به گزارش خبرگزاری حوزه، سوم رجب، سالروز شهادت امام علی النقی الهادی (علیه السلام) است که در این مطلب به وضعیت فرهنگی شیعه در عصر این امام همام خواهیم پرداخت.
واژه شیعه در لغت به معنای پیروی و مشایعت می باشد. این اصطلاح بارها در قرآن تکرار شده است از جمله در آیات ۱۵ سوره قصص و ۸۳ سوره صافات و ...
شیعه در اصطلاح یعنی گروهی که تنها از علی علیه السّلام و یازده فرزند معصوم آن حضرت پیروی کرده و معتقد به امامت و خلافت ایشان از طریق نص هستند. [۱]
منظور ما از شیعه در این بحث تنها شیعیانی است که معتقد به امامت علی علیه السّلام بعد از پیامبرصلی الله علیه و آله و سلم و یازده فرزند او می باشند و فرقه های دیگر شیعه مثل زیدیه و کیسانیه و اسماعیلیه و دیگر فرق منحرف که منسوب به شیعه هستند از دایره بحث ما خارج می باشند.
دوره زندگی امام هادی علیه السّلام (۲۵۴ـ۲۱۲) مصادف با خلافت خلفای عباسی معتصم (۲۲۷ـ۲۱۸) واثق (۲۳۲ـ۲۲۷) ـ متوکل (۲۴۷ـ۲۳۲) ـ منتصر (۲۴۸ـ۲۴۷) مستنصر(۲۵۱ـ۲۴۸) و معتز (۲۵۵ـ۲۵۱) بوده است.
سیاست خلفای پیش از متوکل همان سیاست مأمون بود؛ این سیاست از معتزله در برابر اهل حدیث (که سنی های افراطی بودند) دفاع می کرد و این امر سبب شد فضای مناسب فرهنگی و سیاسی برای شیعیان به وجود آید؛ امّا با آمدن متوکل تنگ نظری ها شروع شد.
متوکل از اهل حدیث حمایت کرد و معتزله و شیعه را سرکوب کرد.
در دوره امام هادی علیه السّلام و به طور کلی در دوره عباسیان مذهب شیعه در قلمرو اسلامی گسترش یافت.
۱. گسترش شیعه و تفکر شیعی
با شروع دعوت عباسیان مذهب شیعه در قلمرو اسلامی گسترش یافت. امام باقر علیه السّلام و امام صادق علیه السّلام از فرصت پیش آمده استفاده کردند.
ظهور ابومسلم خراسانی [۲] اختلافات داخلی بنی امیه [۳]، شورش ها و قیام های علویان [۴]، این فرصت را در اختیار این دو امام بزرگوار قرار داد تا مبانی فکری و عقیدتی و فرهنگی شیعه را گسترش دهند.
بنابراین این عوامل سبب شد که تشیع در دوره عباسیان در مقایسه با دوره امویان گسترش بیشتری یابد.
در دوره امام هادی علیه السّلام تشیع حتی به میان فرماندهان و رجال دولت عباسی نیز راه یافته بود. یحیی بن هرثمه که مأمور بود امام هادی علیه السّلام را از مدینه به سامرا بیاورد می گوید: وقتی همراه امام علیه السّلام به بغداد رسیدم، اسحاق بن ابراهیم طاهری حاکم بغداد به من گفت: یحیی این مرد فرزند رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم است. اگر متوکل را بر قتل او تحریک کنی با رسول خدا ـ صلّی الله علیه و آله و سلم ـ دشمن شده ای.
گفتم: من از او جز نیکی ندیدم. آن گاه به سوی سامرا روانه شدیم. وقتی به آنجا رسیدیم، وصیف ترکی (یکی از فرماندهان ترک در دربار عباسی) به من گفت: اگر یک مو از سر این مرد کم شود با من طرف هستی. [۵]
این داستان نشان دهنده گسترش تفکر شیعی حتی در بین مقامات عباسی است. ابی دلف می گوید: هنگامی که امام هادی علیه السّلام را به سامرا آوردند، رفتم تا از حال او جویا شوم، زرّافی دربان متوکل با دیدن من دستور داد وارد شوم.
پرسید: برای چه کاری آمدهای؟
گفتم: خیر است ...
گفت : گویا آمده ای از حال مولای خود خبر بگیری؟
گفتم: مولای من کیست؟ مولای من خلیفه است.
گفت: ساکت شو، مولای تو بر حق است. نترس که من نیز بر اعتقاد تو هستم و او (امام هادی ـ علیه السّلام ـ) را امام می دانم...[۶]
ابن سکیت معلم فرزندان متوکل فردی شیعی و دوستدار اهلبیت بود؛ روزی متوکل از او پرسید: این دو فرزند من نزد تو محبوبترند یا حسن و حسین؟!
ابن سکیت با عصبانیت گفت: به خدا قسم قنبر غلام علی علیه السلام در نزد من از این دو فرزند و پدرشان محبوبتر است. [۷]
همه این مسائل نشانگر این است که شیعه و تفکر شیعه در این دوره گسترش و نفوذ فوق العادهای حتی در بین درباریان عباسی داشته است.
۲. وجود شیعیان عالم و تربیت یافته اهل بیت ـ علیهم السّلام ـ
یکی از کارهای مهمی که ائمه شیعه ـ علیهم السّلام ـ به آن اهمیت زیادی می دادند، حفظ خط فکری و فرهنگی تشیع و جلوگیری از انحرافات فکری بوده است.
این کار به تربیت شاگردانی برجسته و تشکیل حوزه علمیه و تدریس فقه و عقاید اصیل اسلامی نیاز داشت. در زمان امام باقر و امام صادق ـ علیهما السّلام ـ این کار به طور گسترده شروع شد و سپس امامان دیگر ـ علیهم السّلام ـ در هر شرایط آن را تداوم بخشیدند.
باقر شریف القرشی می نویسد:
زمانی که امام جواد علیه السّلام در مدینه بود، به اشاعه علم و تهذیب اخلاق و تربیت مردم به آداب اسلامی می پرداخت. آن حضرت جامع نبوی را مدرسه قرار داده بود. علما و روات زیادی دور آن حضرت را گرفته بودند و از سرچشمه علوم الهی آن حضرت بهره می گرفتند. [۸]
بسیاری از شاگردان امام جواد علیه السّلام در دوره امام هادی علیه السّلام زنده بودند، از محضر امام هادی علیه السّلام نیز استفاده کرده و فرهنگ شیعی را بارور می ساختند.
افراد برجستهای همچون حضرت عبدالعظیم حسنی، ابن سکیت اهوازی، ابوهاشم جعفری، اسماعیل بن مهران، علی بن مهزیار و... که بعضاً هم از شاگردان امام جواد علیه السّلام محسوب می شوند و هم از شاگردان امام هادی علیه السّلام.
این یاران وفادار و عاشق پروانهوار گرد وجود ائمه ـ علیهم السّلام ـ را می گرفتند و برای گسترش حقیقت جاودانه اسلام تلاش می کردند.
کتاب های زیادی در این دوره توسط برخی از این شیعیان نوشته شد که به برخی از آنها اشاره می کنیم:
۱. ابو مقاتل دیلمی یکی از اصحاب امام هادی علیه السّلام کتابی روایی و کلامی درباره مسأله امامت تألیف کرد. [۹]
۲. احمد بن محمد بن خالد برقی از شیعیان معاصر امام هادی علیه السّلام کتاب «المحاسن» را تألیف کرد. این کتاب دایرة المعارفی است مشتمل بر احادیث امامان در تمامی زمینه های مختلف معارف دینی از قبیل اخلاق، تفسیر و...[۱۰] وی تألیفات دیگری هم داشته از جمله کتاب «التبیان فی اخبار البلدان» که جغرافیای تاریخی اسلام محسوب می شده است. [۱۱]
۳. حسین بن سعید اهوازی حدود ۳۰ کتاب نوشته است و نجاشی آنها را در رجالش ذکر کرده است. [۱۲]
۴. فضل بن شاذان یکی دیگر از شیعیانی است که تألیفات زیادی داشته است و امام حسن عسکری علیه السّلام با مشاهده برخی از نوشته هایش بر او رحمت فرستاد. [۱۳]
۵. از دیگر شیعیانی که تألیفات زیادی داشته می توان به علی بن مهزیار اهوازی اشاره کرد. او حدود ۳۳ کتاب تألیف کرده است. [۱۴]
وجود چنین شیعیانی قطعاً باعث رشد و گسترش فرهنگ شیعی در این دوره شده است. ائمه اطهارعلیهم السلام به شاگردان خویش اعتماد داشتند و حل مشکلات دینی شیعیان را برعهده آنان گذارده بودند. ابا حماد رازی (از اهالی ری) می گوید: در شهر سامرا مرا نزد امام دهم علی النقی علیه السّلام رفتم و مسائلی از حلال و حرام از ایشان پرسیدم. حضرت به من جواب داد. سپس هنگام خداحافظی به من فرمود:
ای حماد اگر در امور دینی برایت مشکلی پیش آمد در ری، از عبدالعظیم بن عبدالله حسنی سؤال کن و سلام مرا نیز به او ابلاغ کن. [۱۵]
نتیجه گیری
در دوره امام هادی علیه السّلام مذهب شیعه در مناطق مختلف اسلامی گسترش یافته بود. شیعیانی که آن حضرت تربیت کرده بودند، در حفظ و گسترش فرهنگ شیعی تلاش می کردند. کتاب های زیادی توسط این افراد تألیف شده است.
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
۱. سیره پیشوایان، نویسنده: مهدی پیشوایی
۲. حیات فکری و سیاسی امامان شیعه، نویسنده: رسول جعفریان
پی نوشت ها:
[۱] . شهرستانی، الملل والنحل قم، منشورات الشریف الرضی، ۱۳۶۴ هـ ش، ج ۱، ص ۱۳۱
[۲] . احمد بن ابی یعقوب، تاریخ یعقوبی، قم، منشورات الشریف الرضی، ۱۴۱۴ هـ. ق، ج ۲، ص ۳۳۲.
[۳] . همان، ص ۳۳۲.
[۴] . ابوالفرج اصفهانی، مقاتل الطالبین، قم، منشورات الشریف الرضی، ۱۴۱۶ هـ. ق، ص ۱۵۲ـ۱۲۴.
[۵] . علی بن حسین مسعودی، مروج الذهب، بیروت، مؤسسه الاعلمی للمطبوعات، بی تا، ج ۴، ص ۱۸۳.
[۶] . محمد باقر مجلسی، بحارالانوار، تهران، مکتبه الاسلامیه، ۱۳۹۵ هـ. ق، ج ۵۰، ص ۱۹۴.
[۷] . علامه مامقانی، تنقیح المقال، تهران، جهان، بی تا، ج ۳، ص ۵۷۰، و سیر حلی، تاریخ الخلفاء، بغداد، مکتبه المشفی، بی تا، ص ۳۴۸.
[۸] . باقر شریف القرشی، حیاة الامام علی الهادی، بی جا، دارالکتب الاسلامی، ۱۴۰۸، هـ. ق، ص ۲۳۳.
[۹] . عزیز الله عطاردی، مسند الامام الهادی، قم، الموتمر العالمی للامام الرضا ـ علیه السّلام ـ، ۱۴۱۰، ص ۳۱۷.
[۱۰] . رسول جعفریان، پیشین، ص ۵۵۵.
[۱۱] . همان.
[۱۲] . عزیز الله عطاردی، پیشین، ص ۳۳۲.
[۱۳] . محمد بن حسن طوسی، اختیار معرفه الرجال، چاپ اول، مشهد، دانشگاه مشهد، ۱۳۴۸، ص ۵۴۲.
[۱۴] . عزیز الله عطاردی، پیشین، ص ۳۵۱.
[۱۵] . محمد جواد طبسی، حیاة الامام الهادی، چاپ اول، قم، دارالهدی، ۱۴۲۶، هـ. ق، ص ۲۱۵.
نظر شما