توجه به موقعیتی که در آن هستند به گونهای عمل میکنند. باید فاطمه زهرا (سلام الله علیها) بیاید و انحرافات را مشخص کند تا خط جدا شود. وقتی باز کمرنگ میشود خون سیدالشهدا (علیه السلام) و بچههایش منشأ آن میشود که اذهان عامه مسلمانان درگیر شود. در فرصتی استثنایی امام باقر (علیه السلام) و امام صادق (علیه السلام) میآیند و با کلماتشان افراد را تربیت میکنند و انقلاب و نهضت فکری- فرهنگی به پا میکنند. بعدها حکومت از علی بن موسی الرضا (علیه السلام) میترسند و ایشان را به ایران میآورند. آنچه در این سفر اتفاق میافتد این است که در جایی که روزی نام علی را بردن جرم بود و کسی را که کوچکترین عقیدهای به علی (علیه السلام) داشت میکشتند ایشان نام علی (علیه السلام) را میبرد. اما این حرکتها از فاطمه زهرا (سلام الله علیها) شروع میشود و با حرکت امام مجتبی (علیه السلام) در قصه صلحش ادامه مییابد و در زمان هر یک از ائمه (علیهم السلام) به گونهای متجلی میشود و ادامه پیدا میکند تا اینکه بعد از 1400 سال این میراث به دست ما میرسد. ما امروز همان میراثی را در اختیار داریم که معالم وحی بوده است. میراثی در دست داریم که بر اساس آن میفهمیم نباید از ظالمان اطاعت کرد؛ نه داعشیها بلکه آنهایی که داعش تربیت میکنند. تفکر وهابی چنان است که اطاعت از هر آدم کودتاچی و ظالمی را واجب میدانند. این اسلامی است که فاطمه زهرا (سلام الله علیها) با آن جنگیده است. لذا شما برای اینکه همین جمعیت شیعه را نگه دارید باید از مسیرهای مختلف عرضه معالم اهل بیت(علیهم السلام) را انجام دهید. در این عرضهها باید سخنرانان افراد پختهای باشند و مطالب را بگویند و ریشهها را تبیین کنند. باید این سینهزدنها، پرچمزدنها، هیئتها و بساطی که برای امام حسین (علیه السلام) به پا میشود برقرار بماند و بزرگان علما با پای برهنه تحتالهنک بیندازند و در میان مردم بیایند و عزاداری کنند تا این مسائل در ذهن مردم جا بیفتد و به سراغ فاطمه زهرا (سلام الله علیها) بروند و بفهمند او کیست.
لذا شما بزرگواران خدمت بزرگی میکنید و رسالت بزرگی را انجام میدهید. مخصوصاً ریشه اینها دهه فاطمیه است. این را فراموش نکنید. حتی آنچه در کربلا پیش آمده گوشهای از سیئاتی است که نسبت به فاطمه زهرا (سلام الله علیها) واقع شده است. این بنیان مظالمی است که در کربلا واقع شد و پیش از آن در خصوص حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) واقع شده بود.
مظلومیت علی (علیه السلام)
از مرحوم آیت الله امینی شنیدم که میگفتند: مدام دعا میکنم خدا به من عمر بدهد که تا آخر دنیا فقط بنشینم و برای مظلومیت آقا امیرالمؤمنین (علیه السلام) گریه کنم. یا مثلاً جرج جرداق کتابی نوشته است به نام صوت العدالة الانسانیة. وی این کتاب را به مرحوم آیت الله بروجردی تقدیم کرده و نسخهای از آن در کتابخانه آیتالله العظمی بروجردی موجود است. وی نوشته است من، مسیحی و مورّخم و شخصیتهای فراوانی را در تاریخ بررسی کردهام و دیدهام که از علی (علیه السلام) مظلومتر در تاریخ نیست. یعنی حتی فرد مسیحی نیز از مظلومیت علی (علیه السلام) دلش به درد میآید. چگونه میتوانیم در 21 ماه رمضان از علی (علیه السلام) تجلیل نکنیم؟ هر پرچمی که در این مسیر بالا میرود و هر لباس مشکی که پوشیده میشود و هر مظهری از مظاهر عزا که نمایان میشود قدمی است در راه اهل بیت (علیه السلام) و از چشم آنان دور نمیشود و ارزش این کار به تمام معنا محفوظ است. من دعا میکنم ان شاء الله خدا شما را یاری کند.
توفیق خدمت به اهل بیت (علیه السلام) و احیای امر آنها
ماجرایی را برای شما نقل میکنم تا اگر چند سال است که در این راه افتادهاید و کار میکنید قدر خودتان را بدانید. خداوند حضرت آیت الله وحید را برای ما حفظ کند. فعالیتی در فاطمیه بود و من هم در آنجا بودم. چند سالی گذشت و پولی نبود و مشکل داشتیم و به زحمت میافتادیم. خدمت ایشان نشسته بودم. به ایشان گفتم ما سه چهار سال است که در این کار افتادهایم و به قول معروف مایه گذاشتهایم و جان کندهایم. آیا اعمال ما مقبول ایشان هست یا نه؟ ایشان یک جمله گفتند و آن اینکه بدان اگر چند سال برایشان کار کردی و ماندی تو را خواستهاند که ماندهای و اگر قبولت نمیکردند همان سالهای اول به گونهای تو را میراندند. مثلاً با گرفتاری خانوادگی و مریضی و ... راهت را جدا میکردند. من میخواهم به شما عزیزان این را بگویم که اگر در این راه ثابتقدم ماندید این را توفیق بدانید که شما را خواستهاند و سینهزن دیگران نشدهاید و سینهزن اهل بیت (علیهم السلام) شدهاید. این توفیق خدا است و این عنایت را به ما کرده است. شما مصمم باشید. حرف زیاد زده میشود و متلکهای فراوانی به شما میگویند. خودی و غیرخودی حرفهای زیادی میزنند، اما باید تحمل کنیم و بدانیم که ما الگوهایی داریم که باید به آنها نگاه کنیم. حجر بن عدی را همه ما میشناسیم. خود علی بن ابی طالب (علیه السلام) به او فرمود روزگاری میآید که تو را مجبور میکنند به من فحش بدهی. اگر به زبان صب کردی عیبی ندارد، اما به دلت تردید راه نده. اما حجر به زبان هم راضی نشد که علی (علیه السلام) را صب کند. به او گفتند اگر صب علی (علیه السلام) را نکنی خودت و پسرت را میکشیم. پسرش هم همراه او بود. گفتند اول پسرت را بکشیم یا خودت را. گفت پسرم را. گفتند چرا؟ گفت میخواهم در راه علی (علیه السلام) داغ جوان هم ببینم. چنین عشقی است که سبب میشود حتی بعد از 1400 سال، کسانی که از یهودی بدتر و نجسترند، قبر وی را منفجر کنند و بدنش را درآورند و وی بعد از 1400 سال همچنان هزینه بدهد و بدنش به این طرف و آن طرف کشیده شود. این برای حجر بن عدی توفیقی است ؛ و الا این بدن باشد یا نباشد یا اینکه در کجا باشد برای خدا تفاوتی نمیکند. اما این توفیق است که علی بن ابی طالب (علیه السلام) آنقدر او را میخواهد که حتی بعد از شهادت هم قبر و جنازهاش اسباب توفیق میشود.
ما باید از این عاشقان علی (علیه السلام) و عاشقان سیدالشهدا (علیه السلام) و آنهایی که در راه اهل بیت (علیهم السلام) قدم برمیدارند یاد بگیریم و فرمایش آقا علی بن موسی الرضا (علیه السلام) را فراموش نکنیم. ایشان میفرماید: خداوند عنایت و رحمت کند به کسانی که امر ما را زنده نگه میدارند. شما جزء کسانی هستید که احیای امر اهل بیت (علیه السلام) میکنید. در این مسیر مصمم ادامه دهید. این توفیقی برای ما است که محاسنمان در راه آنها سفید، و عمرمان در راه آنها صرف شود. این عمر که میگذرد چه بهتر که در مسیر آنها بگذرد. همیشه هم از خداوند بخواهید که خدایا در دنیا و آخرت ما را از اینها جدا نکن. به قول آن آقا: «خدایا بهشتی را که علی (علیه السلام) در آن نباشد نمیخواهم». بهشت ما علی (علیه السلام) است. بهشت ما حسین (علیه السلام) است. باید در روزگاری که نسبت به شیعه، ائمه شیعه و مقدسات شیعه از هیچ هتکی فروگذار نمیکنند قرص و مصمم باشیم. بکوشید در روزگار مظلومیت امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) یاور ایشان باشید و در این مسیر ادامه دهید و استقامت کنید. یاوران آقا حجت بن الحسن (عجل الله تعالی فرجه الشریف) کسانی هستند که در مسیر احیای امرشان حرکت میکنند. هل من ناصر ینصرنی که وجود مقدس سیدالشهدا (علیه السلام) در گودال قتلگاه میگفت امروز نیز امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) میگوید و شما عزیزان کسانی هستید که به این دعوت پاسخ دادهاید.