دکتر احمد شعیب مسلم یار روحانی دینی کشور افغانستان در گفت و گو با سرویس بین الملل خبرگزاری «حوزه»، با اشاره به مباحث مطرح شده درباره تأسیس دارالافتاء در این کشور گفت: بر اساس تاریخ معاصر افغانستان علمای کشور ما همواره نقش فوق العاده ای در بسیج مردم برای مبارزه با استعمار و اشغال بیگانگان از جمله انگلستان و شوروی سابق داشته اند. این قشر از ملت مسلمان افغانستان همچنین نقش عمده ای در عزل و نصب شاهان افغان در طول تاریخ ایفا نموده اند. همین اقدامات جایگاهی ویژه در میان توده ی مردم به این قشر ممتاز جامعه ی افغانستان داده است؛ اما امروزه ما در افغانستان طیف های مختلفی از علمای دینی را داریم که عمده ترین آنها علاوه بر علمای شیعه شامل چهار گروه می شوند: علمای سنتی پیرو مکتب حنفی در افغانستان، علمای دینی صوفی مسلک که علاوه بر تدریس شرعیات دروس مربوط به صوفیه را نیز تدریس می نمایند، علمای سلفی گرا که بیشتر در مراکز علمی پاکستان یا عربستان سعودی تحصیل نموده اند و دست آخر عالمان دینی فارغ التحصیل از دانشکدههای الهیات و شرعیات.
رئیس دانشگاه دولتی سمنگان در ادامه امکان یا عدم امکان تأسیس دارالافتای ملی افغانستان را چنین امکان سنجی نمود: با احتساب این طیف های مختلف که هر کدام تفکر مربوط به خویش را دارند، کار ایجاد دارالافتاء توسط آقای غنی و دولت کنونی افغانستان یک کار بنیادین و مهم است، اما باید برای انجام چنین عملی تاریخچه علمای افغانستان باید به طور دقیق مطالعه شود و باید بگویم اگر این عمل فقط یک عمل سیاسی و مصلحتی و برای رسیدن به اهداف سیاسی باشد ما نه تنها برایندی نخواهیم داشت، بلکه مشکلی نیز بر مشکلات کشور افزوده خواهد شد. ولی، اگر برای تشکیل دارالافتاء به سراغ علمای سنتی-حنفی افغانستان که بسیار وطن دوست هستند بروند و اقدامات دولت برای پایه گذاری این نهاد مهم مذهبی از لحاظ جامعه شناختی تمام اقوام افغان و نیز دو فرقه ی بزرگ مذهبی موجود در افغانستان یعنی شیعیان و اهل تسنن را در بر بگیرد می توان نسبت به آینده امیدهایی داشت.
وی خاطر نشان کرد: اگر قرار باشد دارالافتایی در افغانستان کنونی تشکیل شود باید تعریف مشخصی از مقوله ی تروریسم و دوست و دشمن توسط دولت کنونی ارائه شود که متأسفانه چه در ادبیات سیاسی آقای دکتر غنی و چه در سخنان رئیس جمهور قبلی آقای حامد کرزای شاهد آن نبوده ایم و این مسئله ای است که ذهن نخبگان و منتقدین نظام کنونی را به شدت به خود مشغول داشته است به عنوان مثال با وجود این که طالبان بارها حملات خونینی را در مدارس و دانشگاهها انجام داده است، اما ما تا کنون از زبان مسئولین حکومتی عبارتی که دشمن را به طور دقیق تعریف نموده یا طالبان را تروریست دانسته باشد نشنیده ایم. این در حالی است که ما اگر می خواهیم دارالافتاء در افغانستان شکل بگیرد باید فارغ از گرایشات سیاسی و حزبی و یا قومی تعریف مشخصی از دشمن و تروریسم داشته باشیم برای این کار این نهاد باید بر اساس یک استقلال عملی به تعریف دشمنان مردم افغانستان بپردازد.
این استاد حوزه ی علمیه ی بلخ مسئله ی موفقیت یا عدم موفقیت دولت کنونی افغانستان در پایه ریزی نهادی به نام دارالافتاء علمای افغانستان را چنین تحلیل کرد: حکومت افغانستان زمانی در کار خود موفق خواهد شد که اولاً بتواند به خواسته های مشروع علمای کشور پاسخ دهد فی المثل یکی از خواسته های مشروع علمای افغانستان این است مدارک علمی ایشان مورد ارزیابی وزارت علوم و آموزش و پرورش افغانستان قرار گیرد تا علمای ما بتوانند با داشتن مدرک دولتی وارد ادارات دولتی شوند. ثانیاً علمای افغانستان که در طول تاریخ در کنار مردم مظلوم کشور در خط اول مبارزه با فساد بوده اند خواستار آن هستند که دولت در مبارزه با رشوه و فساد اداری اقدامات قاطعی انجام دهد در صورتی که چنین نیست و بسیاری از علما به این دلیل حتی به همکاری با طالبان روی آورده اند. خواسته ی دیگر علما در برهه ی کنونی حل معضل تطبیق قوانین شرعی با احکام دولتی است این مشکلی است که سالیان درازی به آن پرداخته نشده است. دولت باید علمای افغانستانی را تحت حمایت مادی و معنوی خویش قرار دهد در حالی که بسیاری از علما تا کنون از پشتیبانی و امکانات دولتی محروم مانده اند.
وی ادامه داد: مسئله ی دیگری که متأسفانه تا حد زیادی مغفول مانده است وجود بیش از یکصد شبکه ی خصوصی تلویزیونی در کشور است که به صورت تأسف باری بسیاری از آنها شرایط اسلامی را مگر در موارد محدود رعایت نمی کنند و این ایراد موجب به فساد کشاندن اخلاق عمومی می شود. این در حالی است که، توده ی ملت افغانستان مسلمان افغانستان به حدی تعصب و عرق مذهبی دارند که به هیج عنوان راضی نیستند مذهب خویش را در ازای هیچ چیز دیگری معامله و قربانی کنند. اگر حکومت افغانستان بتواند این راهکارها را در قبال علما در پیش بگیرد امکان دارد به وجود آمدن این دارالافتاء نتایج مطلوبی به بار آورد.
دکتر مسلم یار دانش آموخته ی رشته ی تاریخ معاصر افغانستان از دانشگاه ادیان و مذاهب اسلامی موانع اساسی پایه گذاری دارالافتاء ملی در افغانستان را چنین بر شمرد: باید بگویم ما در افغانستان از نبود یک مرجعیت دینی برجسه رنج بسیار می بریم، زیرا بر طبق مواردی که در فوق من باب تعدد و تکثر طیف های فکری علما بر شمردم هر کدام از علمای دینی بر اساس برداشت و بینش شخصی خویش فتوا صادر می نمایند. ما در پاکستان دارالعلوم کراچی را داریم که یک مرجع بلامنازع دینی است یا در ایران و در شهر قم علمای بزرگی داریم که مرجع دینی محسوب می شوند با این اوصاف اگر چنین نهادی در افغانستان نیز ایجاد شود می تواند تبدیل به یک نهاد موفق مؤثر و پایا در افغانستان کنونی شود.
این مدرس معارف اسلامی در دانشگاه های افغانستان همچنین واکنش های دولت های استعمار گر در خصوص تأسیس دارالافتای افغانستان را این طور ارزیابی کرد: من فکر میکنم دولت های استعماری با توجه به به سابقه ی شورای سرتاسری علمای افغانستان از روی کار آمدن چنین نهادی احساس هراس و خوف بکنند، زیرا شورای علمای سرتاسری افغانستان یک نهاد منزوی به شمار می آمد اما اگر این نهاد با توجه به راهکارهایی که ارائه کردم و به صورت مستقل عمل کند میتواند نتایج مطلوبی به بار آورد؛ لکن دادن پاسخ نهایی به این سؤال هنوز زود است و احتیاج به گذر زمان دارد؛ چون عملکرد این دارالافتاء بستگی به گرایشات علما دارد و باید منظر زمان بود؛ اگر علمای افغانستان به صورت مستقل اقدام به تأسیس چنین دارالافتایی می نمودند می شد به آینده امیدوار بود اما حالا فقط منتظر گذر زمان هستیم تا ببینیم چه می شود.
این کار شناس دینی در خصوص تأثیر تشکیل دارالافتاء در راه برقراری صلح و ثبات در افغانستان و اتحاد مسلمین اظهار داشت: اگر مواردی که گفتم واقعاً لحاظ شوند و این نهاد عملکردی واقعا مستقل داشته باشد، میتواند به خوبی عمل کند زیرا به عنوان یک عالم دینی باید عرض بکنم این یک واقعیت است که در افغانستان سخنان علمای حکومتی در مردم اثر نمی کند اما علمای سنتی که حوزه های خصوصی دارند و منابع فقه حنفی را با داشتن تخصص لازم تدریس می کنند حرفشان در مردم اثر دارد و تشکیلات وابسته به خود را با کمک مردم اداره می کنند دارالافتای ملی که به نام قشر علما در افغانستان تأسیس خواهد شد نباید دستخوش منافع سیاسی و مصالح حکومتی شود. اگر دارالافتای مذکور با کمک علمای سنتی افغانستان به وجود بیاید می توان به آینده ی صلح در افغانستان امیدوار بود در غیر این صورت اگر این نهاد یک ارگان حکومتی و مصلحتی باشد باعث عناد و اختلاف بیشتر میان علما در کشور خواهد شد. البته نگاه ما به قضیه منفی نیست و به اصل ایجاد نهاد مستقل علمای افغانستان خوش بین هستیم و منتظر گذر زمان خواهیم ماند. ما بارها بر لزوم پی ریزی نهادی مستقل برای علمای افغان بر اساس فقه حنفی تأکید کرده ایم، زیرا مبنای فقه حنفی عقلانیت ، استدلال و رعایت جانب احتیاط در صدور فتواست و امام ابوحنیفه مشهور به امام اهل رأی است و این آرزوی دیرینه ی ما بوده که در افغانستان پس از انقلاب اسلامی نهادی مستقل برای علما که مبارزترین قشر افغانستان بوده اند ایجاد شود. پیام من به علما این است که جلوی افراد متملق و چاپلوس و ابن الوقت گرفته شود و از علمای واقعی یا سنتی افغانستان استفاده شود در این صورت امید فراوانی به آینده ی این دارالافتاء خواهد بود.