به گزارش خبرگزاری حوزه، این که یک فرد متولد دهه 60 بتواند فیلمی بسازد در ژانر نسبتاً مهجور دفاع مقدس و در قالب آن روایت کند واقعه ای تلخ را که در آن زمان خود بیشتر از پنج سال نداشته، به یقین هم می تواند جالب باشد و هم از آن سو تا حدودی نگران کننده ؛ جالب از این حیث که سوژه های ناب دفاع مقدسی همچنان آن کشش و جذابیت را دارند که نسل سوم انقلاب از پیِ آن بتواند به تولید یک اثر هنری قابل توجه بپردازد و نگران کننده از این بابت که مبادا عدم درک شخصی کارگردان از آن زمانه باعث ضربه خوردن کلیت فیلم شود.
تماشای "اروند" بر پرده نقره ای سینما اما تا حدود زیادی این نگرانی را از بین بُرد و فارغ از برخی ایرادات جزیی، نوید بخش استعدادی دیگر برای ساخت فیلم های دفاع مقدسی شد، البته به شرط آن که فراستی وار نخواهیم پلان به پلان و سکانس به سکانس ، مو را از ماست بیرون بکشیم!
پوریا آذربایجانی در سی و پنج سالگی و برای به تصویر کشیدن مظلومیت 175 غواص ایرانی در حالی اقدام به تولید این فیلم کرده که هموطنان ما از هر طیف و سلیقه سیاسی و اجتماعی، در سال گذشته به آن ها ادای احترام کرده و آن عظمت حماسه وار را در تشییع پیکرهای مطهر آنان آفریدند.
درباره نقش آفرینی بازیگران اثر نیز سخن بسیار است اما اجمالاً این که سعید آقاخانی که چندسالی است از کلیشه شدن در نقش های طنز و کمدی سینما و رسانه ملی فاصله گرفته، این بار یکی از سخت ترین نقش ها را ایفا کرده و در شخصیت جانبازی به نام یونس فرو رفته که در دوران جنگ به دلیل مجروحیت از همراهی 175 غواص شهید همرزمش باز ماند. او اما حدود سی سال بعد با یک گروه تفحص همراه می شود تا به آنها برای یافتن این غواصان کمک کند و در این میان تداعی خاطرات تلخ و شیرین دوران دفاع مقدس او را به واکنش هایی وا می دارد که حتی تا مرز شهادت برای او پیش می رود.
گرچه بازیگران دیگری چون طناز طباطبايى، پانته آ پناهى ها، مهرداد صديقيان، اميد روحانى، حسين سليمانى و ... نیز در این اثر حضور داشته اند اما کلیت فیلم بر محور بازی درون گرایانه و به شدت حسی آقاخانی می چرخد.
هر چند این نوع از ایفای نقش، نوعی ریتم کند را بر فیلم تحمیل کرده که شاید برای مخاطب عام این زمان سینما، چندان مقبول نیفتد اما در مجموع آقاخانی نشان داده که در سال های اخیر، وجوه ارزشمند دیگری از بازیگری اش در حال عیان شدن است ، البته به شرط آن که مثل برخی از بازیگران در چرخه تکرار بیش از حد نیفتد و هوشمندی اش باعث شود که همچنان نشاط و طراوت در بازی او به چشم بخورد.
به هر صورت درام فوق العاده تاثیرگذار اروند چنان است که فیلمسازان دیگر نیز می توانند چنین موضوعاتی یا مشابه آن را در دستور کار خود قرار دهند، البته به شرط آن که به تقویت ایده های داستانی اهتمام بیشتری نشان دهند.
از سویی هر چند که همه مردم از سرنوشت نهایی این غواصان مطلع بوده اند و همین کار را برای فیلمساز سخت کرده اما نوع پرداخت کارگردان و همراهی عوامل به ویژه بازیگران با او در شکل دهی به فُرم هنری اثر در این جا اهمیت خود را بیش از پیش نشان می دهد، با این حال از جمله نقاط قوت اروند همین است که می تواند احساسات تماشاگر را درگیر کند چه آن که چشمان خیس بسیاری از مخاطبان به ویژه در سکانس های پایانی فیلم گواه و مؤید همین مطلب است.
یکی از ایراداتی که بر فیلمساز این اثر می توان گرفت ناتوانیِ نسبی در پرداختن به شخصیت دیگر افراد غصه به غیر از یونس است به طوری که به عنوان مثال شخصیت لیلا با بازی طناز طباطبایی داستان و ماجرایش ابتر می ماند و این مساله منجر به سردرگمی بیشتر مخاطب می شود.
از سویی احساس می شود که برخی سکانس های حساس مربوط به غواصان و دستگیری آنها، آن طور که باید و شاید تاثیرگذار و جذاب از کار درنیامده اند که این را هم البته در درجه اول باید به پای جوانی و کم تجربگی پوریا آذربایجانی در مقام کارگردان فیلم گذاشت و گرنه اگر کارگردانی همچون ابراهیم حاتمی کیا و احمد رضا درویش پشت دوربین این اثر قرار می داشت، قطعاً خروجی کار چیز دیگری می بود.
در هر صورت آنچه باید به آن اشاره داشت این که نتیجه کار عوامل فیلم و شجاعت و دغدغه مندی کارگردان را باید سُتود که به سمت ساخت این قبیل آثار رفته است.
القصه این که بسیار امیدواریم که با اکران آثار دیگری همچون "ایستاده در غبار" ، "اروند" ، "شیار 143" بتوان ادای دِینی کرد به سینمای دفاع مقدس و به خصوص شهیدان والامقامی که عزت و شرف خود را پس از خدای متعال از رشادت و حماسه آنان داریم.
سید محمد مهدی موسوی