خبرگزاری «حوزه»، بخش چهارم سلسله یادداشت های روند تحصیلی در حوزه را به قلم حجت الاسلام والمسلمین محمدعلی مروجی طبسی منتشر می کند.
* معانی
علم «معانی» اصول و قواعدی است که به وسیله آن ها چگونگی مطابقت کلام با مقتضای حال مخاطب دانسته می شود پس موضوع این علم لفظ است از این جهت چگونه اغراضی را مطابق با مقتضای حال مخاطب است، افاده می کند. برای مثال «هوشمندی» مخاطب حالتی است که کوتاهی سخن (ایجاز) را می طلبد و همچنین تردید یا انکار او نسبت به خبری، حالتی است که تأکیدِ کلام را طلب می کند. چنین سخنی که با حال مخاطب تناسب دارد، کلام بلیغ نامیده می شود. هدف علمی معانی شناخت راه های بلاغت در گفتار است.
* بیان
موضوع علم «بیان» الفاظ عربی از حیث تشبیه، مجاز و کنایه است و آن، مجموعه اصول و قواعدی است که به وسیله آنها نحوه ایراد یک معنا به شیوه های مختلف با مراعات مطابقت با مقتضای حال دانسته می شود، مثلاً برای بیان سخاوت زید، می توانیم از سبک های مختلفی بهره ببریم؛ گاه در قالب تشیبه: «زیدٌ کالبحر»، گاه در قالب استعاره، «زیدٌ بحرٌ» و گاه در قالب کنایه: «زیدٌ کثیر الرّماد».
* بدیع
بدیع، علمی است که به وسیله آن وجوه و مزایایی که بر حُسن ظاهری کلام می افزاید، دانسته می شود. شرط این کلام مطابقتش با مقتضای حال و وضوح دلالت لفظ و معنای آن بر مراد است.
محسّناتی که در علم بدیع از آن سخن می رود غیر از محسّنات بلاغت است، این محسّنات بر دو قسم است؛ محسنات معنوی مانند، طباق، مراعات نظیر و مبالغه. مثلا در آیه سوم سوره حدید: «هُوَ الْأَوَّلُ وَ الْآخِرُ وَ الظَّاهِرُ وَ الْباطِنُ وَ هُوَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَليمٌ» صنعت طباق به کار رفته است. قسم دوم محسّنات لفظی است مانند؛ جناس، سجع و موازنه.
با تسلط بر مجموعه این سه علم می توانیم به بسیاری از ابعاد اعجاز لفظی قرآن و اسرار بلاغت در گفتار معصومان علیهم السلام مانند نهج البلاغه و صحیفه سجادیه پی ببریم.
* تجزیه و اعراب (ترکیب)
مقصود از تجزیه، بررسی صرفی کلمه است. یعنی پس از بررسی ریشه واژه، نوع آن از حیث اسم، فعل یا حرف بودن مشخص و خصوصیات صرفی هر یک بیان می شود. مراد از اعراب (ترکیب) بررسی کلمات با توجه به جایگاه اعرابی آن ها (فاعل یا مفعول بودن یا...) در جمله است.
واقعیت این است که تجزیه و ترکیب، علم مستقلی در میان علوم ادبی به شمار نمی رود؛ اما در فرایند فراگیری ادبیات عرب، رکن مهمی محسوب می شود. به طور کلی تحصیل ادبیات عرب دارای دو مرحله است؛ مرحله نظری که همان حفظ و یادگیری قواعد ادبی است و مرحله عملی که مقصود، کار عملی و تطبیق قواعد ادبی بر عبارات و متون مختلف عربی است.
در این مرحله قواعد آموخته شده به کمک تجزیه و ترکیب را بر متون گوناگون تطبیق می دهیم تا هم قواعد، ملکه ذهن گردد و هم زمینه برای فهم صحیح معنای کلام از جمله آیات و روایات فراهم شود. از این رو این مرحله دارای اهمیت بسزایی است.
نظر شما