به گزارش خبرگزاری «حوزه»، دهم ربیع الثانی مصادف با رحلت حضرت فاطمه معصومه (سلام الله علیها) است که به همین مناسبت مطلبی را تقدیم شما مخاطبان فرهیخته خواهیم کرد.
* وفات حضرت معصومه (س)
دهم ماه ربیع الثانی سالروز رحلت حضرت فاطمه معصومه (س) میباشد. حضرت معصومه یکسال پس از ورود برادرش حضرت امام رضا(ع) به ایران به همراه عدهای از برادران و خواهران و عده دیگری از خویشان به منظور دیدار امام رضا (ع) وارد ایران شدند.[1] جعفر مرتضی عاملی مینویسد:
«حضرت معصومه در رأس یک قافله 22 نفری متشکل از علویان و برادران امام رضا (ع) برای دیدار با آن امام همام رهسپار ایران گردید»[2]
البته برخی از پژوهشگران تعداد افراد این کاروان را حدود 400 نفر نوشتهاند و قائلند 23 نفر از آنان در ساوه کشته شدند.[3] پس از آنکه حضرت معصومه و همراهیان ایشان به ساوه رسیدند، مأموران حکومتی با آنها درگیر شدند و بسیاری از افراد این قافله را به شهادت رساندند. در همین زمان حضرت معصومه بیمار شد. از خادمش پرسید: از اینجا تا قم چقدر فاصله است؟ خادم عرض کرد: 10 فرسخ. حضرت فرمود: مرا از اینجا به قم منتقل کن[4]. در همین زمان موسی بن خررج که از بزرگان آل سعد و از شیعیان قم بود به خدمت حضرت معصومه(س) مشرف شد و زمام ناقه او را گرفت و به سرای خویش فرود آورد.[5]
- علّت بیماری:
برخی از محققان معتقدند که حضرت معصومه (س) در ساوه مسموم شد و سپس با حالت بیماری وارد قم شد و پس از مدت کوتاهی به شهادت رسید.[6]
محمدی اشتهاردی مینویسد:
«مطابق نقل بعضی مسموم نمودن حضرت توسط زنی در ساوه انجام شد».[7]
عدهای نیز قائلند:
«وقتی حضرت معصومه بدنهای پاره پاره برادران و برادر زادگان خویش را که 23 نفر بودند را دید، به شدت غمگین گشت و در اثر آن بیمار شد».
پس از ورود حضرت معصومه (س) به قم در روز 23 ماه ربیع الاول،[8] آن حضرت 17 [9] یا 19 [10] روز ساکن منزل موسی بن خررج بود و در این مدت با حالت بیماری مشغول عبادت و راز و نیاز با خداوند بود.
- زمان رحلت:
قول مشهور این است که حضرت معصومه پس از آنکه در 23 ماهربیعالاول وارد قم شدند، 17 روز بیشتر زنده نبودند. بنابراین رحلت آن حضرت باید دهم ماه ربیع الثانی صورت گرفته باشد.
علی اکبر مهدیپور مینویسند:
«روز رحلت حضرت معصومه دهم ماه ربیع الثانی سال 201 هجری بوده است».[11]
برخی از محققان نیز دوازدهم ربیع الثانی[12] را به عنوان روز رحلت ذکر کردهاند.
محمدی اشتهاردی مینویسد:
«همانگونه که برخی از بزرگان گفتهاند، انصاف این است که برای جمع کردن بین قول اول و دوم، برای بزرگداشت مقام آن بانوی بزرگوار سه روز 10، 11، و 12 ماه ربیع الثانی را به عنوان سوگواری معصومیه، مراسم برگزار شود».[13]
پس از رحلت حضرت معصومه (س) زنان آل سعد بیبی فاطمه معصومه را غسل دادند و کفن کردند.[14] سپس جسم مطهر آن حضرت به باغ موسی بن خررج (محل فعلی حرم مطهر ایشان) برده شد. در آن هنگام میان اشعریان (آل سعد) بر سر اینکه چه کسی شایستگی دفن آن بدن مقدس را دارد اختلاف روی دارد.
ناگهان دو سوار نقابدار از طرف رودخانه قم به پیش آمدند و وقتی نزدیک بدن مطهر رسیدند از اسب پیاده شدند. نخست بر آن نماز گزاردند و سپس وارد سردابی که برای تدفین وی مهیا شده بود، شدند و به کمک یکدیگر او را به خاک سپردند و بدون اینکه با کسی سخن بگویند آن محل را ترک کردند. کسی نفهمید آنان چه کسانی بودند.[15]
برخی از محققان احتمال دادهاند که این دو سوار امام رضا (ع) و امام جواد(ع) بوده اند.[16]
با توجه به اینکه ولادت حضرت معصومه اول ذی القعده سال 173 [17] هجری میباشد و با توجه به زمان رحلت آن حضرت یعنی سال 201 هجری، بنابراین سن مبارک آن حضرت هنگام وفات 28 سال بوده است.
منابع:
[1]- قمی، حسن بن محمد بن حسن؛ تاریخ قم، ترجمه حسن بن علی بن حسن عبدالملک قمی، تهران، طوس، 1361، ص 213
[2]- عاملی، جعفرمرتضی؛ الحیاة السیاسه للامام الرضا، بیجا، دارالتبلیغ الاسلامی، 1398، ص 428
[3]- محمدی اشتهاردی، محمد، حضرت معصومه فاطمه دوم، قم، علامه 1375، چاپ اول، ص 118
[4]- قمی، حسن بن محمد؛ پیشین، ص 213
[5]- همان
[6]- عاملی، جعفرمرتضی؛ پیشین، ص 428
[7]- محمدی اشتهاردی، پیشین، ص 123 به نقل از وسیله المعصومین، ص 68
[8]- همان، ص 119
[9]- قمی، حسن بن محمد بن حسین؛ پیشین، ص 213
[10]- مجلسی، محدباقر؛ بحارالانوار، تهران، مکتب الاسلامیه، بیتا، ج60، ص 219
[11]- مهدی پور، علی اکبر؛ کریمه اهل بیت، قم، حاذق، بیتا، ص 109
[12]- منصوری، مهدی؛ حیات الست، قم، صحفی، 1339، ص 8
[13]- محمدی اشتهاردی، محمد؛ پیشین، ص 115-114
[14]- فیض، عباس؛ گنجینه آثار قم، مهر، 1349، ج1، ص 390
[15]- قمی، حسن بن محمد، پیشین، ص 214-213 با اندکی تفاوت
[16]- جمعی از نویسندگان، مجموعه مقالات، قم، زائر، 1384، ص 118 به نقل از گنجینه دانشمندان، ج1، ص 15-14
[17]- نمازی، شیخ علی؛ مستدرک سفینة البحار، مشهد، چاپخانه خراسان، ج8، ص 257
نویسنده:يدالله حاجي زاده
منبع: پژوهه