دوشنبه ۳۰ بهمن ۱۳۹۶ - ۱۶:۳۵
برخورداری آیت‌الله‌العظمی فاضل لنکرانی از قوت و استحکام بالای فقهی و اصولی

حوزه/ آثاری که از حضرت آیت الله فاضل لنکرانی بر جای مانده، همه شاهد بر این است که ایشان به مسایل فقهی عنایت داشته است. هر کسی که آثار فقهی و اصولی ایشان را مطالعه کند، به‌خوبی می‌فهمد که ایشان این درس‌ها را می‌فهمیده و درک می‌کرده است.

آیت‌الله ابراهیم امینی از اعضای مجمع تشخیص مصلحت نظام، مجلس خبرگان رهبری و جامعه مدرسین حوزه علمیه قم در گفت‌وگو با خبرگزاری «حوزه» به ابعاد علمی، سیاسی و اجتماعی حضرت آیت‌الله‌ فاضل لنکرانی پرداخت که حاصل آن تقدیم مخاطبان عزیز می‌شود.

* از چه زمانی با حضرت آیت‌الله‌ فاضل لنکرانی آشنا شدید؟

 اولین آشنایی ما با ایشان در درس حضرت امام و درس آیت‌الله‌العظمی بروجردی بود. در درس امام که در آن، در درس کتاب طهارت ایشان شرکت می‌کردند، چون بنده قبلاً هم یک دوره اصول خدمت امام خوانده بودم، از آن‌جا موقعیت تیزهوشی و دقت ایشان برای من روشن بود. اولاً هرگاه که اشکالی می‌کرد که مرسوم درس‌ها هم هست که سؤال می‌کنند، از آن سؤال معلوم می‌شد که ایشان قضایا را خوب می‌فهمد؛ البته زیاد هم سؤال و اشکال نمی‌کردند؛ ولی هر وقتی سؤال می‌کردند، امام با دقت به ایشان جواب می‌داد و معلوم بود که ایشان مطالب فقهی را خوب درک می‌کند.

* در مورد ابعاد علمی حضرت آیت‌الله فاضل لنکرانی توضیح بفرمایید؟

ایشان در درس‌های دیگر مثل درس فلسفه‌ علامه طباطبایی  هم شرکت می‌کرد؛ ولی از همان اول معلوم بود که ایشان ذوق خاص فقهی و اصولی دارد و علاقه داشت که در این قسمت کار کند و این یکی از نکات مثبت ایشان بود. به هر حال کسانی که در همه جهات می‌خواهند کار کنند، نوعاً خیلی موفق نمی‌شوند و هر کسی هم یک ذوقی دارد؛ یکی ذوق فلسفی دارد که بیشتر در فلسفه و مسایل فلسفه کار می‌کند و...؛ معلوم بود که ایشان ذوق فقهی و اصولی دارد و لذا در درس‌های دیگر، آن بروز و ظهوری را که باید داشته باشد، نداشتند. طلبه‌هایی که می‌خواهند وارد حوزه شوند، اگر به آینده‌شان فکر کنند که می‌خواهند چکاره شوند، بهتر موفق می‌شوند تا درس‌های پراکنده. ایشان از افرادی بود که به‌طور جدی در مسایل فقهی و اصولی کار می‌کرد، شبهات و اشکالاتش را سؤال می‌کرد و این از امتیازات ایشان بود.

آثاری که از ایشان مانده، همه شاهد بر این است که ایشان به مسایل فقهی عنایت داشته است. هر کسی که آثار فقهی و اصولی ایشان را مطالعه کند، به‌خوبی می‌فهمد که ایشان این درس‌ها را می‌فهمیده و درک می‌کرده است.

*  حضرت آیت‌الله‌ فاضل در دوران مبارزات و پیروزی انقلاب اسلامی چه نقشی داشتند؟

ایشان از همان آغاز مبارزات، جزء مبارزین بود؛ چون از شاگردان امام بود و از شاگردانی بود که به استاد خودش به مبارزه ایمان داشت. از همان زمانی که مبارزات شروع شد، ایشان یکی از افرادی بود که در ضمن جامعه‌ مدرسین که البته آن زمان جامعه‌ مدرسین خیلی شکل نگرفته بود؛ ولی به‌طور پراکنده این‌ها با امام  همکاری و از سخنان ایشان دفاع می‌کردند.

یکی از کارهایی که آن زمان روحانیون مبارز به‌ویژه حضرت آیت‌الله‌ فاضل می‌کردند، ارجاع مردم به امام و فتاوای ایشان بود؛ چون رژیم سابق می‌خواست، امام متروک شود؛ ولی عده‌ای از فضلا که از جمله آن‌ها‌ حضرت آیت‌الله فاضل بودند، در مسایل مختلف مردم را به امام و سخنان ایشان ارجاع می‌دادند و خود این یک نوع مبارزه بود. اقدام دیگر شرکت در تجمعات منزل امام بود. وقتی امام را بازداشت کردند و بردند و تبعید کردند، مراجعه‌ به منزل امام کمتر ‌شد مردم و طلبه‌ها می‌ترسیدند به منزل امام بیایند؛ حضور در منزل امام به مناسبت‌های مختلف، یک نوع مبارزه‌ با رژیم سابق بود و بعد‌از آن امضای اطلاعیه‌های فراوانی بود که به مناسبت‌های مختلف صادر می‌شد.

از کسانی که در امضای این اطلاعیه‌ها نقش داشتند، حضرت آیت‌الله فاضل بود و آن هم یک جرم غیرقابل بخشش بود. اطلاعیه‌هایی را که از آن زمان باقی مانده اگر مطالعه کنید، می‌بینید که در همه‌شان حضرت آیت‌الله‌ فاضل از کسانی است که این اطلاعیه‌ها را امضا کرده است. ‌در مجالس گوناگون مثل روضه که در منزل امام تشکیل می‌شد، ایشان شرکت می‌کرد که همین این، یک نوع مبارزه بود؛ لذا این امر به مزاق عمال رژیم سابق خوش نمی‌آمد و یک جرم محسوب می‌شد؛ لذا یک عده‌ای را که مقداری فعال‌تر بودند، می‌گرفتند و تبعید و زندانی می‌کردند که از جمله آن‌ها خود حضرت آیت‌الله‌ فاضل بود که ایشان بازداشت شدند و ابتدا به بندر لنگه تبعید شدند و بعد از آن‌جا هم به یزد و مدتی را در تبعید به سر بردند. ایشان هم‌چنین یکی از کسانی بود که مرجعیت تقلید امام را در اطلاعیه‌ای که بعد‌از فوت آیت‌الله‌العظمی حکیم ، که ایشان را به‌عنوان بزرگ‌ترین مرجع تقلید معرفی کردند، امضا کرد.

جریانش هم این‌طوری بود که همان فضلایی که کارگردان این قسمت بودند، مطلبی را می‌نوشتند و به‌وسیله طلبه‌های جوان می‌فرستادند به منزل علما و هر کدام از آن‌ها نظر خودشان را ذیل آن می‌نوشتند و به این ترتیب دوازده نفر زیر آن برگه را امضا کردند که بسیار مهم بود و همین امر سبب شد که عده‌ای را گرفتند و زندانی کردند؛ آیت‌الله مرتضوی، ربانی شیرازی، آذری قمی...؛ این‌ها را زندانی و تبعید کردند. بالأخره مبارزات این‌طوری بود. منظورم این است که آیت‌الله فاضل جزء همین افرادی بود که در این قسمت فعال بودند و لذا تبعید و این مشکلات هم بود؛ اما تبعیدها هم مؤثر نبود. بعضی‌ها در ضمن مبارزات عقب می‌نشستند؛ ولی ایشان از افرادی بود که در این راه ثابت قدم بودند.

* نقش حضرت آیت‌الله فاضل در اعلان مرجعیت مقام معظم رهبری در جامعه مدرسین حوزه علمیه قم را بیان کنید؟

ایشان عضو جامعه مدرسین بودند؛ ‌البته در آغاز امر تقریباً تشکل جامعه مدرسین یک تشکل علنی نبود؛ بلکه پنهانی بود. اما بعداً هم که تشکل علنی شد، ایشان از اعضای فعال جامعه مدرسین بودند؛ اعضای جامعه مدرسین از قدیم دو دسته بودند. بعضی بودند که در بعضی مواقع شرکت می‌کردند و بعضی اوقات شرکت نمی‌کردند! یعنی عضو دائم بودند؛ اما در جلسات کمتر شرکت می‌کردند و این، یکی از مشکلات جامعه مدرسین بود که هنوز هم ظاهراً به آن مبتلا هستند؛ ولی حضرت آیت‌الله فاضل از اعضای فعالی بود که به این قضیه ایمان داشت و در جلسات شرکت می‌کرد و دیگران را هم دعوت به شرکت می‌کرد و در بعضی از دوره‌ها ریاست جلسه جامعه مدرسین را هم بر عهده داشت.

یکی از کارهایی که جامعه مدرسین انجام دادند، این بود که بعداز فوت آیت‌الله‌العظمی اراکی این‌ها می‌خواستند، یک فرد مرجعی را به جای ایشان معرفی کنند. ابتداءاً دوست می‌داشتند که یک نفر را معرفی کنند و رأی‌گیری هم مخفی بود؛ ولی در این جهت موفق نشدند؛ یعنی نتوانستند یک فرد دل‌خواهی را که مناسب باشد، معرفی کنند. در نهایت در آن جلسه قرار شد، اعضای آن جلسه که تعداد 14 نفر بودند، هر کسی که آرایش حداقل هفت رأی باشد، به‌عنوان فرد جایزالتقلید معرفی کنند. افراد مختلفی مانند، آیت‌الله‌العظمی وحید خراسانی، آیت‌الله‌العظمی شبیری زنجانی، آیت‌الله‌العظمی مکارم، آیت‌الله‌العظمی نوری همدانی و حضرت آیت‌الله فاضل به‌عنوان مرجع مطرح شدند، در آن جلسه حضرت آیت‌الله‌ فاضل خیلی تلاش کردند و نقش داشتند در اینکه یکی از افراد معرفی شده به‌عنوان مرجع، مقام معظم رهبری باشد که همین‌طور هم شد.

البته این‌ها به‌عنوان افراد اعلم معرفی نشدند؛ بلکه افراد جایزالتقلید معرفی شدند. یعنی هر کس می‌خواست تقلید کند، نمی‌توانست به قول این‌ها اکتفا کند و باید خودش تحقیق کند تا اعلم در بین این‌ها را پیدا کند. یادم هست که حضرت آیت‌الله‌ فاضل خیلی در این جهت نقش داشتند و اصرار می‌کردند که حتماً این کار بشود و شد.

* عملکرد و  اقدامات حضرت آیت‌الله‌‌ فاضل در شورای‌عالی حوزه را چگونه ارزیابی می‌فرمایید؟

یکی از جاهایی که ما با ایشان همکاری داشتیم، شورای‌عالی حوزه‌ علمیه قم بود؛ جریان این بود که امام عقیده‌اش این بود که حوزه را مراجع قم باید اداره کنند. شاید خیلی‌ها انتظار داشتند که امام مستقیماً وارد عمل شود؛ ولی ایشان اصرار داشت که مراجع تقلید قم این کار را بکنند. قرار شد که چند نفر از از مراجع آن زمان مثل آیت‌الله‌‌العظمی گلپایگانی  و مراجع دیگر هر کدام دو نفر را انتخاب کنند و جامعه مدرسین هم دو نفر را انتخاب کند. جامعه مدرسین بنده و آیت‌الله‌العظمی فاضل را معرفی کردند و آیت‌الله‌العظمی گلپایگانی  هم دو نفر را معلوم کردند و دو نفر را هم مراجع دیگر. در واقع این‌ها اداره‌کنندگان حوزه بودند. حوزه را وقتی می‌خواهی اداره کنی، باید امکانات باشد تا اداره کنید. ما یک وقتی رفتیم خدمت امام عرض کردیم، برای اداره‌ حوزه‌ به این عظیمی یک بودجه‌ای لازم است. شما یک مقرری مرحمت کنید که حوزه را اداره کنیم. ایشان فرمود: من یک مبلغی را به جامعه مدرسین داده‌ام. نصف همان را بدهید به شورای مدیریت. آن مبلغی هم که می‌دادند، فکر نکنید زیاد بود؛ بلکه خیلی مبلغ کمی بود. ظاهراً پانصد هزار تومان بود و به یک میلیون نمی‌رسید؛ ولی حوزه‌ با این عظمت و وضعیت این چیزها که اداره نمی‌شد!

البته مراجع دیگر یادم نیست که چقدر می‌دادند. آن‌ها هم لابد تأسی می‌کردند به امام و همان رقم را می‌دادند. اداره‌ حوزه خیلی سخت بود. سلیقه‌ امام این‌طور بود که این تشکیلات زیادی نمی‌خواهد و حوزه را ساده‌تر می‌شود اداره کرد و ظاهراً همین‌طور هم است؛ اداره‌ حوزه با تشکیلات خوب اداره نمی‌شود؛ بلکه با افراد خوب اداره می‌شود. ما جلسات منظمی در این قسمت داشتیم که آیت‌الله فاضل هم بودند. گویا در آن زمان آیت‌الله‌العظمی گلپایگانی هم آقای افتخاری و حاج آقا جلال گلپایگانی را معرفی کرده بود و تعداد شش نفر بودیم. آن مقداری که نظر امام بود و این بودجه اقتضا می‌کرد فعالیت داشتیم و نسبتاً هم خوب بود و خود ما که جزء شورای مدیریت بودیم، نه حقوقی داشتیم و نه چیزی. آیت‌الله‌العظمی گلپایگانی عقیده داشت که نباید حوزه وابسته به خارج و بودجه‌های دیگر شود. زمانی که جامعه مدرسین یک اساس‌نامه‌ای تنظیم کرده بود و ما این اساس‌نامه را خدمت آیت‌الله‌العظمی گلپایگانی دادیم که روی آن نظر بدهد چند روز بعد به ایشان گفتیم نظرتان چیست؟ ایشان با یک حالت غمگین و گریه‌مانندی گفتند: حالا من که عمرم گذشته است؛ ولی حوزه را وابسته نکنید و بگذارید حوزه مستقل اداره شود.

به هر حال سلیقه‌ آن بزرگواران این‌طوری بود. دوش آیت‌الله‌العظمی بروجردی هم در اداره حوزه همین‌طور بود. در مسایل مختلف هم همین عقیده را داشتند و هیچ‌وقت بودجه‌های سنگینی برای اداره حوزه پیش‌بینی نمی‌کردند.

* در مورد ویژگی‌های شخصیتی و اخلاق فردی و اجتماعی حضرت آیت‌الله فاضل بیان بفرمایید.

ما در جاهای مختلف با ایشان بودیم، در جامعه‌ مدرسین بودیم، در زمان مبارزات بودیم، در مجلس خبرگان بودیم و در جاهای مختلف همیشه با هم بودیم. از اوایل پیروزی انقلاب و قبل‌از پیروزی انقلاب. از ویژگی‌هایی که در ایشان وجود داشت، اخلاص بود، بعضی افراد بودند که وارد میدان کار و عمل می‌شدند؛ اما انسان احساس نمی‌کرد که این‌ها اخلاص داشته باشند؛ ولی از همان اوایل احساس می‌شد که ایشان معتقد و علاقه‌مند به نظام است. ‌علاقه‌مند به  حوزه‌های علمیه و ترویج دین و تکمیل آن است و زندگی خودشان هم از همان آغاز طلبگی یک زندگی نسبتاً ساده‌ای بود؛ چون ایشان آقازاده‌ حضرت آیت‌الله فاضل لنکرانی بود و با ما تفاوتش این بود که ما فرد عادی بودیم و ایشان آقازاده بود؛ ولی در عین حال آقازادگی ساده زندگی می‌کرد. از کارها و رفتارش اخلاص می‌بارید و در زندگی ایشان در آن زمان‌ها تشریفاتی ندیدیم. بعداز مرجعیت هم تا آن مقداری که من می‌دیدم، از دفترشان و از جاهای دیگر، نسبتاً زندگی‌شان زندگی ساده‌ای بود بعد از اینکه به مرجعیت انتخاب شد هم رفت و آمد داشتیم و باز همان مراتب دوستی سابق را حفظ کرده بود؛ در حالی‌که همه این‌گونه نیستند.

* از پدر حضرت آیت‌الله‌ فاضل هم خاطره‌ای دارید؟

پدر ایشان یکی از علما بود و از اطرافیان با نفوذ آیت‌الله‌‌العظمی بروجردی بود و از اعضای امتحان طلاب هم بود. من از اصفهان که می‌خواستم به قم بیایم، قرار شد که امتحان بدهیم. آن‌وقت ممتحنین سطح سه نفر بودند که یکی‌ آن‌ها پدر آیت‌الله‌العظمی فاضل بود و یکی آقای صاحب‌الداعی بود که مدیر مدرسه‌ فیضیه هم بود و یکی هم آقای نحوی بود. در مدرسه‌ فیضیه ثبت‌نام کرده بودیم برای امتحان. امتحان سابقاً این‌طوری بود که یک صفحه‌ای را معرفی کردند به بنده گفتند که این صفحه را از کتاب رسائل و مکاسب مطالعه کنید و ما رفتیم در کتابخانه‌ همان جا نشستیم و مطالعه کردیم و آمدیم پیش آقایان. اول گفتند که عبارت را بخوان. عبارت را می‌خواندیم و آقایان گوش می‌دادند. از سبک خواندن معلوم بود که این مطلب را فهمیده یا نفهمیده! آقای نحوی ادبیات را دقت می‌کرد؛ چون اعراب‌گذاری نبود. بعد هم وقتی صحبت شد، حضرت آیت‌الله فاضل هم گوش می‌داد که مطلبی که فرد می‌گوید درست است یا خیر؟ من در این ضمن یک مطلبی راجع به ادبیات گفتم که آقای نحوی اشکال کرد و من دفاع ‌کردم و گفتم: نه، این‌طور نیست؛ قبول نمی‌کردم و حضرت آیت‌الله فاضل به حمایت از ما درآمد و گفت: آقای نحوی! درست می‌گویند چرا اصرار می‌کنید؟ آقای نحوی هم ساکت شد و بالأخره در امتحان قبول شدیم و...؛ آن وقت طبعاً من به پدرشان علاقه پیدا کردم. این خاطره در ذهن من بود و جایی هم بازگو نکرده بودم؛ اما این‌جا یادم آمد و گفتم.

* در خاتمه اگر توصیه‌ای برای طلاب و فضلای جوان دارید بگویید

توصیه‌ام به طلاب یکی این است که بهتر است همان وقتی که به سنین درس خارج می‌آیند، شغل آینده‌شان را انتخاب کنند و پراکنده کار نکنند. کسانی که پراکنده کار می‌کنند و مطالعه می‌کنند و درس می‌خوانند، نوعاً به جایی نمی‌رسند! اگر کسی می‌خواهد فقیه بشود، باید از همان وقت در فقاهت بیشتر کار کند؛ البته اشکال ندارد که در قسمت‌های دیگر هم کم و بیش وارد شود؛ ولی بهتر است که مسیر را معلوم کند و بیشتر در همان قسمت کار کند. خیلی وقت‌ها هست که افراد در درس شرکت می‌کنند که بروند و بیایند؛ اما تعیین کردن آینده خیلی مهم است و همین‌طور که گفتم:  حضرت آیت‌الله فاضل یکی از خوبی‌هایش این بود که از همان اول طریق خودش را معلوم کرد و اگر ایشان هم می‌خواست کارهای پراکنده کند، معلوم نبود که به جایی برسد؛ اما کارهای پراکنده نمی‌کرد؛ در تفسیر علامه شرکت می‌کرد؛ اما کم و... . امیدوارم که مشی زندگی ایشان، الگویی برای همه‌ طلبه‌ها باشد و بعد هم مراجع وقتی به مقام می‌رسند، دوستانشان را فراموش نکنند.

اخبار مرتبط

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha