به گزارش خبرگزاری «حوزه» حجتالاسلام والمسلمین محمدباقر تحریری در ادامه شرح فقرات دعای افتتاح در این فراز از دعا به بررسی خوف و شئون مختلف آن و چگونگی تبدیل حالت خوف مومنین به حالت امن می پردازد
الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي يُؤْمِنُ الْخَائِفِينَ
حمد خدای متعال یکی از کمالات الهیه است
عرض شد این دعا از حمد شروع میشود، و جنبههای گوناگون حمد الهی را متذکر میشود که اساساً حمد خدای متعال یکی از کمالات الهیه است، چه آنکسی که حمد الهی را میکند و چه اینکه ما درک کنیم که خدای متعال حامد خودش است، اساساً حمد برای داشتن کمالات و ابراز آن کمالات است، که در مرحله اول خود ذات مقدس ربوبی حامد خودش هست، همانطور که درآیات متعددی ما ملاحظه میکنیم خدای متعال خودش را حمد میکند، در آخر سوره مبارکه جاثیه این حمد با تعبیر خیلی لطیفی آمده است «فَلِلَّهِ الْحَمْدُ رَبِّ السَّماواتِ وَ رَبِّ الْأَرْضِ رَبِّ الْعالَمينَ/ وَ لَهُ الْكِبْرِياءُ فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ هُوَ الْعَزيزُ الْحَكيمُ جاثیه 37 - 36» که حمد خدای متعال از جانب خدای متعال است، چراکه او مدرک حقیقی کمالات خودش است و درک واقعی از حقتعالی اولاً برای خودش است و سپس به لحاظ ظرفیت هر موجودی، از خودش درکی به آن موجودات میدهد، بنابراین، عمدتاً این دعاها به این جهت است که ما جهات حمد پروردگار متعال را درک کنیم، و چون این عالم، عالم ظهور کمالات ویژه خدای متعال است، کمالات الهی بهطور گسترده در ابعاد گوناگون موجودات و بالأخص انسان ظهور پیداکرده است، از این جهت در این عالم، حمد پروردگار بهصورت گسترده ظهور پیدا میکند.
ادعیه و ارائه راهکارهای دقیق تربیتی
یکی از جهات حمد الهی در این قسمت که خوانده شد آمده است، ستایش مطلق برای خدایی است که خائفین از خودش را ایمن میکند، یا خائفین را در امن قرار میدهد، ما از این قسمت مطالبی را استفاده میکنیم که عرض کردیم دعاها راهکارهای دقیق تربیتی هم به ما ارائه میدهند که ما چگونه باشیم، این چگونه بودن را با بیان لطیفی در دعا به ما یاد میدهند که اگر هرگونه ای باشیم، خدای متعال هم به همان نحوه کمالات خودش را در انسان ظهور میدهد.
دست قدرت و اراده الهی را در همه ببینیم
نکته دیگری که در همه این موارد باید موردتوجه قرار بگیرد و نکته اصلی و اساسی است، این است که ما باید توجه داشته باشیم که در هر جهت کمالی که قرار میگیریم، ابتدا دست قدرت الهی و عنایت و اراده الهی را باید ببینیم، و یک نکته حمد که در این مواقع آورده شده است شاید این باشد که خدای متعال خواسته است که انسان خائف با توجه به او به مرحله امن برسد و امنش را که یک نوع کمال است، در وجود انسان خائف ظهور بدهد.
خوف مذموم و راهکار نجات از آن چیست؟
در این عالم دو گونه خوف متوقع است که برای نفس انسان پیدا بشود، یکی خوفی که گاهی بهصورت طبیعی در روابط مادی برای انسان پیش میآید و حالت نگرانی از آینده خود است که در آینده چه مسئلهای برای من رخ میدهد و با چه اموری مواجه خواهم شد، هرکسی وقتی درکی از خودش و روابطش با افراد اطراف خودش داشته باشد چنین حالتی برای او پیش میآید که اولاً امور دنیایش چگونه خواهد شد و ثانیاً اینکه آیا من میتوانم برای اصلاح امورم اقدام کنم؟ این دو جهت خوف برای انسان پیش میآید، اما فرمودهاند: اگر انسان در این حالت بماند، متوقفشده است، این خوف ازاینجهت که انسان را در توجه به امور این عالم متوقف میکند و ثانیاً او را در جهت اصلاح امور خود متوقف میکند مذموم است و این حالت را باید بهگونهای برطرف کرد تا باعث رکود انسان نشود و ازاینجهت انسان مؤمن عمدتاً میتواند این حالت خوفش را با توجه به خدای متعال و تقدیرات الهی به معنای صحیحش برطرف کند.
معنای صحیح تقدیر الهی
معنای صحیح تقدیر الهی این است که خدای متعال اموری را از امور این عالم برای انسان مقدر کرده است تا با شرایطی به آن برسد، اساساً خداوند متعال ابتدا خوبیها را برای انسان مقدر میکند، «خیر» تقدیر و «مقضی بالذات» است و در این رابطه گاهی شرور هم برای انسان پیدا میشود که از جهت علمی گفته میشود «مقضی بالعرض» است، ما باید توجه داشته باشیم که به خدای متعال اتکا وجودی داریم و این نگرانی را هم خدای متعال در وجود انسان قرار داده است و انسان را با شئون این عالم ارتباط داده است و این ارتباط یکسری حالات طبیعی را به دنبال دارد، جهت دادن به این حالات طبیعی و اصلاح آنها که برای انسان مفید باشد به دست خود انسان است و این حالات باید با توجه به جهات و حرکات ایمانی جهت پیدا بکند و ما ازاینجهت باید توجه داشته باشیم که عنایت الهی همواره شامل حال بندگان است و خدای متعال بندگان را به حال خودشان رها نمیکند و سررشته تقدیرات به دست حقتعالی است و لذا برای رفع این نگرانی باید در هر امری به تقدیری که خدای متعال مقدر کرده است رجوع کنیم، یعنی شرایطی که خدای متعال فراهم کرده است، این راهحل است، این نگرانی برای انسان قرار دادهشده است و راه رفع آنهم در عالم و در نفس ما بهگونهای قرار دادهشده است و ما باید حرکت کنیم و حالت نگرانی را برطرف کنیم و جنبه دوم این خوف که انسان را متوقف میکند را باید کنار بگذاریم به اینکه راههای رسیدن به امور مطلوب هم در عالم و هم در خود انسان قرار دادهشده است، خدای متعال در خود انسان فکر دیگران را قرار داده است و اراده را قرار داده است و قدرت و توان بر رسیدن امور مناسب را هم قرار داده است و انسان باید با توجه به این مسائل حرکت کند که هم به خود آمدن است و در حقیقت به خدا آمدن است که در تعبیرات امروزی آن را اعتمادبهنفس میگویند و اگر ما اینگونه تحلیل کنیم، این نفس، نفس الهی میشود.
حالت خوف مومنین چگونه به حالت امن تبدیل می شود؟
نفسی که اعتماد به آن در تدبیرات امور و علوم روز گفتهاند واقعیت ندارد و انسان خیال میکند اعتمادبهنفس دارد ؛ واقعاً انسان مؤمن هست که اعتمادبهنفس دارد چرا که او با ربط وجودی نفس و شئون نفسش به خدای متعال حرکت میکند و خدای متعال همه اینها را قرار داده است، پس باید حرکت کند، اگر انسان بخواهد به امور مطلوب این عالم برسد، باید امکاناتی را که خدای متعال فراهم کرده است را ردیف کند اگر کسی عقل داشته باشد میفهمد که بدون اسباب و شرایط عادی به امور این عالم برسد، بنابراین عقل نورانی انسان مؤمن او را به ربط وجودی خصوصیات خودش و موجودات به خدای متعال میکشاند، بنابراین هرگاه برای او سستی پیش آمد که آیا من میتوانم یا نمیتوانم؟ با توجه به این امور این حالت ترس که ضعف نفس را به دنبال دارد و از آن به «جبن» تعبیر میشود از بین میرود، با این تحلیلی که عرض کردیم، امن و امنیت حالت آرامشی است که انسان در برخورد با موجودات و شئون آنها پیدا میکند و در همین رابطه، با این بیان کوتاه که ما ملاحظه کنیم، اگر کسی شرایط وجودی خود را آنطور که حقتعالی قرار داده است به کار ببندد، حالت خوفی که برای او پیدا میشود، با توجه به جمیع جوانب بلافاصله حالت امن برای او پیدا میشود.
«الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي يُؤْمِنُ الْخَائِفِينَ» یعنی این حالت تکوینی با توجه نفس برای انسان حاصل میشود که خدای متعال این کمال را پس از مرحله نقص که حالت خوف باشد در انسان ایجاد میکند، اما این مرحله کمال با توجه خاص حاصل میشود، حالاتی که در وجود انسان میآید همه تکوینی هستند و ما باید به این مسئله دقت داشته باشیم که خودش مسئله عمیقی است که گاهی به آن اشاره میکنیم، البته برخی از این امور به التزام به تشریعیات حاصل میشود، این موضوع بیانگر این مطلب است که قوام تشریع به تکوین است و بازگشت تشریع هم به تکوین است که اینیک بحث علمی خاص است که باید به آن توجه داشته باشیم که در جای خودش در معارف دینی به آن پرداخته شود.
خوف و شئون مختلف آن
با راهکاری که حضرت استاد سعادت پرور رضوانالله علیه با تبعیت از استادشان علامه طباطبائی رضوانالله علیه ارائه میدادند این بود که در بیانات ائمه (ع) حتیالامکان اگر بیانات اطلاق دارد، باید اطلاق آنها را بگیریم و این جمله «الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي يُؤْمِنُ الْخَائِفِينَ» هم اطلاق دارد، ستایش برای خدایی است که حالت امن را به خائفین میدهد، خوف در وجود انسان شئونی دارد، خوف نسبت به امور دنیایی را اجمالاً عرض کردیم که یک شأن آن طبیعی است و البته همیشگی هم نیست و میتواند به حالت امن برسد، و وقتی انسان راهکارها را به کار ببندد، خدای متعال این حالت امن را در وجود ما میآورد که هم در مقام بروز حالت خوف توجه داشته باشیم که این بروز حالت از خود ما نیست و هم برای اینکه این حالت درمان بشود توجه داشته باشیم که درمان این حالت مستقلاً از خود انسان نیست.
دعا، توجه استقلال گونه به خود و شئون وجودی خود را از ما میگیرد.
باید توجه داشته باشیم که دعا میخواهد رگ و پی استقلال و توجه استقلال گونه به خود و شئون وجودی خود را از ما بگیرد، قسمت دیگر خوف که ممدوح است و آنهم کمالاتی را به دنبال خود برای انسان میآورد، خوف از آینده قطعی است که انسان آینده قطعی دارد و آن بازگشت بهسوی خدای متعال است، اما نحوه بازگشت به این آینده قطعی برای انسان روشن نیست، یا اینکه با وعدههای الهی روشن است، اما انسان نباید آن وعدههای قطعی را که خدای متعال به عدهای داده است، خودش را بهطور قطعی از آن عده بداند، اینها جنبههای گوناگون این حالت خوف است که عرض میشود، روشن است که سعادت برای انسانهای متعارف که به مقام مخلصیّت نرسیدهاند و احتمال لغزش برای آنها وجود دارد، بهطور قطعی رقمزده نشده است، ازاینجهت برای اینها حالت خوف لازم و محرک است تا اولاً در جهت تکمیل مسیر عبودیت خودشان باشند و یا در جهت تثبیت ارتباط عبودیت خود، اول در جهت تثبیت ارتباط عبودی باشند به این معنی که راهکارهای تثبیت را به کار ببندند، و ثانیاً راهکارهای تکامل مسیر عبودیت را بپیمایند.
اینها مسائلی است که از بزرگ مربیان خودمان یعنی ائمه (ع) به دست میآوریم و با دید تربیتی ارائه میدهیم، نه اینکه یکسری تئوریهایی را به دنبال همردیف کنیم، دید تربیتی این است که بدانیم این مرض است و این هم راهکار درمانی است، این راهکار با این شرایط این مرض را درمان میکند و آن را به کار ببندیم، با دید به کار بستن این راهکارها برای حل امراض روحیمان و یا تکامل حالات معنویمان به این مسائل توجه کنیم، و اگر بخواهیم یک سری کلیات و قواعدی را بیان کنیم، مباحث اخلاق خواهد بود که هر دو در متون دینی ما هست، اما توجه تربیتی در بیانات قرآن و سنت بر بیانات بهصورت کلی غالب است.
خوف ممدوح، محرک انسان بسوی کمالات است
بههرحال مرحله خوف ممدوح باید اولا:در جهت تثبیت روابط خوبمان با حقتعالی محرک ما باشد، ثانیاً در جهت تکمیل این روابط قرار بگیرد، ثالثاً : اگر یکوقتی انسان لغزشی کرد که انسان همواره در معرض لغزش است، این حالت خوف موجب میشود که انسان در صدد برطرف کردن این لغزش باشد، پس در حالتی این جهت خوف موجب تکامل نفس انسانی است، ازاینجهت در روایات این خوف مدح شده است و ثمراتی برای آ ن بیانشده است و برای اینکه تصور نشود این مطالب از گوینده است، روایاتی را برای نورانیت بیشتر دلها عرض میکنم، علی (ع) میفرماید: «الْخَوْفُ سِجْنُ النَّفْسِ عَنِ الذُّنُوبِ وَ رَادِعُهَا عَنِ الْمَعَاصِي؛ غرر الحكم و درر الكلم، ص: 110 ح 2010» خوف زندان نفس از گناهان است، یعنی اگر خوف واقعی باشد، انسان را از دست گناهان در زندان میکند و مانع نفس از معاصی میشود، یعنی حالت ورع میآورد.
خوف و رهزنی شیطان
اما باید توجه داشته باشیم که در خوف نسبت به آینده، شیطان در نفس ما کاری نکند که آینده را غیرقطعی جلوه بدهد، اینیکی از رهزنهای حالت خوف است، باید توجه داشته باشیم و لذا میبینیم در بیانات قرآن و سنت همواره عالم قیامت را به رخ ما میکشند و برای اثبات آن چند دلیل میآورند و تمام میشود و بالاتر از اثبات باور انسان است که انسان نسبت به آینده قطعی خودش باور داشته باشد و لذا ما گاهی بابیان استدلالی و گاهی بابیان جدال احسن که قرآن کریم هر سه بیان را هم در توحید و هم در معاد و هم در نبوت بیان میکند که ما میتوانیم این مطالب قرآن کریم را دستهبندی کنیم و همه آنها هم کارساز هستند، توجه داشته باشیم که ما باید همواره به این آینده توجه داشته باشیم که حالت قطعیت برای ما پیش بیاید و آن تأثیر مثبت را در وجود ما بگذارد چراکه حالت مثبت و ممدوحی است.
خوف ممدوح را چگونه تحصیل کنیم؟
برای اینکه این حالت خوف برای انسان حاصل بشود یک راهکار وجود دارد که در روایت هست و آن راهکار این است که انسان بهاحتمال آینده قطعی ترتیب اثر بدهد، یعنی اگر انسان احتمال مطلبی را میدهد، چون محتمل قوی است به جهت قوی بودن محتمل، اثری بر این احتمال بدهد، به این صورت کمکم این احتمال قوی میشود، امام صادق (ع) در کنار خانه خدا نشسته است و ابن ابی العوجاء هم نشسته است و حرفهای بیربطی میزند، حضرت ریشه این حرف بیربط را قطع میکند و ظاهراً ابتدا جنبه اثباتی را میفرمایند، میفرمایند: اگر آیندهای باشد که هست و تو نسبت به آن آینده آمادگی حاصل نکرده باشی اما این کسانی که اطراف خانه خدا طواف میکنند و به تصور تو اینها حیواناتی باشند که اطراف خانه خدا میگردند آیا اینها سود نکردهاند و تو زیان؟ و اگر آینده نباشد که هست، نه اینها سود کردهاند و نه تو «كافي (ط - الإسلامية)، ج1، ص: 74» اینیک حساب احتمالات بسیار بلند است که امروزه دانشمندان براهین حساب احتمالات را میگویند و امام صادق (ع) چند قرن قبل این مطلب را فرموده است، ابن آبی العوجاء که در برابر هر استدلالی حرفی داشت، اینجا ساکت شد و این جدال احسن است، بعد هم دق کرد و بعد از چند روز مرد و به درک واصل شد، چراکه دیگر جوابی ندارد، ازاینجا این را نتیجه میگیریم که انسان نسبت به آن آینده محتمل هم ترتیب اثر بدهد و خدای متعال موجب میشود که حالت قلبی را قوی کند.
قطعیت به مبداء و راه تحصیل آن
نکته دیگری که در این رابطه جنبه تربیتی خاصی دارد این است که گاهی انسان در رابطه با مبدأ هم حالت قطعیتی قلبی برایش پیدا نمیشود؛ این راهکار اینجا هم مفید است چراکه مسئله ایمان مربوط به قلب است، قلب یک حقیقت فوق عقل است، و عقل یکی از ابزارهای قلب است و حالت خاصی را دارد و باید جذب و انتزاعی برای آن بیاید، حالا اگر در اوایل امر این حالت جذب و انتزاع برای قلب پیش نیامد، انسان با توجه به همین استدلالات عقلی که نمیتواند در برابرشان مقاومت کند و از طرفی هم این استدلالات بهطور کامل درجانش ننشسته است، ترتیب اثر بدهد، خدایی که اگر هستی من چنین وظیفهای در برابرت دارم و من این وظایف را انجام میدهم، این مطالب تأثیرات روانی دارد و باید روی آنها دقت کنیم چراکه گاهی خود ما به این مسائل مبتلا میشویم و گاهی با دیگران برخورد میکنیم که اینها راهکارهای درمانی است که میتوانیم تجویز کنیم که مطلب ارتباط باخداست و اشکالی ندارد انشاء الله که مؤثر باشد. سعی میکنیم که بحث را طولانی نکنیم تا بحث بانشاط بیشتری دنبال بشود. این خوف ممدوح است و این خوف ممدوح دومرتبه کلی دارد، این خوف همیشه هم نیست که انشاء الله ادامه نکات این مطلب در جلسه آینده و با استفاده از آیات و روایات عرض میشود که نکات شریفی است و جنبههای تربیتی خاصی دارد که این قسمت از دعا ما را به این مرحله از تربیت رهنمون میشود. خدای متعال بهحق اولیائش دلهای ما را از امن و ایمان به خودش مملو و پر بفرماید.