به گزارش سرویس علمی فرهنگی خبرگزاری «حوزه»،تولدش در سال 1312 ق در قریه ونائی از توابع بروجرد اتفاق افتاد. او در کودکی پدر عالمش شیخ محمد ابراهیم و مادر مومنه اش را از دست داد و تا اوان بلوغ تحت تکفل خواهر با تقوایش قرار گرفت.
*هجرت به نجف
شیخ علی محمد پس از یک سال تحصیل در مدرسه امام صادق(ع) بروجرد و در پانزده سالگی وارد نجف اشرف شد و در مدرسه قزوینی ها اسکان یافت. استادان برجسته ایشان در نجف، شیخ محمد حسین غروی اصفهانی، میرزا علی آقای قاضی تبریزی، ملا فتح الله شریعت اصفهانی، میرزا علی ایروانی، شیخ مرتضی طالقانی و سید ابوالحسن اصفهانی بودند که در تربیت و تکمیل نفس ایشان نقش آفرینی نمودند. نبوغ فکری و طهارت باطنی شیخ علی محمد را در کسب معارف دینی چنان ارتقاء بخشیدند که پس از مدتی او خود از اساتید برجسته و طراز اول نجف گردید. در کرسی تدریس ایشان شیخ محمد تقی بهجت، سید علی سیستانی، شیخ حسین وحید خراسانی، شیخ حسن علی نجابت، سید عبدالکریم کشمیری، سید علی بهشتی مازندرانی نجفی، شیخ عباس قوچانی و فضلای فراوان دیگری که خود بعدها، پرچمدار هدایت جامعه دینی را عهده دار شدند شرکت می کردند.
*مراجعت به بروجرد
شیخ بروجردی پس از وفات آیت الله سید ابوالحسن اصفهانی و به درخواست آیت الله العظمی بروجردی و اصرار مردم بروجرد با کوله باری از علم و تقوا به زادگاهش بازگشت و در مسجد سلطانی به اقامه جماعت و در مدرسه امام صادق(ع) به تدریس مشغول گردید.
*درخواست رساله
پس از ارتحال مرجع وقت آیت الله العظمی بروجردی، درخواست های فراوانی از سوی علمای شاخص و نیز مردم مبنی بر صدور رساله از شیخ علی محمد صورت پذیرفت. علامه طباطبایی از قم برای ایشان نامه می نویسد که هر کسی جهت تقلید به من مراجعه می کند، من شما و آقای میلانی را معرفی کردم.
آیت الله بهجت نیز علاوه بر ارسال نامه، جمعی را به بروجرد فرستادند تا از ایشان مطالبه رساله نمایند.
عاقب شیخ با تفال به قرآن و مشاهده آیه : بسم الله الرحمن الرحیم؛ یس و القرآن الحکیم، انک لمن المرسلین. «رساله انیس المقلدین» و نیز «توضیح المسائل» خود را پس از چاپ در اختیار ارادتمندان قرار می دهد.
*خاطره ای از علامه طباطبایی
صاحب تفسیر المیزان نقل می کنند : با آقایان میلانی و خویی و جمع دیگری از شاگردان مرحوم شیخ محمد حسین اصفهانی تصمیم گرفتیم به زیارت کربلا برویم. آقای حاج شیخ محمد علی بروجردی به ما پیشنهادی دادند که همه قبول کردیم. آن مرد بزرگوار گفتند: من خبر دارم وضع مالی استاد کمپانی خوب نیست، بیایید پول ها را روی هم بگذاریم و تقدیم استاد کنیم ، در این صورت ثواب زیارت در نامه اعمالمان نوشته می شود.
حاج شیخ علی محمد پول های جمع شده را به ایشان رساند و داستان را هم مفصل گفت. مرحوم کمپانی فرمود: وجه را به من بدهید والله مستحق آن هستم.
*برخورد با جوانی که انگشتر طلا به دست داشت
در سفری از کربلا به نجف، جوانی را دید که انگشتر طلا به دست داشت. به او فرمود: اگر جنابعالی در خواب با شی و دوست تو متوجه شود که عقرب درشتی می خواهد تو را بگزد و تو را از این پیشامد خبر نکند آیا تو از او گله نمی کنی؟ جواب داد: چرا گله می کنم. مرحوم حاج شیخ با لطافت خاصی او را متوجه کرد که چون مرد انگشتر طلا به دست کند، کار حرامی انجام داده و ممکن است در آخرت این عمل به صورت عقرب شود. آن جوان بی درنگ انگشتر طلا را از انگشت خود بیرون آورد.
*ورود شاه و خروج شیخ
پس از رحلت آیت الله بروجردی محمدرضا پهلوی آهنگ بروجرد می کند تا از طریق ملاقات با شیخ موقعیتی در میان مردم حاصل کند، شاه به همین منظور قبل از آمدنش تیمسار نصیری را به بروجرد می فرستد. شیخ ضمن آنکه با بی اعتنایی درخواست ملاقات تیمسار را رد می کند، یک شب قبل از ورود شاه در معیت یکی از دوستان بروجرد را به مقصد اصفهان ترک می نماید.
*مبارزه با منکرات
شاه که پس از وفات آیت الله بروجردی درصدد اجرای برنامه های استعماری و ضددینی آمریکا برآمد و تاسیس کارخانه مشروب سازی در بروجرد را در دستور کار خود قرار می دهد. درپی چنین خیانتی شیخ علی محمد در کمال شهامت و شجاعت، تلگرامی شدید را به عَلَم(نخست وزیر) وقت می فرستد و متذکر می شود که چنانچه به هر کیفیت که صلاح است جبران نکند، عاقبت ناگواری را پیش بینی می کنم.
*تقدیر امام خمینی(ره) از شیخ
فرزند شیخ می گوید: بعد از تلگرام والد، امام خمینی بنده را که در قم بودم، طلبید و فرمود: شینده ام که آقای حاج شیخ، تلگراف تندی به عَلَم نخست وزیر کرده و دوست دارم آن را ببینم. ایشان از این تلگراف بسیار ابراز خرسندی کردند و آقای حاج شیخ را دعا فرمودند و به من امر کردند که از طرف من از ایشان تشکر کنید.
*عروج ملکوتی
این شاگرد مکتب اخلاقی آیت الله قاضی و عارف دلسوخته اهل بیت علیهم السلام که هر سال مراسم عاشورای حسینی را در منزل خود و به نحو باشکوه برگزار می کرد، در عاشورای 1395 ق. بیمار گردید و به سختی توانست در مجلس عزا شرکت کند .وخامت حال ایشان در15محرم همان سال به ارتحال ایشان انجامید و موجب تاثر و تالم بازماندگان گردید.
پیکر پاک آن مرد خدا در هوای سرد و برفی و با شکوه کم نظیری تشییع و به خاک سپرده شد. مردم تا چهل روز همه روزه از اطراف می آمدند و بر سر قبر ایشان عزاداری می کردند. امام خمینی(ره) در این خصوص به یکی از فرزندان شیخ فرمودند: این محبوبیت مردمی آقای والدتان علاوه بر داشتن علم و کثرت تقوا ، مبارزه ایشان با محمدرضا پهلوی بود.
منبع: گلشن ابرار /ج 10/ ص 415
والسلام علی من اتبع الهدی.
نظر شما