به گزارش خبرگزاری «حوزه»،حجتالاسلاموالمسلمین محمدباقر تحریری در ادامه شرح فقرات دعای افتتاح دراین فراز ازدعا به چگونگی قرارگیری در معرض عفو و رحمت الهی میپردازد .
اللَّهُمَّ إِنَّ عَفْوَكَ عَنْ ذَنْبِي وَ تَجَاوُزَكَ عَنْ خَطِيئَتِي وَ صَفْحَكَ عَنْ ظُلْمِي وَ سَتْرَكَ عَلَى [عَنْ] قَبِيحِ عَمَلِي [وَ سَتْرَكَ عَلَيَّ قَبِيحَ عَمَلِي] وَ حِلْمَكَ عَنْ كَثِيرِ [كَبِيرِ] جُرْمِي عِنْدَ مَا كَانَ مِنْ خَطَايَايَ وَ عَمْدِي أَطْمَعَنِي فِي أَنْ أَسْأَلَكَ مَا لَا أَسْتَوْجِبُهُ مِنْك
شناخت «لمّی » و «انّی»
در ادامه فقرات دعای افتتاح جنبه دیگری از فیوضات کمالات الهی مطرح میشود همانطوری که قبلاً ذکر شد در لسان ادعیه اول به کمال ذاتی و فعلی خدای متعالی توجه میشود سپس به نقص موجود و توجه این نکات خیلی باید موردتوجه قرار بگیرد.
در تفکرات ما؛ نوعاً از مخلوق پی بهحقتعالی میبریم اما در درک خاص آن درک از خود خدا شروع میشود و بعد ماهیت موجود مخلوق بهتر روشن میشود و در این نوع شناخت؛ درک از بالا به پایین است برخلاف درک اول که از پایین به بالا است و بر هرکدام از این دو نوع درک آثاری مترتب میشود و حاصل این دو درک در براهین و مباحث اعتقادی هرکدام به گونه خاصی است و جایگاه خودش را دارد که حاصل یکی برهان نظم و حدوث و امکان است و حاصل دیگری برهان صدیقین در نگاه معصومین علیهمالسلام اول از کمالات الهی شروع میکند و شناخت از بالا به سمت پایین است.
اللَّهُمَّ إِنَّ عَفْوَكَ عَنْ ذَنْبِي وَ تَجَاوُزَكَ عَنْ خَطِيئَتِي
در این فراز حضرت اول مسئله عفو را بیان میکند سپس گناه را گرچه بهحسب خارج عفو در موطن ذنب مطرح میشود اما در مقام توجه و التجاء بهحق حیثیت ربوبی حفظ و اول به کمال حق توجه شد.
چگونه در معرض عفو و رحمت الهی قرار بگیریم؟
اللَّهُمَّ إِنَّ عَفْوَكَ عَنْ ذَنْبِي وَ تَجَاوُزَكَ عَنْ خَطِيئَتِي وَ صَفْحَكَ عَنْ ظُلْمِي وَ سَتْرَكَ عَلَى [عَنْ] قَبِيحِ عَمَلِي وَ حِلْمَكَ عَنْ كَثِيرِ [كَبِيرِ] جُرْمِي
حسن استفاده از عنایتهای مستمرخدای متعال
خدایا بخشش تو از گناهان و چشم پوشیت از ظلمها و ستمهایم و پوشاندن اعمال قبیح ام این اوصاف و کمالات خدای متعال نسبت به اعمال و رفتار بندهاش یک حالت طمع در عبد ایجاد میکند که انسان حالت ارتباطش باخدای متعال را تنگاتنگتر میکند و از این عنایتهای خدای متعال حسن استفاده را میکند و این فقرات بیانگر این مطلب است که خدای متعال عنایتهای مستمری دارد و عبد میتواند در مواقع گوناگون از این عنایتها حسن استفاده را ببرد و اگر عبد از این عنایات الهی سوءاستفاده کند این عنایتها قطع میشود و مشمول عفو الهی نمیشود.
چراکه عبد خود پرده ستاریت را دریده است و خودش را قابل برای پوشاندن نکرده است لذا در احکام شرعیه هم اگر کسی هتاک بود غیبتش جایز است و در بعض موارد واجب است اگر اساس هتاکی برای ریشهکن کردن دین است و نقشهای است علیه مسلمین ولو اینکه در پوشش است و در اینجا کسی آگاهی پیدا کرد و فهمید که این کسانی که دارند نقشه میریزند ممکن است منشأ خطر بشوند در اینجا افشاء حقیقت واجب است لذا عبد هر مقدار خودش را بسازد اوصاف الهیه همانگونه ظهور میکند آنوقت احکام شرعیه هم به مناسبت ظهور اوصاف الهیه است این مطالب مطالب بسیار عمیقی است که جای کار دارد و هر مقدار نفس در برابر دین و دستورات حقتعالی خود را بسازد آنوقت دستورات حقتعالی همانگونه برایش پیاده میشود لذا اگر گناه فردی بود یا اجتماعی که نوعاً گناهان اجتماعی است اما شخص بپوشاند و ما هم مأموریم به پوشاندن.
عِنْدَ مَا كَانَ مِنْ خَطَايَايَ وَ عَمْدِي
انسان باید از عنایتهای خدای متعال حسن استفاده کند و اگر یکوقت لغزشی کرد حتی عمداً آنقدر رحمت الهی وسیع است که شامل حال او نیز میشود و نباید بگوییم اگر کسی عمداً گناه کرد دیگر فایدهای ندارد و رحمت الهی شامل او نمیشود.
در مقام دعا به خدای متعال، اول کمالات الهی را بازگو کنیم.
این قسمت از دعا به ما میفهماند که با مواجهه با عنایات الهی انسان باید حسن استفاده کند و اگر حسن استفاده نکرد در رحمت الهی را به روی خودش بسته است لذا این رحمت دیگر ادامه پیدا نمیکند.
گرچه راهن رهین مطلق است اما مرهن خودش را از قابلیت انداخته و چهبسا یک فیض در یکجا از قابلیت افتاده باشد و تأثیر معکوس بگذارد و در یکجا این آب باعث تولید خار میشود و یکجا موجب تولید گل شود.
وَ حِلْمَكَ عَنْ كَثِيرِ [كَبِيرِ] جُرْمِي عِنْدَ مَا كَانَ مِنْ خَطَايَايَ وَ عَمْدِي
نکتهای در باب حلم
انسان در برخورد با ناگواریها اگر دارای نفسی خودساخته باشد اهل حلم و تحمل است در احوالات امام حسن علیهالسلام که مظهر ظهور حلم است نقلشده است، روزی در مدینه امام حسن مجتبی (ع) سوار بر مرکب خویش، از یکی از معابر میگذشت که با مردی ناآگاه از اهالی شام مواجه شد. مرد شامی تا حضرت را شناخت، بیدرنگ امام را لعن و نفرین کرد و ناسزا گفت. امام مجتبی (ع) باکمال خون سردی و بردباری، سخن زشت و دشنامهای ناروای او را با سکوت و صبر تحمل کرد و خشم خود را فروخورد. هنگامیکه عقده دلش را خالی کرد و خاموش شد، امام با سلام بر او، خاموشی را شکست و با لبخندی ملیح که حاکی از صفای دل او بود، لب به سخن گشود و بهآرامی فرمود: ای مرد! گمان میکنم در این شهر، غریب باشی و شاید هم مرا اشتباه گرفتهای. اکنون اگر از ما رضایت بطلبی، از تو راضی میشویم و اگر چیزی از ما بخواهی، به تو میبخشیم. اگر راهگمکردهای، راهنماییات میکنیم. اگر گرسنهای، تو را سیر مینماییم. اگر لباس نداری، تو را میپوشانیم. اگر نیازمندی، تو را غنی میکنیم، اگر از جایی راندهشده یا فراری هستی، به تو پناه میدهیم. اگر خواستهای داری، برمیآوریم. اگر توشه سفرت را پیش ما آوری و مهمان ما باشی، برای تو بهتر است و تا هنگام رفتن از تو پذیرایی میکنیم؛ چونکه خانه ما وسیع و امکانات مهماننوازیمان فراهم است.
وقتی مرد شامی، این برخورد کریمانه امام مجتبی (ع) را دید و سخنان شیوا و دلنشین او را شنید، از برخورد خود با امام شرمگین، و وجدانش ناراحت، و آثار شرم و حیا بر چهرهاش نمایان شد و پیش از آنکه سخنی بگوید، اشک ندامت بر گونههایش لغزید و با لحنی خاضعانه و مؤدبانه عذرخواهی کرد و گفت: شهادت میدهم که تو خلیفه خداوند بر روی زمین هستی. خداوند داناتر است که رسالتش را در کدام خانواده قرار دهد. تا پیشازاین، شما و پدرتان را منفورترین خلق خدا میپنداشتم، ولی اکنون شمارا محبوبترین فرد روی زمین میدانم. آنگاه به همراه امام حسن (ع) راهی خانه آن حضرت شد و تا روزی که در مدینه بود، مهمان او بود. مرد شامی، پسازآن واقعه، در ردیف دوستان و ارادتمندان خاص اهلبیت (ع) قرار گرفت.
انشا الله کمکم در مسیر درک حقیقی و قلبی حقایق توحیدی قرار بگیریم و خدای متعال به برکات این ماه مبارک دربهای رحمت اش را به روی ما بگشاید.