شنبه ۳ آذر ۱۴۰۳ |۲۱ جمادی‌الاول ۱۴۴۶ | Nov 23, 2024
اقدامات مراجع در انتخابات 88

حوزه/ پس از اعلام اقامه‌ی نماز جمعه‌ی ۲۹ خرداد توسّط رهبر انقلاب، حضرت آیت‌الله نوری همدانی بنا داشتند برای تقویت جمهوری اسلامی و رهبری انقلاب، در نماز جمعه شرکت کنند که از طریق دبیر وقتِ شورای‌عالی امنیّت ملّی از ایشان خواسته میشود از آمدن به تهران خودداری کنند.

به گزارش خبرگزاری حوزه، به نقل از khamenei.ir، آنچه در پی می‌آید، چکیده روایتی مبتنی بر گزیده‌ی اخبار و مطالب درباره‌ی پیدا و پنهان فتنه‌ی ۸۸ است که به کوشش نویسنده‌ی «کتاب فتنه تغلب»، آقای علیرضا شمیرانی منتشر شده است.

* باور می‌کنید؟

یکی از ابعاد مهمّ فتنه‌ی ۸۸ ایجاد شبهه و مسئله‌سازی برای علما و بزرگان حوزه و مراجع معظّم تقلید بود که از دو سوی متفاوت شاهد آن بودیم: از یک طرف انجام برخی تحرّکات ضدّ اخلاقی و غیر شرعی و مغایر موازین رهبری انقلاب بود و از طرف دیگر تلاش گسترده‌ای بود که برای ایجاد شبهه نسبت به انتخابات و برخی حوادث تأسّف‌بار پس ‌از آن به عمل می‌آمد.

دبیر وقتِ شورای‌عالی امنیّت ملّی تعریف میکند که در همان شرایط، سفری به قم کردم و خدمت برخی مراجع و علما رسیدم و گزارشی از مسائل پیش‌آمده را عرضه کردم؛ ازجمله با حضرت آیت‌الله مکارم شیرازی دیدار کردم.

در بخشی از این دیدار، حضرت آیت‌الله مکارم شیرازی تأکید کردند: اگر من به شما بگویم که روزی هفتاد نامه علیه انتخابات و حوادث پس از انتخابات برایمان می‌آید، باور می کنید!؟

معلوم میشود ستاد و جریانی سازمان‌یافته وجود داشت که میخواست علما و بزرگان حوزه را در برابر نظام اسلامی قرار دهد؛ درحالی‌که هوشیاری مراجع معظّم تقلید مانع از دستیابی به چنین اهداف سوئی بوده است.

برای مثال از روابط گرم و مبتنی بر اعتماد حضرت آیت‌الله شبیری زنجانی تا سالها تجربه‌ی گران‌قدر حضرت آیت‌الله صافی گلپایگانی در دوران عضویّت در شورای نگهبان و بویژه انتخابات مجلس سوّم، همگی مانع از آن بود که عدّه‌ای بتوانند بر این بزرگواران تأثیر سوء بگذارند و آنها را به رودررویی با نظام و مردم بکشانند. خوشبختانه اقدامات سلبی درباره‌ی دیگر مراجع و علمای بلاد نیز هرکدام به عللی به شکست انجامید.

از سوی دیگر برای نمونه خوب است بدانیم که پس از اعلام اقامه‌ی نماز جمعه‌ی ۲۹ خرداد توسّط رهبر انقلاب، حضرت آیت‌الله نوری همدانی بنا داشتند برای تقویت جمهوری اسلامی و رهبری انقلاب، در نماز جمعه شرکت کنند که از طریق دبیر وقتِ شورای‌عالی امنیّت ملّی از ایشان خواسته میشود از آمدن به تهران خودداری کنند و یا حضرت آیت‌الله مکارم شیرازی برای کاهش تنش‌های پیش‌آمده‌ی پس از انتخابات، پیامهایی را با لحاظ این مسئله که این تلاشها هم‌راستا با نقطه‌نظرات رهبر انقلاب است، با واسطه‌های مختلف برای همه‌ی نامزدها ارسال میکردند. از این نمونه‌ها، بسیار است و اختصاص به روحانیّت و حوزه‌ی علمیّه‌ی قم ندارد.

علمای شناخته‌شده و بزرگی که هرکدام ستونهای استوار در سراسر کشور بوده‌اند، در آن فرازوفرودها بر همان مسیرِ حمایت از جمهوری اسلامی باقی ماندند. آیت‌الله مهدوی کنی از آن جمله بودند و یا آیت‌الله حاج‌آقا مجتبی تهرانی که به گفته‌ی یکی از نزدیکان رهبر انقلاب به‌رغم اعتراض شدیدشان به برخی مواضع و رفتارهای آقای احمدی‌نژاد در طول دوران ریاست‌جمهوری او، علاوه بر مواضع سازنده‌شان درباره‌ی نظام، ارتباط و تعامل مستحکمی با رهبر انقلاب داشتند و این رویّه پس از سال ۸۸ نیز ادامه یافت.

* با چه کسی طرف هستیم؟

خوب است تحقیق و مقایسه‌ای شود بین نحوه‌ی مواجهه‌ی نظام اسلامی با فتنه‌ی ۸۸ و آنچه در سالهای پس از آن در برخی از کشورها رخ داد.

مثلاً بررسی شود در جریان بحران سال ۹۵ در ترکیه، چگونه نظام سیاسی در برابر کودتا ایستاد؟ و با معترضان و مخالفان سیاسی علاوه بر سران کودتا، چه کرد؟ و مقایسه شود با مسبّبان حوادث پس از انتخابات ازجمله آقای موسوی که در بیانیّه‌ها و مواضع مکرّر خود، نظام اسلامی را متّهم به شعبده‌بازی و تقلّب و انواع ظلمها کرد و هم‌زمان (بدون آنکه به طرف‌دارانش و مردم بگوید) از منافع و امکانات همین نظام استفاده میکرد؛ مانند اینکه از عضویّت در مجمع تشخیص مصلحت نظام به‌عنوان مستشاران عالی رهبر انقلاب و عضویّت در شورای‌عالی انقلاب فرهنگی استعفا نداد؛ در دوران فتنه همچنان بر صندلی ریاست فرهنگستان هنر (که با حکم آقای احمدی‌نژاد ـ آخرین‌بار در ۵ اردیبهشت ۱۳۸۶ ـ منصوب شده بود) تکیه زد و با بهره‌مندی از امکاناتی که نظام در اختیارش گذارده بود، در همان جایگاه درباره‌ی انتخابات با افراد مختلف جلسه میگذاشت و به نظام حمله میکرد و حتّی تا پاییز سال ۸۹ یعنی یک سال و نیم پس از انتخابات نیز به جلسات هیئت مؤسّس دانشگاه آزاد دعوت شده و از موقعیّت آن استفاده می کرد!

اکنون جای پاسخ به این پرسش باقی مانده است که اگر رفتارها بدرستی تدبیر نمیشد آیا جمهوری اسلامی ممکن بود به پایان خط برسد؟ این نوشتار در مقام پاسخ به این سؤال نیست و فقط به یادآوری چند خاطره بسنده میکند تا هم موجب آشنایی بیشتر با نگاه رهبر انقلاب شود و هم نشان‌دهنده‌ی برخی از خصوصیّات رهبری ایشان باشد.

فردای روز عاشورا در سال ۸۸ که شرایط ویژه‌ای بر کشور حاکم شده و احساسات تمامی اقشار جامعه به غلیان درآمده و طاقت مسئولین بخشهای مختلف در برابر فتنه‌گران به پایان رسیده بود و برخی مسئولین امنیّتی فهرستی از دستگیری جمعی از گردانندگان و مسبّبان حوادث پس از انتخابات تهیّه کرده بودند، رهبر انقلاب مسئولین ذی‌ربط را فرا می خوانند تا ضمن تحلیل ماوقع، آنها را در تشخیص درست حوادث یاری کنند.

آقا در این جلسه اظهار میکنند که میخواهیم یک فهم مشترک داشته باشیم. موقعیّت حسّاس است و تجربه‌ای برای جمهوری اسلامی است. چون دیروز به امام حسین(علیه‌السّلام) توهین کردند، حتماً سیلی خواهند خورد. لکن خواصّ ما باید حواسشان جمع باشد.

در اینجا دو جریان بود. یک جریان که به فتنه میدان دادند؛ دعوای اینها دعوای کسب قدرت است. البتّه اسباب زحمت برای نظام فراهم کردند.

جریان دوّم که به‌خاطر جریان اوّل، به صحنه آمده است جریان ضدّ انقلاب است و مسئله‌اش خامنه‌ای هم نیست؛ حتّی اگر من هم نباشم فرد دیگری بیاید سرِ کار، آنها باز با نظام مسئله دارند. این جریان، جریان ضدّ انقلاب است. ممکن است از جریان اوّل هم در قضایای دیروز بوده باشند. باید ببینیم با چه کسی طرف هستیم. هدف ما باید جریان دوّم باشد. شعارهای مرگ بر جمهوری اسلامی و مرگ بر اصل ولایت فقیه ماهیّت آنها را روشن میکند. این را باید محکم برخورد کرد. جریان ضدّ انقلاب با اصل نظام محاربه کرده‌اند. الان اولویّت در برخورد با جریان ضدّ انقلاب است؛ الان وقت دستگیری زید و عمرو نیست. جریان اوّل باید حساب خود را از ضدّ انقلاب جدا کند. باید سؤال شود که چرا جریانی که به فتنه میدان داد از جریان ضدّ انقلاب اعلام برائت نمیکند؟

در همین جلسه وقتی آقا از نامزدهای انتخابات و حامیان شاخص سیاسی آنها که در زمره‌ی جریان اوّل بودند نام میبرند و بر لزوم اعلام تبرّی آنها از جریان ضدّ انقلاب تأکید میکنند، یکی از مسئولین عالی‌رتبه‌ی قضایی با اشاره به اعتراض عدّه‌ای در ابتدای انقلاب به حکم قصاص و اینکه امام آنها را مرتد قلمداد کرده بودند، به آقا میگوید خوب است شما مثل امام بگویید اگر جریان اوّل از جریان ضدّ انقلاب اعلام برائت نکند، نظام همان رفتار امام را با آنها خواهد کرد؛ امّا آقا توصیه‌ی او را قبول نمی کنند.

مورد دیگر اینکه چند روز پس از راه‌پیمایی ۲۲ بهمن، رهبر انقلاب در جمع متصدّیان برگزاری مراسم اظهار میدارند حضور بی‌نظیر مردم خستگی را از تن همه خارج کرد. همه‌ی کاری را که ضدّ انقلاب و فتنه‌گر و آمریکا و صهیونیسم انجام دادند، مردم مثل جریان رودخانه‌ی زلال و پاکی همه‌ی اینها را شستند و کنار گذاشتند. فرق ما با آنهایی که خدا ندارند، «لا مولا لهم» این است که اگر چشم، کار آنها را نبیند کار آنها هدر رفته است و اگر چشمی کار ما را نبیند، چون کار ما خالصانه است، این ماندگار است. خدای متعال به کاری که از روی اخلاص باشد برکت میدهد «کلمةً طیّبةً کشجرةٍ طیّبةٍ اصلها ثابتٌ و فرعها فی السّماء». حالا همه‌ی دستگاه‌های تبلیغی شرق و غرب دست‌ به ‌دست هم دهند که واقعیّت ۲۲ بهمن را انکار کنند یا کتمان کنند، نمیتوانند واقعیّت را تغییر دهند. شما بدانید سیاست‌گذاری استکبار با این حضور ۹ دی و ۲۲ بهمن تغییر میکند؛ مبارزه‌ی دولتها بُردوباخت دارد، لیکن وقتی‌که یک ملّت یک‌صدا در صحنه هستند با آن چه‌کار میتوانند بکنند.

* رهبری و منطقِ «حجت شرعی»

برخورداری کشور از ولایت فقیه و به تعبیر دیگر رهبری دینی چه تأثیری در نوع مواجهه با رخدادهای مرتبط با حکومت و جامعه داشته است؟ این پرسش ناظر به همه‌ی زمانها و همه‌ی رخدادها است، اما در این نوشتار مصادیقی از رفتار رهبر انقلاب حول انتخابات سال ۸۸ بازگو میشود:

نخستین مصداق، پافشاری بر رأی مردم و اصرار بر برگزاری بموقع، حدّاکثری و رقابتی انتخابات و پاسداشت جمهوریّت نظام در دوره‌های مختلف بوده است.

در همان سال ۸۸ یکی از افراد شناخته‌شده به رهبر انقلاب پیشنهاد میدهد برای فیصله دادن ماجرا، پنج میلیون از آراء فرد منتخب باطل شود تا نتیجه‌ی انتخابات در مرحله‌ی دوّم مشخّص شود. به‌رغم اینکه باتوجّه‌به واقعیّتهای جامعه و ازجمله نظرسنجی‌های مراکز داخلی و خارجی، این مسئله تغییری در طرفِ پیروز در انتخابات به‌وجود نمی‌آورد امّا چون فاقد حجّت شرعی و وجاهت و مستندات قانونی بود، از سوی رهبر انقلاب پذیرفته نشد.

دوّمین دسته از اخبار قابل بازگویی، مخالفت رهبر انقلاب با بازداشت افراد و سپس شناسایی گناهکاران بوده است. به قول دبیر سابق شورای‌عالی امنیّت ملّی، نتیجه‌ی پایبندی به این آموزه‌ی دینی که «الّذین آمنوا و لم یلبسوا ایمانهم بظلمٍ اولئک لهم الأمن و هم مهتدون» را به رأی‌العین در فتنه‌ی ۸۸ مشاهده کردیم. پس از حوادث عاشورا و به دنبال اقدام ضدّ دینی و ضدّ انقلابی در آن روز، عدّه‌ای دستگیر میشوند و این‌طور هم نبود که شب دستگیر شده باشند و صبح آزاد شوند.

در دبیرخانه‌ی شورای‌عالی امنیّت ملّی به‌طور مفصّل درباره‌ی نحوه‌ی برخورد با این افراد بحث میشود. مباحث متمرکز بر دو دغدغه بوده است: نخست اینکه باتوجّه به ماهیّت ضدّ انقلابی حوادث و هتّاکی آشکار صورت‌گرفته، ممکن است در صورت آزاد کردن دستگیرشدگان، همین افراد در روزها و هفته‌های آینده اقدامات مخرّب دیگری انجام دهند و ازجمله راهپیمایی بیست‌ودوّم بهمن را به صحنه‌ی درگیری و فاز جدیدی از ناامنی تبدیل کنند؛ فلذا لازم است این افراد تا پس از بیست‌ودوّم بهمن نگه داشته شوند. دغدغه‌ی دوّم این بوده که نهادهای انتظامی و امنیّتی اطمینان داشتند بخشی از دستگیرشدگان مجرمند ولی معلوم نبوده کدام‌یک از آنها تا چه حدّی مرتکب جرم شده‌اند و حدّاقل اینکه اطمینان نداشتند همه‌ی بازداشت‌شدگان گناهکارند.

دبیر وقتِ شورای‌عالی امنیّت ملّی مسئله را با آقای حجازی مطرح میکند و او نیز پاسخ را موکول به پرسش از رهبر انقلاب میکند. پاسخ رهبر انقلاب خطاب به دبیر شورای‌عالی امنیّت ملّی این بود: اگر شما احتمال میدهید یکی از این‌ افراد هم بی‌گناهند، همه‌شان را آزاد کنید.

از سوی دیگر، یکی از تهدیدهای مبتلابه مراکز امنیّتی این است که در شرایط خاص و به‌تبع آن پس از عادی شدن شرایط، اگر مراقبت نشود، اقدامات لازمِ اطّلاعاتی گاه بدون ضوابط و مجوّزهای قانونی و یا بیش از اندازه انجام شود.

یکی از معاونین وقتِ شورای‌عالی امنیّت ملّی نقل میکند پس از طی کردن دوران فتنه و حاکم شدن شرایط عادی بر جامعه، آقا پیامی برای دو تن از مسئولین دستگاه‌های اطّلاعاتی فرستادند و فرمودند ضرورتهای زمان فتنه نباید اشاعه پیدا کند؛ باید مشخّص شود که هر اقدام اطّلاعاتی بر اساس چه ضابطه‌ای انجام میشود و چگونه مسائل شرعی رعایت میشود. آقای مصلحی و آقای طائب مسئولیّت شرعی دارند که هیچ کارِ خلاف شرع و خلاف قانونی انجام نشود.

سوّمین دسته از اخبار، به نحوه‌ی هدایت جامعه از موضع دین (همچون مواجهه با بخشهای مختلف حکومت) اختصاص دارد.

در شرایطی که بزرگ‌ترین دروغ تاریخ انقلاب به نام تقلّب مطرح شده بود و فتنه‌ای خانمان‌سوز بخشی از جامعه و کشور را در بر گرفته و همه‌ی حسّاسیّت‌ها متمرکز بر نفی فتنه‌گری‌ها بود، یکی از روزنامه‌ها علیه فتنه‌گران تیتری را زد که از خون‌خواهی از فتنه‌گران خبر میداد. هرچند این تیتر برخی از افراد را خوشحال کرده بود، لیکن در فردای همان روز، رهبر انقلاب با اشاره به نادرست بودن این کارها تأکید میکنند شما باید مسائل را برای مردم تبیین کنید؛ دقیق حرف بزنید. نیازی نیست که اغراق شود و حرفهای دروغ زده شود؛ این کارها بی‌برکتی می‌آورد. مورد دیگر مربوط به خبری بود که یکی از روزنامه‌ها درج کرده بود و برخی از خبرگزاری‌های مخالفِ فتنه آن را بازنشر داده بودند. در خبر و عکس منتشره ادّعا شده بود که برجی مثلاً دوازده طبقه در یکی از نقاط تهران متعلّق به خانم فائزه هاشمی است. به گفته‌ی یکی از فعّالان رسانه‌ای مرتبط با دفتر رهبر انقلاب، آقا پس از ملاحظه‌ی این خبر در روزنامه، دستور پیگیری میدهند. پس از بررسی معلوم میشود خبر نادرست است.

به دستور ایشان، یکی از مسئولین دفترشان همه‌ی روزنامه‌ها و خبرگزاری‌هایی را که این خبر را منتشر کرده بودند دعوت به جلسه میکند و به آنها متذکّر میشود آقا فرموده‌اند چرا مطلبی که خلاف است باید بنویسید؛ شمایی که متعهّد هستید، شمایی که متشرّع هستید چرا باید یک چنین کاری کنید. آقا در ادامه‌ی نقد و اعتراضشان تأکید میکنند در مورد دشمنانمان هم حق نداریم خلاف بگوییم.

مورد دیگر، اینکه حدود آذرماه سال ۸۸ جمعی از نخبگان و برگزیدگان بسیج با آقا دیدار میکنند. در این دیدار یک برادر بسیجی از وسط جمعیّت دستش را بلند میکند و میگوید آقا من یک مطلبی دارم؛ چرا شما در مقابل افراد منافقی که به نظام ظلم کردند سکوت میکنید؟ آقا پاسخ میدهند کسانی که با اشاره و کف زدن دشمن میخواهند با این نظام و قانون اساسی مبارزه کنند سرشان به سنگ خواهد خورد، امّا نمیشود هرکس را که اندک اشتباهی کرد منافق گفت؛ اگر اندک مخالفتی کرد به او ضدّ ولایت فقیه بگوییم.

* برای ما خوب است ...

آخرین نمونه رفتاری به دیدار خانواده‌ی روح‌الامینی با آقا اختصاص دارد. بعد از تسلیت رهبر انقلاب به این خانواده که برای چندمین‌بار صورت می‌گرفت، آنها دو مطلب را به آقا میگویند: گلایه از اینکه کار ما خوب دنبال نمی شود و با عناصر سطح بالا برخورد نمیشود. رهبر انقلاب علاوه بر آنچه قبلاً انجام شده بود، از مسئولین دفترشان میخواهند مسئله را پیگیری کنند.

و امّا دوّمین ناراحتی‌شان را این‌گونه مطرح میکنند: عدّه‌ای اهانتهایی به شما روا میدارند و این تحمّلش برای ما سخت است و ما را زجر میدهد. آقا متذکّر میشوند که آدم اگر خودش را به این چیزها مشغول کند از مبانی و اصول دور میشود. ما دنیا را تکان دادیم، انقلاب همان خطّی را که شروع کرده تداوم میدهد و هنوز دنیا را تکان میدهد. اینکه گفته میشود مثلاً مرگ بر فلان، برای ما بد نیست و چیز تازه‌ای هم در انقلاب نیست. منافقین تابلوهایی را علیه امام بر سر چهارراه‌ها نصب میکردند. من خدمت امام رسیدم. به امام گفتم بد نیست به‌جای این دروغ‌پردازی‌هایی که درباره‌ی شما میکنند بعضی از این شعارهای مرگ بر فلان را برای تعدیل نفس، علیه ما سر دهند. این فحشها برای نفس ما خوب است.

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha