به گزارش خبرگزاری حوزه، علی اکبر امیراحمدی، وقتی به اسارت نیروهای دشمن درمیآید بیست ساله است و نود ماه اسارت دورانی بود که از آن بهرههای بسیار برد. حفظ کل قرآن، هم نشینی با حجت الاسلام علی اکبر ابوترابی، سید آزادگان، تمرین ورزشهای رزمی، مدیریت آسایشگاه اسرا، و یادگیری صبوری و مهربانی و ازخودگذشتگی از بهرههای او از دوران اسارت است.
در خاطرات امیراحمدی با نقش اساسی و ارزشمند حجت الاسلام ابوترابی در هدایت و رهبری آزادگان بیشتر آشنا میشویم. در این خاطرات میخوانیم چنانچه حاج آقا ابوترابی در بین آزادگان نبود چه خطرهای بزرگی آزادگان را تهدید میکرد. خاطرات مربوط به حاج آقا ابوترابی حائز اهمیت است، زیرا تعدادی از آنها منحصربهفرد است.
در بخشی از این کتاب آمده است:«به حاج آقا ابوترابی گفتم: «بعثیها به بچهها خیلی فشار میآورند تا به حضرت امام دری وری بگویند، تکلیف چیست؟» گفت: «آقاجان، بگویند. عیبی ندارد! وقتی میزنند و اذیت میکنند و احتمال میدهید یک موقع طوریتان بشود، خوب فحش بدهید.»
گفتم: «فحش بدهیم؟» گفت: «بله.» گفتم: «حاج آقا، اگر به شما هم بگویند، فحش میدهید؟» گفت: «ببین پسرجان، یک وقت میگویند فحش بده و هیچکس هم نیست، به هیچ جایی هم برنمیخورد. یک وقت هم آقاجان، من را میبرند جلوی تلویزیون، منِ ابوترابی، شاگرد امام و کسی که در میان اسرا مطرح است، میگویند آقا، به امام توهین کن. امیراحمدی، اگر قطعه قطعهام هم بکنند، هر قطعۀ من میگوید درود بر روح الله.»
313/60