به گزارش خبرگزاری حوزه، روح الله رحیمی از آن دسته هنرمندان مستعد قمی است که چند سال پیش در کار حرفه ای از خبرنگاری به سمت مستندسازی تغییر رویه داد و در این سال ها نیز توفیقات قابل توجهی چون برگزیده نخست اولین جشنواره ساخت ایران در سال 1395، برگزیده ویژه هیات داوران سومین جشنواره فیلم و عکس فناوری و صنعتی در سال 1394، برگزیده چهارمین و پنجمین جشنواره فیلم مردمی عمار، همچنین جایزه ملی فعالان عرصه جمعیت ایران در سال 1395 ، جایزه ملی اقتصاد مقاومتی شورای عالی انقلاب فرهنگی در سال 1393 و برگزیده چهارمین سوگواره لحظه های عاشورایی در سال 1390 داشته است. با او در خصوص فعالیت ها و دغدغه هایش و به خصوص مشکلات و مسایل فراروی مستندسازان جوان گفتگو کرده ایم که مشروح آن را در ادامه ملاحظه می کنید؛
از چه زمانی و چگونه فعالیت در عرصه مستندسازی را آغاز کرده و در بحث آموزش از محضر کدام یک از اساتید بهره مند شدید؟
از سال 1386 در حال مشق دوره فیلمنامه نویسی زیر نظر استاد منصور براهیمی بودم و در آن مقطع دو فیلمنامه بلند نوشته بودم ولی در عین حال، علاقه ضمنی هم به مستندسازی داشتم و دوره ای را هم در این خصوص نزد استاد علی جهانی گذراندم.
خاطرم هست همان سال سوژه اولین مستندم را در دبیرستان دوران تحصیل خودم پیدا کردم، حدود سه دهه است که فارغ التحصیلان دبیرستان هدایتی قم، در روز شهادت حضرت علی (ع)، با زبان روزه و با پای پیاده به حرم حضرت معصومه (س) می روند و تعدادی دیگر اسباب مراسم افطاری را در مدرسه فراهم می کنند؛ به همین خاطر تصمیم گرفتم روایتگر موازی این اتفاق چند ساعته باشم.
تاکنون نیز به لطف الهی مجموعه مستند "پازل"، مجموعه مستند "ایرانیش"، مستند "این روایت خیلی محرمانه نیست" و بیش از 20 مستند دیگر را تولید کرده و در ضمن فیلمنامه هایی با عناوین "رازی در دل کارون"،" شکار آهو"، "در تقدیر"و" گسل" نوشته ام.
یه عنوان کسی که مستند خوب "ایرانیش را ساخته ، به شخصه چقدر در فعالیت های خود بر لزوم توجه به مباحث روز جامعه به ویژه حمایت از کالای ایرانی تاکید دارید و به نظر شما اقتضائات این نگاه و رویکرد در مقطع کنونی چیست؟
بنده سال 90 قدم در مسیر هزار تویی گذاشتم که تا به آن روز تقریباً کشف نشده بود و آن راه، اقتصاد دانش بنیان نام داشت؛ اقتصادی که در تعاریف، آن را زیر شاخه اقتصاد مقاومتی می شناسند.
سوژه هایم شرکت های دانش بنیانی بود که ایده ای را یا تجاری سازی کرده بودند و یا در مرحله آزمایشگاهی و پیمودن راه تجاری سازی قرار داشتند. آن مجموعه "پازل" نام داشت و در نهایت در 50 قسمت تهیه و تولید شد.
تابستان 95 به ذهنم خطور کرد که چرا همیشه برای ما ایرانی ها ، جنس خارجی بهتر بوده؟! البته حق داریم پول مان را آن طور که دوست داریم خرج کنیم اما کافی است قدری در زندگی دیگر مردم دنیا مثل کره، ژاپن، ترکیه، هند و چین سرک بکشیم.
بسیاری از مردم نمی دانند در کارخانه های ایرانی چه می گذرد و تولید کننده ای که می تواند خیلی راحت پولش را در بانک سپرده گذاری کند و بدون دغدغه و نگرانی نسبت به مالیات، بیمه کارگر، عوارض و تعرفه گمرکی، جریمه و هزار مصیبت دیگر، ماهانه سود بگیرد در میدان ایستاده و تلاش می کند زنده بماند، اما اگر مردم ندانند ما چه توانی در کشور داریم طبیعی است که کالای وطنی نخرند و در نتیجه کاهش فروش و درآمد، چرخه تولید دچار مشکل می شود و از سویی چون صنعتگر نمی تواند برای تحقیق و توسعه جهت ارائه محصولات جدید هزینه کند، لذا رقابت را به رقبای خارجی می بازد.
شاید باورش سخت باشد اگر بگویم محصولاتی در ایران داریم که تکنولوژی و فناوری آن کاملاً ایرانی است اما هنگام عرضه به بازار برند های معروف خارجی روی آن درج می شود اتفاقی که شاید بهتر باشد مردم ببینند. تمام آنچه گفتم دلیلی شد تا در دی ماه سال 95 مجموعه مستند" ایرانیش" با روایتگری دوست عزیزم شهرام شکیبا کلید بخورد.
از منظر شما سطح کار کیفی بچه های فیلمساز و مستندساز قمی چگونه است؟
روزگاری مستندسازی را در همین شهر قم شروع کردم و خوشبختانه ارتباط بسیار خوبی با دوستان فیلمساز و مستندساز قمی دارم و البته شناخت نسبتاً خوبی از دیگر همکاران مان در دیگر شهرهای ایران دارم.
با قدری جستجو می توان این ادعای من را اثبات کرد که مستندسازان کاربلد و حرفه ای قمی در کشور، جریان ساز هستند و تا به امروز مستندهای تاثیرگذار و فاخری بسیاری از سوی آنان تولید شده که واقعاً مایه افتخار است. البته بچه های انقلابی و متعهد و کاربلد همیشه ثابت کرده اند که جریان ساز هستند و این نقطه امید بسیار به آینده پیش روست.
برای حل مشکلات فعالیت در این عرصه مهم و تاثیرگذار چه راهکار و پیشنهادی سراغ دارید؟
شاید بهتر باشد جواب شما را این گونه بدهم که مشکلات صنف مستندساز ریشه ای است و برای همه مستندسازان کشور مشابه است ولی اگر قرار باشد در خصوص مستندسازان قم صحبت کنم باید بگویم که انجمن مستندسازان در قم متولی ندارد، طبیعتاً بودن یک انجمن می تواند جدای از رفع نیازهای صنفی، وضعیت تولیدات مستندسازان قمی را رصد کند و علاوه بر تهیه بانک اطلاعاتی و آرشیو مستندها، کارگاه های آموزشی و ارتقایی برای این قشر برگزار نماید.
در زمینه آموزش استعدادهای جوان به منظور پرورش نیروهای خلاق و کاربلد در عرصه مستندسازی چه نظری دارید؟
شاید آن روزها که ما مستند را شروع کردیم اساسی ترین نیاز ما تامین تجهیزات و عوامل برای مستندسازی بود، خوب این کار را برای ما کمی سخت می کرد اما الان با یک موبایل و با داشتن حداقل ترین امکانات می توان یک مستند ساخت.
جدای از آن، ما برای عرضه مستند باید در صف طویل انتظار شبکه ها می نشستیم ولی استعدادهای جوان حالا با چند کلیک می توانند فیلم شان را در فضای عمومی به اشتراک بگذارند.
صادقانه بگویم فضای کار ما محدود بود و رقابت برای درخشیدن بسیار دشوار اما جوانان تازه نفس این عرصه دیگر نیازی به رقابت آن چنانی ندارند و کافی است نشان دهند واقعاً مستندساز هستند. سوژه هم برای کار کردن که تا دلتان بخواهد در جامعه فراوان است.
به عنوان مستندسازی که سابقه فعالیت رسانه ای و خبرنگاری داشته اید، تجربه کار خبر و رسانه چقدر در پیشبرد برنامه های شما در عرصه مستند به کمکتان آمده است؟
ببینید مطالبه گری و جستجوگری و روشنگری کلید واژه های مشترک دو حرفه خبرنگاری و مستندسازی است و لذا قطعاً روزهای دوره خبرنگاری در انتخاب این مسیر بسیار تاثیرگذار بود. از دید من، چه خبرنگار، چه روزنامه نگار و چه مستندساز، همه همکار هستند و تفاوت در نحوه بیان و ابزاری است که از آن استفاده می کنند و گرنه هدف یکی است چرا که اهالی رسانه وجدان های بیدار جامعه و در خط مقدم آگاهی بخشی هستند و باید واقعیتهای جامعه را به شکل حرفهای و واقعبینانه منعکس کنند.
گفتگو از: سید محمد مهدی موسوی