چهارشنبه ۳ خرداد ۱۳۹۶ - ۱۷:۰۶
دخالت در سیاست از باب نصب الهی است

حوزه/ معنای سیاست و دخالت در سیاست از باب نصب الهی است نه انتخاب مردم. به همین دلیل امام راحل می فرماید: اگر کسی دین را از سیاست جدا بداند پیغمبر اکرم را تکذیب کرده است.

به گزارش خبرگزاری «حوزه»، آیت الله سید احمد خاتمی از اساتید حوزه علمیه قم در ادامه بحث «فقه حکومتی» به بررسی بخش دیگری از ادله وجوب حفظ نظام در حوزه فرهنگی پرداخت.

* عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسى‏، عَنْ يُونُسَ رَفَعَهُ، قَالَ: قَالَ‏ لُقْمَانُ‏ لِابْنِهِ‏: «يَا بُنَيَّ، اخْتَرِ الْمَجَالِسَ عَلى‏ عَيْنِكَ‏، فَإِنْ رَأَيْتَ قَوْماً يَذْكُرُونَ اللَّهَ جَلَّ وَ عَزَّ، فَاجْلِسْ مَعَهُمْ؛ فَإِنْ تَكُنْ عَالِماً، نَفَعَكَ عِلْمُكَ‏ ، وَ إِنْ تَكُنْ جَاهِلًا، عَلَّمُوكَ، وَ لَعَلَّ اللَّهَ أَنْ يُظِلَّهُمْ بِرَحْمَتِهِ‏ ؛ فَتَعُمَّكَ‏ مَعَهُمْ، وَ إِذَا رَأَيْتَ قَوْماً لَايَذْكُرُونَ اللَّهَ، فَلَا تَجْلِسْ مَعَهُمْ؛ فَإِنْ تَكُنْ عَالِماً، لَمْ يَنْفَعْكَ عِلْمُكَ، وَ إِنْ كُنْتَ‏ جَاهِلًا، يَزِيدُوكَ جَهْلًا، وَ لَعَلَّ اللَّهَ أَنْ يُظِلَّهُمْ بِعُقُوبَةٍ؛ فَتَعُمَّكَ‏ مَعَهُمْ» الكافي (ط - دارالحديث)، ج‏1، ص: 94

سخن درباره نظریه امام راحل در معنای هیئت ترکیبیه قاعده "لا ضرر" بود.

خلاصه کلام ایشان آن است که لا ضرر و لا ضرار به معنای نهی مولوی سلطانی است.

امام برای اثبات مدعایشان  می گویند پیامبر سه شأن،  نبی، حاکم و قاضی را دارد به این دلیل که در سیره پیامبر و امیر المؤمنین این موارد فراوان وجود دارد ولی در سیره سایر ائمه وجود ندارد وگاهی واژه های دیگری مثل "قال" یا "أجاز" با قرینه  وجود دارد که امر و حکم مولوی از آن استفاده می شود.

درباره قضاوت های نبی اکرم مطالب کمتری نوشته شده است هرچند اصلش ثابت است و در روایات ما و اهل سنت آمده است.

 * مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَى عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَيْنِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ هِلَالٍ عَنْ عُقْبَةَ بْنِ خَالِدٍ أَنَّ النَّبِيَّ ص قَضَى فِي هَوَائِرِالنَّخْلِ- أَنْ تَكُونَ النَّخْلَةُ وَ النَّخْلَتَانِ لِلرَّجُلِ فِي حَائِطِ الْآخَرِ- فَيَخْتَلِفُونَ فِي حُقُوقِ ذَلِكَ فَقَضَى فِيهَا- أَنَّ لِكُلِّ نَخْلَةٍ مِنْ أُولَئِكَ مِنَ الْأَرْضِ- مَبْلَغَ جَرِيدَةٍ مِنْ جَرَائِدِهَا (حِينَ يُعِدُّهَا).

* مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص حَرِيمُ النَّخْلَةِ طَوْلُ سَعَفِهَا.  وسائل الشيعة، ج‌25، ص: 424

* مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ وَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ جَمِيعاً عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنِ الْحَكَمِ بْنِ أَيْمَنَ عَنْ غِيَاثِ بْنِ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ سَمِعْتُهُ يَقُولُ قَضَى رَسُولُ اللَّهِ ص فِي سَيْلِ وَادِي مَهْزُورٍ- لِلزَّرْعِ إِلَى الشِّرَاكِ- وَ النَّخْلِ إِلَى الْكَعْبِ- ثُمَّ يُرْسَلُ الْمَاءُ إِلَى أَسْفَلَ مِنْ ذَلِكَ- قَالَ ابْنُ أَبِي عُمَيْرٍ- وَ مَهْزُورٌ مَوْضِعُ وَادٍ. وسائل الشيعة، ج‌25، ص: 420

 می دانیم که نبی اکرم اولاً بر اساس ظواهر قضاوت می فرموده است و چه بسا ممکن بوده است حق کسی ضایع بشود و به همین دلیل حضرت فرمود اگر کسی می داند به ناحق حکم شده است حق ندارد از آن حکم بهره ببرد و اگر چنین کاری انجام بدهد قطعه ای از آتش را گرفته است.

ثانیاً محل قضاوت حضرت در مسجد بوده و تا زمان عثمان محل خاصی برای این کار وجود نداشته است و مولا علی علیه السلام اولین کسی بود که محل خاصی برای قضاوت ایجاد کرد.

ثالثاً قضاوت های پیامبر تشریفاتی نبوده است بلکه اجرا هم می شده است و به طور مثال حکم سنگ سار و قطع دست (حتی درباره زنان) را اجرا فرموده است و این مطلب مطابق با نص آیه شریفه شصت و پنجم سوره نساء است(فَلا وَ رَبِّكَ لا يُؤْمِنُونَ حَتَّى يُحَكِّمُوكَ‏ فيما شَجَرَ بَيْنَهُمْ ثُمَّ لا يَجِدُوا في‏ أَنْفُسِهِمْ حَرَجاً مِمَّا قَضَيْتَ وَ يُسَلِّمُوا تَسْليماً. / به پروردگارت سوگند كه آنها مؤمن نخواهند بود، مگر اينكه در اختلافات خود، تو را به داورى طلبند؛ و سپس از داورى تو، در دل خود احساس ناراحتى نكنند؛ و كاملا تسليم باشند. / ترجمه آیت الله مکارم شیرازی)

اگر معنای این حرف دخالت در سیاست نباشد پس معنای سیاست و دخالت در سیاست چیست؟ این کار از باب نصب الهی است و نه از باب انتخاب مردم. به همین دلیل امام راحل می فرماید اگر کسی دین را از سیاست جدا بداند پیغمبر اکرم را تکذیب کرده است.

ده ها مورد دیگر نیز در این مورد وجود دارد و حضرت برای برخی قبائل حاکم تعیین می کرد و مسؤل جمع آوری زکات را نیز مشخص می فرمود و شاهد بر این مطلب هم ماجرای ثعلبه بن حاطب است که حضرت مأمور زکات را فرستاد ولی او تمکین نکرد.

قيل نزلت في ثعلبة بن حاطب و كان من الأنصار فقال للنبي ص ادع الله أن يرزقني مالا فقال يا ثعلبة قليل تؤدي شكره خير من كثير لا تطيقه أما لك في رسول الله أسوة حسنة و الذي نفسي بيده لو أردت أن تسير الجبال معي ذهبا و فضة لسارت ثم أتاه بعد ذلك فقال يا رسول الله ادع الله أن يرزقني مالا و الذي بعثك بالحق لئن رزقني الله مالا لأعطين كل ذي حق حقه فقال ص اللهم ارزق ثعلبة مالا قال فاتخذ غنما فنمت كما ينمو الدود فضاقت‏ عليه المدينة فتنحى عنها فنزل واديا من أوديتها ثم كثرت نموا حتى تباعد عن المدينة فاشتغل بذلك عن الجمعة و الجماعة و بعث رسول الله ص إليه المصدق ليأخذ الصدقة فأبى و بخل و قال ما هذه إلا أخت الجزية فقال رسول الله ص يا ويح ثعلبة يا ويح ثعلبة.  مجمع البيان في تفسير القرآن، ج‏5، ص: 81 ، ذیل آیه  75 سوره توبه

 مولا علی علیه السلام در زمان خود پیغمبر اکرم به امر حضرت قضاوت می کرده است و در زمان خلفاء هم به خصوص خلیفه اول به صراحت قضاوت می کرده و این کاری بوده که خود خلفاء به حضرت واگذار می کرده اند.

به عنوان نمونه:

*فضائل الصحابة عن حميد بن عبد الله بن يزيد المدني : أنّه ذكر عند النبيّ ( صلى الله عليه وآله ) قضاء قضى به عليّ بن أبي طالب ، فأعجب النبيّ ( صلى الله عليه وآله ) ، فقال : الحمد لله الذي جعل فينا الحكمة أهلَ البيت.

 *الإمام الباقر ( عليه السلام ) : تقدّم إلى عمر بن الخطّاب رجلان يختصمان وعليّ ( عليه السلام ) جالس إلى جانبه ، فقال له : اقضِ بينهما يا أبا الحسن . فقال أحد الخصمين : يا أمير المؤمنين ، يقضي هذا بيننا وأنت قاعد ! قال : ويحك ! أتدري من هذا ؟ ! هذا مولاي ومولى كلّ مسلم ؛ فمن لم يكن هذا مولاه فليس بمسلم.

 *شرح نهج البلاغة : إنّ عليّاً ( عليه السلام ) جلس إلى عمر في المسجد وعنده ناس ، فلمّا قام عرّض واحدٌ بذِكره ، ونسبه إلى التِّيه والعُجب . فقال عمر : حقّ لمثله أن يَتيهَ ! والله ، لولا سيفه لما قام عمود الإسلام ، وهو بعدُ أقضى الأُمّة ، وذو سابقتها ، وذو شرفها.

 این حرف درست نیست که بگوئیم مولا علی علیه السلام اول مسلمان است چون هرگز کافر نبوده است و از شش سالگی در دامان پیامبر اکرم رشد کرده است و باید گفت اولین کسی که اسلامش را ابراز کرد امیر المؤمنین علی علیه السلام بود.

*المناقب لابن شهر آشوب عن ابن عبّاس : إنّ عمر بن الخطّاب قال له : يا أبا الحسن ، إنّك لتعجل في الحكم والفصل للشيء إذا سُئلت عنه . قال : فأبرز عليّ ( عليه السلام ) كفّه وقال له : كم هذا ؟ فقال عمر : خمسة ، فقال : عجلت يا أبا حفص . قال : لم يخفَ عليَّ ، فقال عليّ ( عليه السلام ) : وأنا أُسرع فيما لا يخفى عليَّ ! .

 در روایتی آمده است که ابن عباس می گوید خلیفه دوم روزی به من گفت احوال شیخ شما چطور است؟ گفتم منظورت کیست و گفت منظورم علی است. گفتم مشغول به کار خودش است. سپس از من پرسید آیا هنوز هوای خلافت را در سر دارد؟ به او گفتم چطور چنین نباشد در حالیکه لیاقت ها در او تجسم یافته است. خلیفه دوم سخن من را تأیید کرد و گفت او از ما افضل بود لکن ما از خطری که اسلام را تهدید می کرد ترسیدیم چون علی پدران و برادران مردم را در جنگ ها کشته بود و ما ترسیدیم که تشنج ایجاد می شود و به اسلام ضربه وارد شود.

 ابن عباس در روایت دیگری می گوید که در هجدهم ذیحجه سال 35 هجری بعد از قتل عثمان به همراه برخی دیگر شبانه رفتیم به خانه مولا علی علیه السلام و گفتیم اجازه بدهید به عنوان اهل حلّ و عقد بیعت کنیم تا کار تمام بشود و امیرالمؤمنین فرمود قرار نیست مخفیانه بیعت صورت بگیرد و باید در ملأ عام انجام شود.

ابن عباس می گوید من به دو دلیل دچار اضطراب شدم چون از یک طرف دیدم که حضرت هیچ علاقه ای به خلافت ندارد و از طرفی نگرانی های عمر را در دل داشتم که مبادا افرادی به ایشان بگویند تو بستگان ما  را کشته ای و نباید توقع بیعت از جانب ما را داشته باشی. اما روز بعد در مسجد پیامبر همه مردم حضور پیدا کردند و با حضرت بیعت کردند.

جالب است که در روز غدیر اولین کسی که با حضرت بیعت کرد ابوبکر بود و دومین نفر هم عمر بود و تبریک هم گفتند و در این جا هم اولین کسی که بیعت کرد طلحه بود و دومین نفر  هم زبیر بود.

 *صحيح البخاري عن عمر : أقضانا عليّ.

*الإمام عليّ ( عليه السلام ) : بعثني رسول الله ( صلى الله عليه وآله ) إلى اليمن ، فقلت : يا رسول الله ، تبعثني وأنا شابّ أقضي بينهم ولا أدري ما القضاء ؟ فضرب بيده في صدري ، ثمّ قال :  «اللهمّ اهدِ قلبه ، وثبّتْ لسانه» ، فما شككت بعدُ في قضاء بين اثنين.

 منبع : موسوعة الإمام علي بن أبي طالب ( ع ) في الكتاب والسنة والتاريخ ، جلد : 11، صفحه 8  و 9

 قضاوت های حضرت معروف است و در سال های اخیر مرحوم آقای تستری کتاب قضاء امیر المؤمنین را نوشته است.

بحث بعدی :اصول قضاوت ها و آئین دادرسی در سیره حکومتی مولا علی علیه السلام

*مولا علی علیه السلام بیت المظالم داشته است.

*همچنین بیت القصص (صندوق پیشنهاد و انتقاد) داشته است.

*  به شریح قاضی فرمود وقتی حکمی را صادر می کنی بر من هم عرضه کن تا درستی و نادرستی اش را تأیید کنم.

*حضرت در حکومتش علاوه بر پلیس عمومی، پلیس قضایی هم داشته است.

 

 

اخبار مرتبط

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha