محمد خردمند، پژوهشگر علوم اسلامی حوزه علمیه قم طی گفت و گویی با خبرگزاری «حوزه» به ابعاد شخصیتی علامه طباطبایی(ره) و علامه جعفری(ره) پرداخت که تقدیم حضور علاقمندان می گردد.
* ویژگی ها و امتیازات استاد علامه طباطبایی(ره) چه بود؟
ایشان صفات ممتاز فراوانی داشت که از جمله آن می توان به تقوا و زهد، نظم و پشتکار، زمان شناسی و بصیرت، اعتقاد به فعالیت جمعی و ... اشاره کرد.
* در بین این عوامل، چه عاملی سبب اصلی موفقیت ایشان شد؟
البته هر یک از این عوامل به اندازه خودش در پیروزی ایشان نقش داشت؛ لکن می توان گفت که هرچند او استعدادی بزرگ داشت و ... ولی راز اصلی پیروزی تاریخی و فراموش نشدنی ایشان عبارت است از اخلاص و عبودیت خالصانه و مسئولیت پذیری و ترجیح رضای حضرت حقّ بر هر چیز دیگر. او خود را نادیده گرفت تا خدا را ببیند و از خود گذشت تا به خدا رسید و اولین و مهمترین قدم در مسیر رشد و تکامل همین اخلاص است و مقدَّم داشتن خواست و رضای خدای کریم بر هر خواسته و خواهش دیگری. آری؛ یک قدم بر روی خود نِه وان دگر در کوی دوست. علامه طباطبایی(ره) در زمانی که مسیر زعامت و مرجعیت دینی برایش کاملا هموار و مهیا بود، از آن چشم پوشید و راه دیگری برگزید و باری را که بر زمین مانده بود، خالصانه و مخلصانه بر دوش کشید و به سرمنزل مقصود رساند. ایشان در زمانی که مکتب الحادی مارکسیسم، گوهر ایمان مردم را نشانه گرفته بود و می خواست ریشه خداپرستی و دینداری را بخشکاند، برای رضای خدا قیام کرد و از روی بصیرت و با درایت کامل به نورافشانی پرداخت و با همکاری فاضلان برتر آن زمان در حوزه علمیه قم مانند استاد شهید مرتضی مطهری، پاسخهایی حکیمانه برای شبهات و مغالطات مادی و الحادی فراهم آورد. علامه طباطبایی در کتاب "اصول فلسفه و روش رئالیسم"، با روشی استدلالی و محکم نشان داد که مارکسیسم، ارزش و اعتباری از نظر علمی ندارد و به این ترتیب فریبکاران و غلط اندازان رسوا شدند و به تعبیر استاد شهید مطهری: " ... فلسفه مادّى، واقعاً فلسفه نيست و هر فردى كه عميقاً فلسفه الهى را درك كند و بفهمد، تمام تفكّرات و انديشههاى مادّى را نقش بر آب مىبيند و ... فلسفه مادّى فلسفه كسى است كه فلسفه نمىداند." (مجموعه آثار استاد شهيد مطهري (علل گرايش به ماديگرى)، ج1، ص 442.) بی تردید فعالیت های آگاهانه استاد علامه طباطبایی و شاگردان ممتاز ایشان مانند استاد شهید مطهری در برابر دشمنان دین و خدا، بسیار کارساز و تأثیرگذار بود و باید آن را جهاد شمرد، جهادی بزرگ.
* منظور چه جهادی است؟
مقصود جهاد کبیر فرهنگی است. گفتنی و شنیدنی است که علامه طبرسی در تفسیر آیه "فَلا تُطِعِ الْكافِرينَ وَ جاهِدْهُمْ بِهِ جِهاداً كَبيرا." (فرقان / 52.) از جمله بر این نکته تأکید کرده است که فعالیت علمی و رسواساختن فریبکاران و پاسخگویی عالمانه به مغالطات دشمنان اسلام، یکی از بهترین انواع جهاد کبیر است: "... مِن أجلِّ الجهاد و أعظمه منزلة عند الله سبحانه جهادُ المتكلمين في حل شبه المبطلين و أعداء الدين و ... (مجمع البیان، ج 7، ص 273.) یعنی: جهاد متکلمان در پاسخگویی به شبها3ت دشمنان دین، از روشنترین و ارجمندترین نمونه های جهاد کبیر در نزد خدای سبحان است. ...
* این جهاد کبیر فرهنگی در چه شرایطی انجام شد؟
بسیار پرسش خوبی است و باید به صورت تفصیلی به آن پاسخ داد؛ ولی البته این کار، فرصتی فراخ می طلبد و الآن به ذکر نکته ای بسنده می کنم. نخست توجه بفرمایید که این جهاد قلمرو وسیعی داشته و دارد و منحصر به پاسخگویی به شبهات دشمنان دین نیست. به عنوان نمونه یکی از مصادیق بارز جهاد کبیر فرهنگی، عبارت است از نگارش و تدریس تفسیر شریف بیست جلدی المیزان که استاد علامه طباطبایی در مدت بیست سال به انجام رسانید. گفتنی ها درباره این اثر ماندنی و خواندنی، بسیار فراوان است و به قول استاد شهید مطهری: كتاب تفسير الميزان بهترين تفسيرى است كه در ميان شيعه و سنّى از صدر اسلام تا امروز نوشته شده است. (مجموعه آثار استاد شهيد مطهري (احياى تفكر اسلامى)، ج25، ص 429.) برای آنکه بدانیم جهاد بزرگ علامه طباطبایی در چه شرایط نامساعدی انجام شد، مناسب است بدانیم که استاد علامه در آن زمان متأسفانه از نظر وضع مالی دچار مضیقه شدیدی بود به طوری که گاه ناچار می شد از شاگردش (شهید مطهری) قرض بگیرد. (نگاه کنید به: مجموعه آثار استاد شهيد مطهري (آشنايى با قرآن(6 - 9))، ج27، ص 241.) همچنین وضعیت آن دوران از نظر اجتماعی و فرهنگی نیز با تأسف مناسب نبود به طوری که این خاطره تلخ نقل شده است که يكى از فضلاى حوزه از آيتاللَّه خويى پرسید: چرا شما درس تفسيرى كه سابقاً داشتيد ترك كرديد؟ ايشان گفتند: موانع و مشكلاتى هست در درس تفسير. او گفت من به ايشان گفتم: علامه طباطبايى در قم كه به اين كار ادامه دادند و بيشتر وقت خودشان را صرف اين كار كردند چطور شد؟ ايشان گفتند: آقاى طباطبايى «تضحيه» كردهاند؛ يعنى آقاى طباطبايى خودشان را قربانى كردند . ... (نگاه کنید به مجموعه آثار استاد شهيد مطهري (رهبرى نسل جوان(ده گفتار)، ج24، ص 533- 534.) و سرانجام دانستنی است که تفسیر المیزان، خواندنی تر و راهگشاتر از آن است که مردم می پندارند. المیزان از روی بصیرت و اخلاص کامل نوشته شده است.
* رمز موفقیت علامه جعفری(ره) چیست؟
خدای کریم به این بنده توفیق داد و سالها قبل مقاله ای در مورد زندگی، فعالیتها و ویژگیهای علامه محمد تقي جعفري نوشتم که در کتاب گلشن ابرار منتشر شد و در اینترنت نیز در دسترس است. به نظر می رسد همان رمزی که باعث موفقیت علامه طباطبایی شد، بله همان عامل، علامه جعفری را نیز به پیروزی رساند؛ اخلاص و وظیفه شناسی.
علامه محمد تقي جعفري که چراغی فروزان برای نسل جوان معاصر بود و هست، دنیا را کوچکتر از آن می دانست که آن را هدف خودش قرار دهد. به همین جهت مشاهده می شود که او در جستجوی مال و مقام نبود و کوششی فوق العاده به خرج داد تا نسل روشنفکر و جوان امروز را با اندیشه های ناب اسلام آشنا سازد.
* تفاوت شرح مثنوی علامه جعفری با شرح های دیگر چیست؟
پرسش مشکلی است که صاحب نظران آگاه می توانند به آن بدرستی پاسخ دهند. اینجانب این پرسش مقایسه ای شما را پاسخ نمی دهم و امیدوارم اهل نظر و انصاف، پاسخی مستند و تحلیلی عرضه کنند. نکته مهمّ و سرنوشت سازی که در شرح مثنوی علامه جعفری مشاهده می شود نقادی و تفکیک صحیح و سقیم از یکدیگر است. استاد علامه جعفری با آنکه مثنوی معنوی را اثری بس ارزشمند می دانست ولی آن را مطلق و بی عیب و نقص نمی دانست و مولوی و مثنوی برایش تبدیل به بت نشده بود و به همین جهت مشاهده می شود که علامه جعفری در کتاب « تفسير و نقد و تحليل مثنوى" بیش از صد مورد از اشتباهات مولوی را به صورت علمی و استدلالی بیان و نقادی کرده است. در صورتی که متأسفانه برخی از شخصیت ها و جوانان در برابر مثنوی مولوی چنان شیفته شده اند که اشتباهات او را نمی بینند و به توجیه گری می پردازند. استاد علامه جعفری، هرچند مولوی را دوست داشت ولی علاقه اش به حقیقت بیشتر بود و در برابر مثنوی، هرگز مرعوب و مقهور نشده بود و نسبت به آن نه خوش بین و نه بدبین، بلکه واقع بین بود و این امتیاز بزرگی است.
* مهمترین اثر علامه جعفری چیست؟
بدون تردید، شرح نهج البلاغه استاد علامه جعفری که در 27 جلد منتشر شده به نام "ترجمه و تفسير نهجالبلاغه" و متأسفانه ناتمام است، اثری ماندگار و از جهتی بی نظیر است. در ترجمه و تفسير نهجالبلاغه، مقایسه اندیشه های شرق و غرب و تحلیل و نقادی آن جالب و ستودنی است.
شنیدنی است که يكي از بستگان نزديك استاد، در خواب ديد كه در برابر علامه عبدالحسين اميني صاحب الغدير نشسته است. علامه اميني پرسيد: آيا شما جعفري را ميشناسيد؟ گفت: آري. علامه اميني گفت: نامهاي ميدهم به ايشان بدهيد. علامه اميني با تأكيد گفت: اين نامه را بدهيد به جعفري و به ايشان بگوييد ما اكنون در اين عالم (برزخ) ديگر نميتوانيم كاري بكنيم ولي شما در آن دنيا در ميدان كار هستيد و ميتوانيد درباره اميرالمؤمنين ـ عليه السلام ـ كار كنيد. و این گونه بود که ترجمه و تفسير نهج البلاغه آغاز شد و تا پايان عمر استاد ادامه يافت.
علامه جعفري در ترجمه و تفسير نهجالبلاغه نشان داد كه نهج البلاغه هرچند كلام خالق نيست، امّا برتر از كلام هر مخلوقي است و مطالب آن اگر درست و كامل بیان شود، سراسر حقيقت و درستي است و در آن هيچ كژي و اشتباهي راه ندارد. والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته