نسخ خطی یکی از منابع مهم مطالعات و پژوهش های بنیادی است، بر پایه آمار رسمی، حدود پنج میلیون کتاب دست نویس به زبان های عربی ، فارسی ،ترکی،کردی و اردو و...در جای جای این کره خاکی پراکنده اند، برای معرفی تنها بیست درصد این آثار کهن؛ تاکنون بیش از پانزده هزار فهرست در قالب کتاب و مقاله و پایان نامه دانشگاهی به زبان های متنوع در کشورهای مختلف طی حدود دویست سال نگارش یافته است، این فهرست ها در حقیقت کلید ورود به کتابخانه ها و گنجینه های تراثی جهان به شمار می روند؛ کتابشناسی فهارس دست نویس های اسلامی، کاری ماندگار در شناسایی نسخ خطی است که به جامعه علمی تقدیم شد،
استاد حسین متقی مولف «کتابشناسی فهارس دستنویسهای اسلامی کتابخانههای جهان» که کاری ماندگار در شناسایی نسخ خطی است و در هفدهمین همایش کتاب سال حوزه به عنوان اثر شایسته تقدیر انتخاب شد، در گفت و گو با خبرگزاری «حوزه» به جایگاه فهرست نویسی نسخ خطی در دسترسي به دادههاي علمي پرداخته است.
فهرست نویسی چه ضرورتی دارد؟
براي آگاهي از دستاوردهاي علمي و فرهنگي بشر، در حوزه ميراث مکتوب، نيازمند آشنايي با متون توليد شده در يک دوره تمدني، مانند نسخ خطي در تمدن اسلامي، هستيم. فهرستنويسي، علمي است که ما را با عناوين، پديدآوران آثار و موضوعات علمي و سهم هر ملتي در توليد علم، آشنا ميسازد و آنها را طبقه بندي مينمايد و تحقيقاً بدون فهرستنويسي، دسترسي به دادههاي علمي توليد شده، امکان پذير نيست و تقريباً تنها راه رسيدن به سطح و ميزان علوم توليدي، فهرستنويسي و معرفي علمي آثار است.
آیا شیوه های فهرست نویسی مرسوم در ایران در حد استانداردهای جهانی است؟
تا مراد از شيوه چه باشد؟ يکبار منظور، ميتواند نوع فرم و قالب و معرفي مؤلفههاي فهرستنويسي باشد، به دگر تعبير هيأتِ فهرستنويسي بله هم روش استاندارد وجود دارد و هم در ايران به تدريج به آن سطح نزديک ميشويم، ولي يکبار منظور، استخراج و آناليز دادهها و محتواي نسخ خطي و فرمت سازي آنها در قالب فهرستنويسي است، که به گمان بنده، براي اين بخش از کار، هم استانداردي جهاني و تعريف شده نداريم و هم در ايران اين بخش از کار کاملاً ميلنگد! چرا که به لحاظ ثبوتي، براي روند فهرستنويسي و معرفي علمي (روش شناسانه) نميتوان، استانداري، در نظر گرفت، چرا که فهرستنويسي، امري است که کاملاً به سطح توانمندي علمي و ميزان وسعت اطلاع فهرستنگار متوقف است. براي مثال در فهرستنويسي استاندارد، معرفي الفبايي عناوين، مقبول است ولي به لحاظ علمي مردود است! چرا که روش شناسي ميگويد براي معرفي آثار علمي در يک فهرست، بايستي، معرفي آثار بايد به صورت موضوعي، و درون موضوع نيز به ترتيب تاريخ تأليف آنها باشد تا به اين ترتيب با سير و تطور علوم گوناگون هم آشنا بشويم و متأسفانه فهرستهايي که در ايران توليد ميشود، و فاقد روش شناسي است!
در تهیه فهرست نسخ خطی از چه روشی استفاده می کنید؟
واقعيت اين است که، در ايران، فهرستنگاران، خيلي آزادي عمل ندارند، براي مثال کسي که در کتابخانه ملي ايران فهرستنويسي ميکند بايستي از سيستم فهرستنويسي مارک ايران، استفاده نمايد، يا برخي مراکز و شخصيتهاي سنتي، همچنان بر روش چينش الفبايي عناوين اصرار دارند! البته اگر آن آزادي عمل باشد، طبعاً بنده سعي خواهم کرد از روش علمي که اشاره گرديد بهره جويم.
اثر شما با عنوان «کتابشناسی فهارس دستنویسهای اسلامی کتابخانههای جهان» به عنوان اثر شایسته تقدیر هفدهمین همایش کتاب سال حوزه شناخته شد لطفا کمی پیرامون این اثر توضیح بدهید؟
بدون ترديد فهرست هاي نسخ خطي خود به عنوان مصادر اصلي و منابع نخستينِ پژوهشهاي تراثي و به تعبير ديگر كليدِ طلايي گنجينه هاي سترگ مواريث كهن موجود در كتابخانه هاي جهان به شمار مي روند و براي دسترسي به داده هاي اوليّه ي اين آثار نفيس، هر پژوهشگر ناگزير از رجوع به اين فهرست هاست. از آنجا که، کتابخانه آيتالله مرعشي (ره)، دارنده بزرگترين مجموعه فهارس نسخ خطي به شمار ميرود، ضرورت تهيه يک کتابشناسي جامع، براي معرفي اين نوع آثار، بيش از پيش احساس ميگرديد، لذا از سال 1380 معرفي اين آثار گرانسنگ در دستور کار قرار گرفت. به طور خلاصه، در اين اثر بيش از هفت هزار مجلد فهرست، که براي معرفي نسخ خطي موجود در کتابخانههاي ايران و ساير کشورها، از سوي دانشمندان، به زبانهاي مختلف نگارش و منتشر شده است، به ترتيبِ کشورها، شهرها و کتابخانهها، به اختصار، توصيف شده است.
این اثر در چند مجلد تنظیم شده است و آیا ادامه این مجموعه را در دستور کار دارید؟
تمامي فهارس نسخ خطي، در چهار جلد تنظيم گرديده است. نخستين جلد اين اثر شامل معرفي فهرستهاي آذربايجان تا بوسني و هرزگوئين در سال 1386 به چاپ رسيد که خوشبختانه در بخش شايسته تقدير در کتاب سال جمهوري اسلامي ايران، حائز رتبه گرديد؛ دومين جلد آن اثر، شامل توصيف فهرستهاي پاکستان تا دانمارک در سال 1393 منتشر گرديد و الحمدلله در بخش شايسته تقدير در کتاب سال حوزه، مورد قدرداني قرار گرفت و جلد سوم آن شامل معرّفي فهرستهاي روسيه تا عمان، ان شاء الله تا پايان سال جاري منتشر ميگردد و مجلد پاياني (جلد چهارم) نيز که مشتمل بر معرفي فهرستهاي نسخ خطي موجود در کتابخانههاي فرانسه تا يونان ميباشد، باذن الله در سال آينده منتشر خواهد گرديد.
نوعا در تهیه و تنظیم اینگونه آثار محقق با چه موانع و مشکلاتی روبرو است؟
واقعيت اين است که تهيه چنين آثاري متوقف بر آشنايي محقق با چند موضوع است، نخست آن که محقق با دنياي نسخ خطي و مباحث پيراموني آن آشنايي کافي داشته باشد؛ دومين مسأله آشنايي با زبانهايي است که اين نوع آثار، نگارش يافته است، همچون انگليسي، آلماني، فرانسوي، روسي، اسپانيولي، عربي، ترکي، اردو و مانند آنها و سومين مسأله دسترسي به خود اين آثار گرانبها است، چرا که به جهت تخصصي بودن موضوع، اين منابع کمتر در دسترس محققان قرار دارد، مسأله آخر اينکه، دسترسي به آخرين دادههاي کتابخانهها و کلکسيونهاي شخصي و نسخههاست. براي مثال فهرستي که در سال 1860م به چاپ رسيده است، طبعاً با توجه به تحولات سياسي کشورها و وقوع جنگها و مانند آن در يکصد و پنجاه سال اخير، بايستي وضعيت کتابخانهها و مجموعههاي خصوصي دنبال ميشد، اکنون در چه وضعيتي قرار دارد و اين امر نيازمند ارتباطات و مکاتبات گسترده بوده است و از جمله مواردي بوده که نگارش اثر را اندي طولاني ساخته بود.
در تنظیم و تحقیق این مجموعه نفیس به چه کشورهایی مسافرت کردید؟
بنده سفرهاي متعددي به کشورهاي مختلف داشتهام، اما لزوماً منحصراً براي تکميل اين اثر نبوده است، به هر حال، براي مثال براي تکميل جلد دوم اين اثر (بخش فهارس ترکيه)، چند سفر به ترکيه داشتهام و از نزديک برخي مصادر و فهارس را بررسي کرده و دادههاي آنها را ثبت کردهام.
مهمترین کشورهایی که آثار خطی اسلامی در آن نگهداری می شود کدام کشور است و آیا اجازه دسترسی به آنها داده می شود؟
مهمترين کشوري که داراي عظيمترين ذخائر تراثي است، کشور ترکيه ميباشد که نزديک به يک ميليون و پانصد هزار نسخه خطي دارد و کتابخانه سليمانيه در استانبول، به تنهايي داراي حدود دويست هزار عنوان نسخه خطي به زبانهاي عربي، فارسي و ترکي است که به آسانترين شکل متصّور، متن آنها به صورت پي دي اف، در دسترس و چنانچه نيازي به اخذ تصوير از سوي محقق بوده باشد، به راحتترين شکل قابل حصول است.
حوزه علمیه در احیاء آثار خطی اسلامی چه جایگاهی دارد و آیا این امر برای حوزه دغدغه می باشد؟
بدون ترديد يکي از سرچشمههاي بکر مطالعاتي و پژوهشي در مراکز علمي جهان معاصر، نسخههاي خطي هستند، اما به جهت عدم آشنايي و عدم اهتمام و توجّه متوليان حوزههاي علميه، بهرهمندي حوزههاي علميه از دادههاي نابِ اين مواريث کهن، در پايينترين نقطه خود قرار دارد؛ براي مثال شهر قم، با دارايي يکصد و بيست هزار عنوان نسخه خطي که دو سوم آن در کتابخانه آيت الله مرعشي (هفتاد هزار عنوان نسخه خطي در قالب کتاب و رساله)، قرار دارد، در کنار حوزه علميه قم، در مهجوريت کامل ميباشد، و جالب است بدانيم، سهم حوزههاي علميه از بهرهگيري از اين مواد ناب، چه در بخش تصحيح متون، چه در بخش معرفي علمي، و حتّي چه در بخش استفاده علمي از محتوا و دادههاي آنها، در پژوهشها، حقيقتاً در جايگاه نازلي قرار دارد که اميد است با عنايت ويژه عزيزان، تحوّلي در اين عرصه صورت گيرد.
مقداری هم در خصوص زندگی خود و آثار و تالیفاتتان بفرمائید.
از آنجا که اين کمينه افتخار انتسابم به خاندان علمي چهارصدساله، از حضرت آيتالله آقا حسين دينمحمدي زنجاني و آيتالله شيخ عبدالکريم خوئيني زنجاني (صاحب خودآموز کفاية) تا ملامحمدصالح روغني (از شاگردان معلم ثالث ميرداماد رحمت الله عليهم) که صاحب آثار فراواني بودند، الحمدلله اين توفيق از همان بدو تولد، با اين کمترين رفيق شفيق بوده است که با مقوله کتاب انس بيشتري داشته باشم، چرا که قفسههاي کتب ديني، اخلاقي و روايي کتابخانه نخستين استادم (پدر گراميم)، را در مرآي و منظر خود ببينم و به اندازه استعداد و درک وجودي ناچيزم از آنها بهره گيرم و شايد همان ايام بود که پي بردم، اينکه چرا خداوند، معجزه جاويد خود، يعني قرآن کريم ـ اين کتاب هدايت ـ را در قالب «کتاب» ريخته و به بشريت هديه مينمود.
در پاييز سال 1369، علاقهام به مطالعه عميقِ کتابِ «دين و مذهب» از سرچشمه اصلي آن، مرا به حوزه علميه قم، کشاند، همزمان با آشنايي با متون ديني تخصصي حوزوي، عشق به کتاب و مطالعه و البته تحقيق، از همان سالهاي ورودم به قم (شهر علم و دانايي)، به تدريج با فرهنگستان سترگ انديشه، نخستين کتابخانه تخصصي شيعي در جهان و نخستين کتابخانه ايران و سومين کتابخانه بزرگ جهان (به لحاظ تعداد نسخههاي خطي)، بيشتر آشنا شدم و اندي بعد، به لطف الهي جذب آن مکان نوراني شدم. حدود دو دهه، توفيق، یار شد تا از اين بوستان دانشمندان، بخصوص نسخ خطي، بهره جويم و روزگار جوانيام را با آثاري سپري نمايم که در سالهاي دور، در دستان دانشمندان و فرهيختگاني همچون شيخ طوسي، خواجه نصير، علامه حلي، سيد بن طاووس، علامه مجلسي، وحيد بهبهاني و ديگر بزرگان بوده است. آري در اين مکان قدسي بود، که به صورتي نسبتاً تخصصي با نسخ خطي، به دگر تعبير، با مطالعات ميان رشتهاي (حلقه مفقوده پژوهشهاي نوين و بکر حوزوي و دانشگاهي) انس و الفتي ويژه بگيرم و در کنار آن با مقوله تحقيق و پژوهش، بيش از پيش آشنا شوم. در کنار ادامه تحصيلات حوزوي و دانشگاهي (دکتري مطالعات شيعي)، الحمدلله از همان ابتداي آشنايي با نسخ خطي، روي دو عرصه گرانسنگ، يعني ميراث مکتوب اهل بيت عليهم السلام و ميراث مکتوب شيعه متمرکز شدم. به لطف الهي تاکنون در زمينه نسخ خطي، حدود پنجاه کتاب و مقاله منتشر نمودهام.
سخن آخر؟
سخن آخر آرزوي توفيق براي عزيزان حوزوي و تأکيد بر اين نکته که در دنياي معاصر، به خصوص از سوي غربيان، توجه ويژهاي به نسخ خطي ميشود، حقيقتاً حوزههاي علميه سخت غفلت ورزيدهاند، سزاوار است که براي موضوعات مرتبط با نسخ خطي، به خصوص موضوع تصحيح متون، در ساختار حوزه تمهيداتي انديشيده شود تا بر پايه برنامههاي علمي آن، محققان نسل جوا حوزوي، با اين مواريث کهن، بيشتر آشنا شوند.
*برخی از آثار کتابي این محقق عبارتند از :
*معجم الآثار المخطوطة حول اميرالمؤمنين علی عليه السلام، 1381، 850ص، قم ـ کتابخانه آيت¬الله العظمي مرعشی (ره).
*کتابشناسی فهارس دستنويس های کتابخانه¬های ايران و جهان، ج1، 1386، 850ص و ج2، 1393، 820ص، قم ـ کتابخانه آيت الله العظمي مرعشی (ره).
*کلينينامه، نسخههاي خطّی کافي و شروح آن در کتابخانه آيتالله مرعشي (ره)، 1388، قم ـ کتابخانه آيت¬الله العظمي مرعشی (ره) (با همکاري آقاي سيد محمود مرعشي).
*فهرست نسخههاي خطّی کتابخانه مجلس شوراي اسلامي (ج2/40)، پاييز 1388، 505ص؛ تهران کتابخانه، موزه و مرکز اسناد مجلس شوراي اسلامي.
*فهرست کتب چاپ سنگي کتابخانه مرحوم محدث ارموي (2ج)، تهران، 1389، 1800ص، کتابخانه، موزه و مرکز اسناد مجلس شوراي اسلامي (با همکاري آقاي فتح الله ذوقي).
*فهرست نسخ خطي فارسي انستيتو دستنويسهاي شرقي فرهنگستان علوم روسيه ـ سنت پترزبورگ (ج11)، 650ص، 1395، تهران، کتابخانه ملي ايران.
*تشيع در آلمان، 350ص، 1391، قم نشر اديان.