به گزارش خبرگزاری حوزه، حجتالاسلاموالمسلمین محسن الویری در شبکۀ اجتماعیاش با اشاره به مصاحبه اختصاصیاش با دبیرخانه شورای عالی حوزه علمیه خراسان نوشته است:
روز یکشنبه ۱۴ اردیبهشت ۱۳۹۹ مصاحبهای با دبیرخانه شورای عالی حوزه علمیه خراسان منتشر شد. محورهای اصلی این مصاحبه چنین است: پیشنیازها و ضرورتهای مواجهه حوزه علمیه با دنیای فردا، سطوح مختلف فهم مسائل آینده جامعه در حوزه و نسبت آن با نگاه تمدنی، ظرفیتهای حوزههای علمیه برای طلیعهداری فردای تمدنی نظام اسلامی، و آفات و آسیبهای اصرار بر تک صدایی حوزه در مسائل اجتماعی و سیاسی
مهمترین پیشنیازها و ضرورتهایی که حوزه علمیه در مواجهه با دنیای فردا باید موردنظر قرار دهد چیست؟
شناخت آینده حوزه و آینده دینداری جامعه بحث بسیار مهمی است که لازم است از زوایای مختلف مورد بررسی قرار گیرد، گرچه بر اساس آموزههایی مثل مهدویت و برخی سنتهای الهی، بزرگان دین آینده جامعه را پیشبینی کردهاند و یا اخیراً پژوهشهای ارزشمندی درباره آینده دینداری جامعه ایران صورت گرفته است، اما بر اساس روندی که در سطح داخلی و جهانی بهوضوح مشخص است نیز میتوان نسبت به آینده جهان و آینده دینداری در جهان اظهارنظر کرد و بر اساس آن آیندهای را برای ایران نیز به تصویر کشید. آنچه از رویکرد و عملکرد حوزههای علمیه استنباط میشود عدم اتخاذ تصمیمات لازم و عدم آمادگی این نهاد که اصلیترین متولی دین به حساب میآید برای دنیای پیچیده پیشِرو است، به این معنا که گاه حوزهها میتوانند تنها به پیشبینی آینده اکتفا کنند و دست روی دست بگذارند تا شاهد این آینده باشند و گاهی بهعنوان مبلغان دینی و مسئولان تربیت دینی جامعه ضمن پیشبینی آینده جایگاه خود را هم در آن معلوم کنند و گاه فراتر از این بکوشند تا نقشآفرین اصلی آینده باشند، یعنی آینده را آنگونه که میخواهند خودشان بسازند نه اینکه آیندهای ساخته شود و آن زمان به دنبال نقشآفرینی خود در جامعه باشند و در آینده ساختهشده به دست دیگران، نسبت به چگونگی انتقال آموزههای دینی و روشهای تأثیرگذاری دین بر جامعه به دنبال تمهیدات و چارهاندیشی باشند.
اگر سطح نگاه حوزه در همین حد کنونی باقی بماند نمیتوان گفت حوزه کار درخورتوجهی انجام داده است و باید نگران آینده حوزه بود. انکار نمیکنم که کارهایی در بخشهای مختلف حوزه انجام شده است، اما آنچه انجام شده حداکثر نشاندهنده مطالعات پراکندهای است که هنوز بهصورت نهادینه در راستای آموزش و پژوهشهای ضروری حوزه ساماندهی نشده است، ازاینرو انتظار میرود توجه به آینده جامعه، نیازهای جامعه اسلامی در آینده، ضرورتها و بایدها و نبایدهای معطوف به نهادهای متولی دین در آینده بهصورت همسو و همگرا در حوزه علمیه مرکز توجه قرار گیرد. بیشک در صورت غفلت مراجع، علما و طلاب ازآنچه ذکر شد، آینده مطلوب یعنی آیندهای که خودمان آن را ساخته باشیم از دست میرود و باید حداکثر به تعیین سهم و نقش خود در آینده رضایت بدهیم و اگر از این هم غافل باشیم تنها و حداکثر میتوانیم شاهد آیندهای باشیم که آن را پیشبینی کردهایم بدون اینکه در آن نقش داشته باشیم و همه اینها به معنی تضعیف جایگاه حوزه در جامعه و از دست رفتن نقشآفرینی و تأثیرگذاری علمای دین در جامعه آینده است.
تحلیل شما از دیدگاهها و فهمهای مختلف در حوزه در مواجهه با مسائل آینده جامعه چیست؟
اینکه موضوع آینده جهان در فضای خارج از حوزههای علمیه چگونه فهم میشود و دیگران نسبت به فهم و مواجهه ما با این موضوع و راهحلی که برای اینگونه مسائل ارائه میدهیم چگونه برخورد خواهند کرد از موضوعاتی است که باید موردتوجه حوزه علمیه قرار بگیرد چرا که پاسخگویی به نیازهای آینده بشر این نیست که ما تنها در فضای مدرسه به برخی پرسشها پاسخ دهیم و یا در فضای شهر محل سکونتمان چنین کنیم و یا در سطح کشور یا در سطح جهان اسلام، بلکه فهم حوزه از دین باید در افقها و پهنههای گستردهتری ارائه شود. این افق گسترده که حتی از نگاه جهانی هم بالاتر است زیرا آینده را هم در برمیگیرد همان نگاه تمدنی است. اگر حوزههای علمیه دین را در چنین سطح و گسترهای فهم کنند و آن را متناسب با نیازها و پرسشهای چنین گسترهای بیان کنند آنگاه میتوان گفت که به اقتضای یک نگاه تمدنی پایبند بودهاند. به هراندازه نگاه حوزه به دین از چنین سطحی پایینتر باشد به همان اندازه از نگاه تمدنی فاصله گرفته است. به هراندازه دایرهها کوچکتر و به مرکز نزدیک باشد و از فضای محیط اولیه تولید فکر فراتر نرود به همان اندازه کارآمدی، اثربخشی و نقشآفرینی آموزههای اسلامی ارائهشده از سوی حوزه کمرنگتر میشود؛ بنابراین حوزهها تنها با دو گزینه روبهرو هستند یا نگاهشان تمدنی است یا غیر تمدنی. اگر نگاهشان تمدنی باشد باید سخن خود را با در نظر گرفتن وسیعترین و گستردهترین سطح مناسبات انسانی تولید و بیان کنند و مسائل بشری در چنین افق گستردهای فهم و تحلیل و حلوفصل کنند و اگر نگاهشان تمدنی نباشد، به هراندازه که دایره نگاهشان از این افق گسترده فاصله بگیرد و به مدرسه محل بحث و درس خود نزدیک شود از دایره اثرگذاری مباحث آنها هم کاسته خواهد شد.
چه ظرفیتهایی در حوزههای علمیه جهت تمدن سازی اسلامی وجود دارد و آیا حوزه ها میتوانند طلیعهداران تمدن ساز فردای نظام اسلامی باشند؟
در پاسخ به اینکه آیا حوزه چنین ظرفیتی دارد یا خیر باید گفت خوشبختانه در حد اطلاعات بنده، وضعیت کنونی حوزههای علمیه در شهر قم که بهاندازه توانشان بهرغم همه مشکلات و کاستیهایی که در فرآیند آموزشی و پژوهشی وجود دارد و نمیتوان آن را انکار کرد مشغول کار هستند، بسیار امیدوارکننده است. بهرغم همه کاستیهایی که بهویژه در بحث روش در مطالعات دینی همچنان دیده میشود اما آینده پیش رو امیدبخش است. بسیاری از اصحاب حوزه اعم از اساتید شاخص و میانی و طلاب محترم بر این موضوع واقف هستند و آشکارا تأکید میکنند که حوزه علمیه هنوز از سطح نیازهای جامعه دور است، یعنی هنوز نبض تفکر جامعه در دست حوزه نیست و همچنان از مواجهه بهروز و به هنگام با مشکلات فاصله دارد، این اعتراف به دور بودن از وضع مطلوب و این خودآگاهی به سطح عقبماندگی بزرگترین سرمایه حوزه برای پیشرفت و خیز تمدنی است.
عامل دوم امیدوارکننده ایجاد زیرساختهای قابلتوجه در فضای حوزه است. خوشبختانه بسیاری از ریلگذاریهایی که در حوزه صورت میگیرد، برخاسته از نگاهی جهانی است، هرچند در نوع فهم این مسائل نتوان با همه آنها همنوایی داشت، این موضوع میتواند به زیرساختهای تمدنی جامعه اسلامی آینده کمک کند. مثلاً اقداماتی که برای دسترسی آسان به منابع کهن و جدید صورت گرفته یک گام بسیار ارزشمند است. فضاهایی که برای پژوهشهای عمیق، بهروز و سازگار با سطح جهانی فراهم آمده هم در این چارچوب قابلذکر است.
نکته سوم که موجب خوشبینی و امید است عزمی جدی است که بسیاری از فضلای جوان حوزه علمیه دیده میشود، این عزم بسیار ستودنی است، باید به این اراده جدی که برای فهمیدن و مواجهه شفاف با پرسشهای عمیق نظری، میدانی و عملی امروزی جهان وجود دارد افتخار کرد، این عزم جدی که برای فهم دین در پرتو پرسشهای نوپدید وجود دارد مایه مباهات است، زیرا یک سرمایه بزرگ به شمار میرود.
این مهم در کنار دو عامل ذکرشده قبلی اصلیترین ظرفیتهای حوزه و موجب امید بهقرار گرفتن حوزه در مسیر اصلاح نقشآفرینی خود در دینداری جامعه اسلامی معطوف به تمدن سازی اسلامی است. تأکید میکنم که این سخن حقیر به مفهوم بزرگنمایی درباره حوزه و یا ساده انگاشتن نقش تمدنی داشتن نیست، باید با چشمان باز همه کاستیها را دید، چون پرسش شما درباره ظرفیتها بود، طبعاً بنده هم همان را موردتوجه قرار دادم.
آیا وحدت رویه حوزه در تمامی بخشهای سیاسی، اجتماعی و فرهنگی و برخورد مشابه و یکسان با گروههای مختلف اجتماعی به نفع حوزه در راستای تبیین بهتر دین در دنیای آینده است؟
اگر قرار باشد از حوزه صدای واحدی برخیزد و همۀ اصحاب حوزه در حرکتهای اجتماعی و سیاسی نظر و موضعگیری یکسانی داشته باشند، یقیناً این مسئله منجر به عدم همراهی بخشهایی از جامعه و گسسته شدن پیوند آنها با حوزه میشود، در یک جامعه اسلامی، لازم است افراد، گروهها، متصدیان رشتههای مختلف، متولیان امور مختلف و اقشار گوناگون با حوزههای علمیه مرتبط باشند، این موضوع ایجاب میکند که گروههای مختلفی از طلاب هم برای هماندیشی در موضوعات و حیطههای مختلف تشکیل شود. تعامل گروههای مختلف سیاسی و اجتماعی جامعه با صاحبنظران حوزه به نفع آینده جامعه اسلامی است و ضریب اثرگذاری حوزه بر جامعه و میزان ارتباط حوزه را با نخبگان اجتماعی افزایش میدهد. یقیناً اینکه اصرار داشته باشیم اصحاب حوزه همانند دانشآموزان یک مدرسه که با لباس متحدالشکل و همزمان باهم سرود میخوانند، در مسائل مختلف جامعه صدای واحد و حرکت واحد داشته باشند، یک رویکرد نگرانکننده است که با واقعیت جامعه امروز و نیازهای آینده جامعه اسلامی سازگار نیست، اگر اجازه ندهیم که متناسب با تنوع اندیشهها و گرایشها و افکار و تمایلات مردم طلبههایی هم هویت پیدا کنند، قشرهای مختلف مردم با حوزه ارتباط نمیگیرند، تن دادن به تکثر سلیقهها در حوزه با محوریت دین و دینداری میتواند تضمینکننده حرکت بالنده اصحاب حوزه در آینده باشد.
۱۳۹۹/۲/۱۷
توجه: باز نشر دیدگاههای حوزویان از فضای مجازی به معنای تأیید یا رد آن از سوی خبرگزاری حوزه نبوده و صرفا برای ایجاد فضای گفتگو و تضارب آراء است.
نظر شما