به گزارش خبرنگار خبرگزاری «حوزه» در تهران، دکتر حسن بلخاری استاد فلسفه و هنر دانشگاه تهران، عصر امروز در همایش بزرگداشت حکیم ملاصدرا که در مجتمع آدینه تهران برگزار شد، با اشاره به اشتراکات فلسفی بین ایران و هند، گفت: ایران و هند اشتراکات فلسفی زیادی دارند و هرکس از اندیشه شرقی و اوپانیشادها به این مسئله نگاه کند، به ریشه مشترک فرهنگی پی خواهد برد. معنای واژه اوپانیشادها، پای استاد نشستن و زانوی تلمذ زدن است و این کتاب مهمترین کتاب حکمت شرق است که وجه حماسی هم دارد که مهابهاراتا است.
وی افزود: کلیدواژه در حکمت ایرانی نور است. نور در ایران باستان تنها عنوان و مفهومی است که به واسطه آن بطن و جان حکمت ایرانی را دریافت و شیخ اشراق آن را تعالی بخشید. بدون تردید حلقه واسط حکمت اشراقی شیخ اشراقی و تلالو متعالیان در حکمت متعالیه بازتاب نور است.
استاد فلسفه و هنر دانشگاه تهران ادامه داد: سهرودی میگوید حکمت من خسروانی است، اما از کدام متن ایران باستان آن را ارجاع داده است؟ تشکیک نور را که بعدها مبنای تشکیک صدرا شد، از کدم ارجاع ایرانی و به کدامین متن بوده است؟
وی گفت: درست است «نور» حلقه واسط حکمت اشراق و حکمت متعالیه است اما این نور ایران باستان در که حکمت اشراق جلوه کرده، از کجا آمده است؟ متاسفانه تاریخ ما ساکت است و منابع ما مغلوب.
بلخاری ادامه داد: برای رسیدن به این پاسخ سه راه وجود دارد. اول رجوع به متون ایران باستان است. دوم بازخوانی نور در اندیشه افلاطون، نو افلاطونیها و فیثاغورث و بردن آن به یونان است که دشوار است. راه سوم شرق است. راهی که هیچ اشارهای به آن نداشتهایم و تنها تلاشهای داریوش شایگان که شیفته جمع دو بحر قرآن و اوپانیشادها بوده است و که درباره آنها مطالعه و تحقیق کرده است.
وی اظهار داشت: اگر ابتدا بنا را بر آن بگیریم که متاثر از اوستا، حکمتی در ایران است که آیین محور است نه صرفا عقل محور با آن که در حکمت شرق عقل جایگاه مهمی دارد. حال چگونه از متون آیینی چنین گزارههای حکمی را رسیده است، نمیدانیم و به احتمال زیاد به خاطر آتش سوزی اسکندر درهنگام لشکرکشی به ایران تمام کتب و منابع حکمت ایرانی سوخته شدهاند.
بلخاری در پایان خاطرنشان کرد: داستان نور در بخشهای مختلف اوستا آمده است و به واسطه آن هستی آفریده شده است. همچنین در آن خورشید عالی ترین تجلی نورالانوار و منشا روشنایی عالم است.
خبرنگار: فاطمه اسماعیلی