خبرگزاری «حوزه»؛
تلویزیون در ماه مبارک رمضان امسال با دو مجموعه تلویزیونی جدید از بینندگانش استقبال کرده است؛ مجموعه هایی که گرچه هیچ ارتباط موضوعی با این ماه عزیز ندارند؛ ولی سریال هایی تماشایی اند.
«نفس»، سومین ساخته ضدمنافقین جلیل سامان، اثری عاشقانه، سیاسی و اجتماعی است. او در این سریال هم به نقد و نفی موجودیت و عملکرد سازمان مجاهدین خلق در روزگاران پیش از انقلاب پرداخته است.
مهمترین ویژگی هر سه سریال منافق ستیز جلیل سامان، آشنایی و اطلاعات دقیق او از جنس آدم ها و قصه هایی است که روایت می کند؛ درست برعکس بسیاری از فیلم ها و مجموعه های مشابه که به دلیل فقر شناخت و اطلاعات به توفیق دیدار اجتماعی نائل نمی شوند.
دلائل اصلی موفقیت کارگردان نفس در بازگویی باورپذیر حرف ها وآدم های سریالش در این است که یا خود او حضور در فضای کارگروه های مبارز قبل از انقلاب را تجربه کرده و یا به کمک پژوهش و مطالعه به این مهم دست یافته است.
خوشبختانه جلیل سامان، کارگردان خوبی نیز هست؛ چراکه در ارائه کاراکترها و مسائل و زندگی آن ها، هنرمندانه و پذیرفتنی عمل کرده و بازی های خوب بازیگرانش، گویای همین نکته است.
با این همه، دو مشکل، آثار این کارگردان را در آستانه خطر ایستایی و تکرار قرار داده است.
نخست، استفاده کلیشه ای از بستر اجتماعی دوران پهلوی برای روایت های عاشقانه سیاسی خود است که از منظر تاریخ، تکرار و یکنواختی، تاریخ مصرف خود را از دست داده است.
حال که جلیل سامان، رسالت منافق ستیزی را بر خود فرض قرار داده، لازم است که برای پرهیز از تکرار و جلوگیری از ریزش مخاطبان آثارش، از مضامین روز مرتبط با گروهک یاد شده و عملکردهای امروز آن برای داستان سازی سریال هایش استفاده کند.
دو؛ افزون بر آن، او باید در شکل دهی کامل سریال هایش به تفکر منافقین نیز بپردازد؛ در سریال های ضدمنافقین او، صرفا عملکرد این گروه نقد و نفی شده است. در هر حال «نفس» از سریال های دیدنی این روزهای تلویزیون است.
مجموعه دیدنی دیگر سیما به قلم آشنای سعید نعمت الله نگارش یافته است؛ با همان آدم ها، فضاها و دیالوگ ها و موقعیت های شناخته شده دیگر آثارش.
او فیلمنامه نویسی کاربلد و شخصیت سازی متبحر است و این نکات از امتیازهای اصلی کار اوست.
«زیر پای مادر» او به کمک کارگردانی پخته تر شده بهرنگ توفیقی، تبدیل به سریالی تماشایی شده است و بازی های درخشان بازیگرانی همچون بهناز جعفری، مهدی سلطانی، بهزاد فراهانی و ... بر توفیق اجتماعی آن افزوده است. با این حال و به رغم ویژگی های مثبت این سریال، دو نکته کارهای آتی نعمت الله را در معرض خطر قرارداده است. با آنکه او درباره آدم ها و زندگی هایی که می شناسد، می نویسد؛ اما فضا، حرف ها و آدم های قصه هایش به تکرار و کلیشه گرایش یافته و تازگی و جذابیت لازم راندارند؛ چراکه تماشاگرکارهای او، بارها آدم ها و حرف هایی مشابه آن را درکارهای پیشین این فیلمنامه نویس دیده است.
موضوع دیگر اینکه اغلب آدم های داستانی نعمت الله گرچه خاکستری اند؛ ولی گرایش های زندگی،کلام، خلقیات و رفتار آن ها به لمپنیسم بسیار پررنگ است و این نکته ای قابل تأمل برای این فیلمنامه نویس است.
در زیرپای مادر هم سخن از مادر و ارج او، متوجه کسانی است که پیشینه و عملکرد مثبتی ندارند و این امر باورپذیری این آدم ها و حرف هایشان را از سوی مخاطب مختل می کند.
به هر صورت، زیرپای مادر هم مانند نفس، علیرغم کاستی هایش،کاری دیدنی است.
«جبار آذین»، منتقد و مدرس سینما و تلویزیون