به گزارش خبرنگار خبرگزاری «حوزه» از تهران، استاد حسین انصاریان در سخنرانی خود در مسجد امیر(ع) تهران، گفت: کتاب خدا از دو سوداگری یعنی خرید و فروش نام میبرد که در یکی از این سوداگریها فقط و فقط خسارت وجود دارد و سوداگر این سوداگری خسارتبار بسیارند. این سوداگری که کاملاً ضد حقیقت صورت میگیرد از زمان آدم از یکی از فرزندانش شروع شد و تاکنون ادامه دارد و تا زمان آینده هم ادامه خواهد داشت.
وی ادامه داد: این سوداگری خسارتبار دو بار در سوره مبارکه بقره مطرح شده است، یک بار در اوائل سوره است که میفرماید: «أُولئِكَ الَّذِينَ اشْتَرَوُا الضَّلالَةَ بِالْهُدى فَما رَبِحَتْ تِجارَتُهُمْ وَ ما كانُوا مُهْتَدِين» (بقره،16) هدایت را فروختند، دلال فروششان هم هوای نفس، لذتگرایی و حالت آزادی در بیبند و باری، کبر قلبی و غرور پوک و بیپایه بود، نه اینکه جنس هدایت را نفهمیدند، خوب فهمیدند چون هم مایه فطرت و هم مایه عقل داشتند؛ بنابراین میفهمیدند، اما همین عواملی که خود قرآن هم در آیات متعددی ذکر میکند این دلالها دور این بدبختها را گرفتند و آنها را وادار کردند بدون دغدغه هدایت الهی را به قیمت خریدن گمراهی فروختند. در همین آیه دو کلمه درباره آنها میگوید: «فَما رَبِحَتْ تِجارَتُهُمْ» یک ذره سود هم در این سوداگری نصیبشان نشد. یک ذره سود نصیبشان نشد یعنی دچار خسارت کامل شدند، خسارت یعنی از دست دادن همه سرمایههای وجودی، نهایتاً چند کیلو گوشت و پوست و استخوان و چند لیتر هم خون از آنها ماند که این گوشت و پوست و استخوان و خون را به زور شکم نگه داشتند تا مردند.
استاد انصاریان گفت: «فَلا يُخَفَّفُ عَنْهُمُ الْعَذابُ» (بقره، 86) خیلی عجیب است که اینها تجارتشان سودی نکرد و تا لحظه مرگشان هم وارد راه هدایت نشدند، کبر و غرور و بدمستی و پستی دور اینها را محاصره کرده بود. آیه دوم باز در همین سوره بقره است «أُولئِكَ الَّذِينَ اشْتَرَوُا الْحَياةَ الدُّنْيا بِالْآخِرَة» (بقره، 86) اینان زندگی فنا شدنی، تمام شدنی، خاموش شدنی و از دست رفتنی دنیا را معامله کردند در برابر از دست دادن آخرت آباد و دائم و پرنعمت و ابدی، کدام سوداگری زیانبارتر از این است که یک بدن را با لذتهایش و با مقداری پول و مقداری زمین خریدند به بهای از دست دادن آخرت پروردگار؛ «فَلا يُخَفَّفُ عَنْهُمُ الْعَذابُ» پروردگار عالم هیچ تخفیفی در عذاب اینان در قیامت نخواهد داد.
وی در پاسخ به اینکه به چه دلیل پروردگار ارحم الراحمین و اکرم الاکرمین به این گروه هیچ تخفیفی نمیدهد؟ اظهار کرد: چون شایسته و گیرنده نیستند، بر فرض پروردگار رحمتش را بخواهد نصیب این افراد کند یا عذابشان را تخفیف دهد، آنها نمیگیرند.
خدا با این رحمت واسعه میتواند در عذاب این افراد تخفیف دهد، اما آنها گیرنده نیستند، وجودشان تخفیف در عذاب را دفع میکند «فَلا يُخَفَّفُ عَنْهُمُ الْعَذابُ وَ لا هُمْ يُنْصَرُون» از زمان آدم تا آخرین نفری که وارد قیامت شده یک نفر هم پیدا نمیشود به اینها کمک دهد؛ این یک سوداگری است.
مؤلف کتاب « تفسیر حکیم» به سوداگری دوم اشاره و خاطرنشان کرد: سود این سوداگری مطلقاً برای انبیاء، جن و فرشتگان قابل ارزیابی نیست چون وزن معنوی کیفی آنچه را که این سوداگر به دست میآورد فقط و فقط ارزیابی آن در شایستگی شخص پروردگار است. اگر به انبیاء، جن و انس هم بگوید ارزیابی کنند، ارزیابی نمیشود چون ترازویش را ندارند پس ارزیاب خودش است و از ارزیابی خود به ما یک ذره اطلاع نداده و در این سوداگری پرمنفعت در تمام دوره تاریخ از زمان آدم تا قیامت فقط یک نفر وارد این سوداگری شده است.
استاد انصاریان با بیان اینکه سوداگری چهار رکن دارد؛ گفت: چهار رکن سوداگری شامل خریدار، فروشنده، کالا و قیمت میشود؛ اینجا ممکن است بعضی از عزیزانی که وارد به قرآن هستند بگویند: این حرف با قرآن نمیخواند که سوداگر این سوداگری یک نفر بوده که فروخته، او خریده، کالایش معلوم، نتیجه و قیمت آن هم معلوم است؛ دلیل ما آیه سوره توبه است «إِنَّ اللَّهَ اشْتَرى مِنَ الْمُؤْمِنِينَ أَنْفُسَهُمْ وَ أَمْوالَهُمْ بِأَنَّ لَهُمُ الْجَنَّة» (توبه، 111) ممکن است کسی بگوید اینجا سوداگری اتفاق نیفتاده، خبر میدهد من خدای شما «إِنَّ اللَّهَ اشْتَرى مِنَ الْمُؤْمِنِينَ أَنْفُسَهُمْ» خریدار جان و مالتان هستم و قیمت این جان و مال هم بهشت است.
استاد اخلاق حوزه علمیه به تفاوت رحمت و رأفت اشاره و تصریح کرد: «والله رئوف» نه «رحیم» نه «رحمت» که خیلی قد و قوارهاش کمتر از رأفت است. همه محققین نوشتند: «الرأفت اَشد من الرحمه». «رحمت»: ممکن است آدم به کسی مهربانی کند و او رنج بکشد. «رأفت»: در جایی که کراهت، ناپسندی و ناراحتی است اصلاً صادر نمیشود. رأفت برای جایی است که گیرنده با تمام وجودش در کمال لذت رحمت را میگیرد و لذتی که فوق همه لذتهاست.
وی در مورد رحمت و رأفت پروردگار نسبت به پیامبر(ص) گفت: بر خلاف تمام جهادهای مثبت تاریخ، پیامبر(ص) در میدان جنگ جان خود را نفروخت. در رختخواب خوابیده بود که خدا به پیغمبر خبر داد امشب قبیله قریش 10 نفر را انتخاب کردند، یکی از آنها هم عمویت است؛ آنها به این دلیل 10 نفر را از 10 قبیله انتخاب کردند تا کسی خونخواه تو نباشد؛ یعنی قاتل معلوم نباشد و نتوانند کاری کنند، خونت پایمال شود. هر چه به تو تهمت زدند که دیوانه هستی، مجنون هستی، جادوگر هستی دیدند دست از کارت برنمیداری، جلسه گرفتند که برای تمام کردن تبلیغاتت و خاموش کردنت تو را بکشند. لذا خداوند به پیامبر(ص) میگوید: امشب از مکه بیرون برو تا برسی به مدینه، آنجا جانت در خطر نیست و اما امشب به علی بگو سر جایت بخوابد.
مبلغ عرصه بین الملل ادامه داد: این جنگ خنجر، نیزه، شمشیر، زوبین، کلاهخود، سپر، زره نداشت، پیغمبر به حضرت علی(ع) گفت که باید به جای او بخوابد و خبر دیگری به او مبنی بر اینکه کشته میشود یا نمیشود، نداد؛ تنها حکم خدا را به او گفت که در رختخواب من بخواب که من بروم، اینها اتاق را که ببینند یک کسی زیر شمد است من را دنبال نکنند، سرگرم همین شمد باشند که زیرش یک نفر است و بگویند خودش است، میایستیم بیرون تا خوابش ببرد و سپس داخل میریزیم. خود این یک ساعت میکشید و تا آن زمان پیغمبر از مکه رفته بود. علی(ع) گفت: یا رسول الله من بخوابم شما به سلامت به مقصد میرسید؟ خطری تهدیدتان نمیکند؟ فرمود: نه علی جان. گفت: من که یک جان دارم یا رسول الله، هزار جان من فدای تو.
محقق و پژوهشگر نهج البلاغه اظهار کرد: حضرت علی(ع) برای شجاعت، تهور و مردانگی نخوابید بلکه میخواست با این معامله فقط رضایت پروردگار را به دست بیاورد نه بهشت را، بهشت مزد عمل است نه رضایت پروردگار.
استاد انصاریان در پایان گفت: گروهی این دنیای از دست رفتنی را با آخرت ماندگار معامله کردند. پروردگار عالم برای امیرالمؤمنین(ع) یک آخرت آباد غیرقابل ارزیابی قرار داده است، قیمت فروش جان را آخرت به او میدهد، زندگی که فقط دنیا نیست، کوردلان خیال میکنند زندگی فقط دنیاست. قیامت مرضات الله را به او میدهند.
انتهای پیام ۳۱۳/۱۷