به گزارش خبرگزاری «حوزه»، در آستانه سی و نهمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی ، شاید یکی از سوالاتی که باید همچنان دغدغه مندانه طرح شده و به پرسش گذاشته شود این باشد که هدف از انقلاب اسلامی چه بود و ما تا چه میزان به تحقق آن اهداف نائل آمده ایم؟!
در بُعد توسعه اقتصادی به راستی آیا قرار بود که فی المثل ما بعد از گذشت 40 سال از عمر نظام اسلامیِ برآمده از چنین انقلابی، به کشوری چون ژاپن تبدیل بشویم یا مالزی یا احیاناً یک کشور توسعه یافته و پیشرفته اروپایی به سان آلمان؟!
در بُعد فرهنگی چطور و به همین نسبت در عرصه سیاسی و اجتماعی و غیره و ذلک هدف چه بوده و برنامه کدام و میزان موفقیت ها در هر کدام به چه نسبتی بوده است؟!
گرچه از فرط تکرار ناقص و گاه نادرست این قبیل مسایل ، سخن گفتن از این بحث ها شاید برای مخاطب عام ، در تعارض با حال و حوصله فعلی او باشد اما لاجرم ما در مسیر تداوم راه انقلاب اسلامی چاره ای نداریم جز آن که به بازخوانی این مسایل کلیدی بپردازیم تا بعد ببینیم در وضع فعلی بعد از گذشت این مسیر پرفراز و نشیب و سرشار از سختی ها و ناملایمتی ها ، کجای کار قرار داریم و ادامه مسیر که بی گمان دشوارتر از قبل است را چگونه باید طی کنیم که به اهداف و آرمان های مقرر دست یابیم.
با نگاهی گذرا به کلیدی ترین بیانات و رهنمودهای امام راحل و مقام معظم رهبری می توانیم فهرستی از مهم ترین آرمان ها و اهداف انقلاب اسلامی را ردیف کنیم از جمله استقرار عدالت به معناي گسترده و عميق آن در عرصههاي اقتصادي، سياسي، قضايي، پرورش قوای عقلي و فكري افراد جامعه و رشد علمي در همه ابعاد مورد نياز، تربيت و رشد معنوي و ريشهدار شدن ارزشهاي اخلاقي و انساني در بین آحاد جامعه، رشد ، آباداني و پيشرفت اقتصادي براي تأمين رفاه عمومي و ريشهكن شدن فقر و محروميت و البته برچیده شدن بساط ظلم و فساد و تبعیض، احيا و اجراي حدود و مقررات الهي براي زمينهسازي حيات معنوي و فضاي مناسب تعالي انسان ، توسعه انديشه توحيدي و معارف الهي در گستره جهانی و بالاخره فراهم نمودن بسترها و زمينههاي مادي و معنوي سعادت دنيوي و اخروي افراد جامعه.
جالب این که همین اهداف و آرمان ها به نوعی به عنوان وظايف اساسي دولت جمهوري اسلامي ايران در قانون اساسي به خوبی و روشنی تبیین شده است؛ وظایفی که گاه به علت کم کاری مسئولان و گاه به علت تغییر در باورهای فکری و فرهنگی بخشی از مردم و مسئولان تا حدودی به محاق فراموشی سپرده می شود و گاه صرفاً شعارهایی می شود برای موسم هایی چون انتخابات و همین!
به هر صورت آنچه امروز باید بر آن تاکید کنیم اشاره مصرح به این حقیقت است که انقلاب اسلامی ایران فراتر از یک حرکت ضداستبدادی و نیز ضد استکباری به خصوص در سال های 57 و 58، جوششی بود که ثابت کرد بسیج کننده ترین ایدئولوژی ها در برابر طواغیت و مستکبران، اسلام است و این دین مبین، دارای مکتبی است که نه فقط قادر به سازماندهی یک مبارزه عظیم است بلکه در همین دوران پیچیده عصر ماشین و زمانه ی جولان ایسم های گوناگون، می تواند پیام آور حل مشکلات کلیدی جامعه بشری و اداره آن به نحوی باشد که بیشترین ثمرات و برکات مادی و معنوی را به همراه داشته باشد.
به دیگر سخن در آستانه ورود انقلاب اسلامی به پنجمین دهه از حیات خود، باید به این مهم اشاره کرد که این انقلاب در پی گشودن جبهه تازه ای فراروی همه انسان های مظلوم و محرومی است که از نارسایی و نابسامانی مکاتب و تمدن های مدعی شرق و غرب به ستوه آمده و به دنبال نسخه نجاتی برای خود می گردد.
از این منظر و با عنایت به این که جوهره اصلی انقلاب اسلامی تکیه بر مثلث دین ، ولایت فقیه و قدرت بالای مردم ذیل عنایات الهی است، حفظ جهت گیری الهی انقلاب اسلامی، یک ضرورت انکار ناپذیر در هر زمانی به خصوص در تداوم راه پیش رو و مواجهه با فتنه های عمیق و پیچیده آتی است.
در این راستا ، بی شک درک و فهم صحیح از اسلام و پایبندی به شعار اسلام خواهی چه در لایه مدیران و نخبگان و چه به خصوص مردم، همچنین شناساندن صحیح و دقیق اصل مترقی ولایت فقیه و التزام به تبعیت از آن، تاکید مستمر بر حضور مردم در صحنه و مراقبت از جهت گیری صحیح انقلاب، زنده نگاه داشتن ارزش های انقلاب همچون تقوا، اخلاص، صبر و استقامت، جهاد، و شهادت در سایه حفظ اتحاد و یکپارچگی ملت و جلوگیری از بروز تفرقه و نیز تسلیم ناپذیری در برابر دشمن از دیگر الزامات و بایسته هایی است که به خصوص در ایام سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی بیش از پیش باید مورد دقت و نظر قرار گیرد و گرنه سرگرم شدن به جدال های بی سرانجام سیاسی و جناحی و ایضاً تشریفات ظاهری و مراسم های تکراری به اسم جشن انقلاب، ما را به آن مطالبه اصلی که در صدر این نوشتار بدان اشارتی صورت گرفت، نخواهد رساند.
سید محمد مهدی موسوی