تنی چند از حوزویان کرمانی در گفتگو با خبرنگار خبرگزاری «حوزه» در کرمان، به بررسی شخصیت حضرت قاسم بن الحسن علیه السلام و الگوگیری نوجوانان و جوانان همچون شهیده حسین فهمیده ها از آن حضرت پرداختند.
حجت الاسلام فرهاد معافی:
ایشان (حضرت قاسم) حدود 3 یا 4 سال داشتند که امام حسن علیه السلام به دست جعده [همسر امام و دختر اشعث] مسموم شده و به شهادت رسیدند، و به وصیت امام حسن مجتبی(ع) حضانت خانواده ایشان از جمله حضرت قاسم بر عهده امام حسین علیه السلام بود.
با توجه به اینکه قاسم بن الحسن(ع) در بخش عمدهی عمر خود همراه، ملازم و پروردهی امام حسین(ع) بودند، در بُعد تربیتی صبغه و رنگ و بوی تربیتی ایشان بسیار نزدیک و شبیه به امام حسین(ع) شده بود. و لذا زمانی که در شب عاشورا که حضرت سیدالشهدا علیه السلام از قاسم(ع) سوال میکنند شهادت در نزد تو چگونه است و در پاسخ از قاسم جمله "احلی من العسل" میشنوند. امام در ادامه به قاسم می فرمایند: تو هم فردا به شهادت میرسی اما به بلایی عظیم؛ اما حضرت قاسم همچون امام خود نه میهراسد و نه در راه مبارزه و شهادت در رکاب امام خود لحظهای تردید به دل راه میدهد.
حجت الاسلام محمدمهدی صنعتیزاده:
یکی از درسهایی که از قیام عاشورا برداشت میشود درس اعتقاد به خدا (توحید، یعنی خدا باوری) است و این خصوصیت نه فقط در وجود شخصِ ابا عبدالله علیه السلام بود بلکه در وجود تمامی یاران حضرت نیز وجود داشت.
زندگی حضرت قاسم بن الحسن(ع) سراسر خداباوری و توحید بود و همیشه اعتقاد به خدا در عمل ایشان جریان داشت و همانطور که امیرالمومنین ع فرمودند: یَنْبَغِی لِمَنْ عَرَفَ اللَّهَ سُبْحَانَهُ أَنْ یَرْغَبَ فِیمَا لَدَیْه [غرر الحکم و درر الکلم / ص : 796] کسی که به خدا شناخت (باور و اعتقاد) دارد رغبتش به خدا (و عبادت خدا) زیاد میشود و به سمت عبادات روی میآورد؛ شما ببینید رغبت حضرت قاسم بن الحسن در کربلا نیز این بود به نحویکه وقتی حضرت قاسم(ع) میبیند همه اصحاب جایگاه شهادتشان را دیدند سؤالی که از وجود مقدس امام حسین علیهالسلام میکند این است که آقاجان، آیا من هم جزء این شهدا خواهم بود و وقتی اباعبدالله(ع) از ایشان پرسیدند یا بُنَیَّ کَیْفَ الْمَوْتُ عِنْدَکَ (مرگ در نزد تو چگونه است) حضرت قاسم(ع) فرمود «احلی من العسل (مرگ در نزد من شیرین تر از عسل است)» و این رغبت به عبادت مرگ در نزد خدا را از عسل شیرین تر می کند.
«احلی من العسل» گفتن حضرت قاسم(ع) بود که ۱۴۰۰ سال بعد امثال حسین فهمیدهها، مهرداد عزیزاللهیها و ... را تربیت میکند، به طوریکه بدن خودشان را مقابل تانکهای دشمن قرار میدهند، چون مرگ در راه خدا را از عسل شیرینتر می دانند، چراکه این روحیه توحید و خداباوری اصحاب در کربلا به این جوانان و نوجوانان منتقل شده است.
حجتالاسلام سیدتقی مهدوی:
در شب عاشورا امام حسین علیه السلام خطاب به قاسم بن الحسن پرسیدند نظرت در مورد مرگ و مردن چیست و حضرت قاسم(ع) در جواب عمو فرمودند مرگ برای من و در نزد من از عسل شیرینتر است. ممکن است بعضی بگویند که مرگ تلخ است، مرگ نابودی و رفتن از این دنیا است، چهطور یک نوجوان میگوید احلی من العسل؟ در جواب میگوییم چراکه مرگ هم در راه ولایت و امام معصوم و همراه با ولایت احلی من العسل است و این مرگ نابودی و رفتن و پاک شدن از ذهنها نیست بلکه ماندگاری تا قیام قیامت است.
حجتالاسلام سیدقاسم معصومی:
حضرت قاسم(ع) یکی از بهترین نمونههای ولایتمداری و ولایتپذیری است به حدی که پیکار و به مصاف دشمنِ ولی امر مسلمین رفتن از آرزوهای او و مزه شهادتِ در این راه برایش از شرینی عسل نیز بهتر و شیرینتر است. از این رو بهترین الگوی نوجوانان ما که میتواند موجب رستگاری ایشان شود حضرت قاسم بن الحسن علیه السلام خواهد بود.
حجت الاسلام زمزم زاده:
مهمترین مسئله ای که در خصوص حضرت قاسم علیه السلام مطرح است بحث حمایت ایشان از امام و ولیِ زمان خویش است. ما شاهد آن هستیم که تمامی شهدای کربلا در شرایطی بودند که در بلوغ کامل به سر می بردند و حضرت علی اصغر(ع) نیز در سن طفولیت بودند و در حد و سنی نبودند که از این واقعه درکی داشته باشند. در این میان تنها کسی که به شهادت رسید، در حالی که علیرغم اینکه درک داشت، اما به سن بلوغ و سن وجوب جهاد و دفاع از امام نرسیده بود، فقط حضرت قاسم علیه السلام بود و با اینکه هیچ یک از مراتب جهاد بر ایشان واجب نبود، اما میبینیم که جان خود را در راه جهاد امامت و دفاع از امام نثار میکند و این درسی است که ما از آن میتوانیم دریابیم که حتی کسانی که به سن بلوغ نرسیده اند هم میتوانند عظمت امام و امامت را درک کنند و در این راه نیز جانفشانی کنند همچنان که در جنگ تحمیلی ما از این دست نوجوانان کم نداشتیم.
خیلیها برایشان سنگین است که چگونه میشود نوجوانان دوازده سیزده سالهای میروند و به شهادت میرسد؟ بحث این است که ولایت و نور ولایت به قدری قوی است که نه تنها افراد دارای کمال عقل و بالغ را در مییابد بلکه انوار مقدسه نور امامت و ولایت حتی به خردسالان و کودکان هم نفوذ میکند و آنها را به یک جاهد و به یک مدافع از حریم دین و ولایت و امامت تبدیل میکند و این مطلبی است که ما از قاسم ابن الحسن علیهالسلام می توانیم به راحتی درک کنیم و بفهمیم.
حجت الاسلام احمد مؤمنی:
تربیت یکی از جدیترین مباحث حول اجتماع و خانواده است و شاید شاه کلیدی در تشکیل هر اجتماع باشد. خانواده ای که خروجی او فرزندان برومندی است و میتواند اجتماع ساز و جامعه ساز باشد بر همین اساس تمدن ساز نیز خواهد شد، از این رو باید شاکله این خانواده یک شاکله صحیح باشد؛ در مسائل تربیتی و این شاکله خانواده ابعاد مختلفی از مسائل اقتصادی و تربیتی دارد و همه مواردی که شامل یک جامعه کوچک میشود شامل یک خانواده نیز میشود. لذا اگر یک خانواده شاکله صحیح داشته باشه خروجی مطلوبی خواهد داشت.
قاسم ابن الحسن علیه السلام خروجی خانواده امام حسن علیه السلام است که در دوران طفولیت و در حدود چهار سالگی پدر گرامیشان را از دست داده و بعد از آن تربیت یافتهی دست سیدالشهدا علیه السلام بودند. خانوادهای با اینچنین مربیانی میتواند فردی مثل قاسم ابن الحسن را تحویل جامعه بدهد که آنچنان شاخص شود، بهطوریکه در یاری ولی امام زمان خودش گوی سبقت را از تمامی همسالان خودش که شاید در کوچه های کوفه و مدینه مشغول بازی بودند را بربایند و در این راه جان فدا بشود. با این ویژگی که نگاهی که به قیامت و نگاهی که به عالم عقبا دارد و سختیها، مرارت ها و در نهایت شهادت را از عسل شیرینتر می پندارد و این نتیجه تربیت صحیح یک فرد در خانواده است حالا چه به واسطه پدر که تا سه چهار سالگی بالای سر ایشان بودند و یا عمو (حضرت سیدالشهدا علیه السلام) که در بقیه مسائل تربیتی با ایشان بوده و باید توجه داشت درس های مختلفی را میشود از حادثه کربلا گرفت و خروجی ها را میشود نگاه کرد؛ قاسم ابن الحسن یکی از این خروجی هاست حضرت علی اکبر علیه السلام، حضرت ابوالفضل علیه السلام، همه اینها خروجی تربیت صحیح خانواده هستند که به این مقامات و این درجات معنوی و بصیرتی رسیدند.