به گزارش خبرگزاری حوزه، زهرا داورپناه در کرسی ترویجی «خود آیینی زن مسلمان معناها و دشواریها» با اشاره به پیشینه خودآیینی اظهار داشت: این پیشینه به عصر روشنگری بر می گردد. بعد از تشکیک هایی که در حوزه دین در قرون وسطی مطرح شد کانت سه کتاب نقد نوشت و فهمی که از جهان ارائه داد مبتنی بر علیت و فضای جبر بود که در جهان طبیعت همه چیز بر اساس علت و معلول ها پیش میرود و بر این اساس مطرح می کند که به دلیل حاکمیت های علت و معلول ها نمیشود خیلی چیزی را به اخلاق مرتبط دانست.
معاون ترویج و همکاریهای علمی پژوهشکده زن و خانواده با بیان اینکه در کتاب دوم جهان ارادههای آزاد را مطرح میکند و جهان دیگری را بهطورکلی به تصویر میکشد، افزود: کانت مطرح میکند که هر انسان معمولی به دلیل بهرهای که از عقل دارد میتواند خیر و شر را تشخیص بدهد و کاری که در تبعیت است و در جهت اختیار نیست ارزشی ندارد و این را به حوزه سیاست هم توسعه میدهد. لیبرالیسم مرهون آرای سیاسی کانت است و آنجا هم همین حرف را میزند که اگر اطاعت انسانها از قوانین حکومت بر اساس عقل باشد ارزش دارد و اگر بر اساس تبعیت باشد هیچ ارزشی ندارد.
وی تصریح کرد: تا سالها این خود آئینی در ادبیاتهای مختلف جریان دارد. معنای خودآیینی در زمینههای فلسفههای سیاسی ارزش بسیار مهمی است و در حوزه فمینیسم هم بسیار اهمیت دارد. در زمینهٔ فکری فمینیسم اینکه چرا برایشان این خودآیینی مهم است علاوه بر اینکه همه میراث فلسفه غرب را بازسازی کردهاند در زمینه هایی ارتباط مشخصتر هم دارند.
داورپناه با بیان اینکه در خودآیینی خود مهم است، بیان کرد: در فرهنگهای مختلف به دلیل مردسالاری دائماً به زنان تحمیل میشود که از خودشان بگذرند برای فرزند، برای همسر و برای خانواده و برای وطن و این مسئله در تضاد با خودآیینی زنان است که بتوانند خودشان تصمیم بگیرند و انتخاب کنند که چیزی خیر و شر است .
عضو هیئتعلمی پژوهشکده زن و خانواده با تأکید بر اعتقاد فمینیستها به ترجیح تطبیقی زنان افزود: زنان به دلیل شرایط رنجآوری که در آن هستند خیلی اوقات به نظر میرسد که چیزی را ترجیح بدهند و اگر شرایط طور دیگری بود که میتوانست انتخاب دیگری بکند این انتخاب را نمیکرد. و مسئله بعدی خیلی وقتها زنان مدعی هستند که خود آیین انتخاب میکنند اما در واقع علیه خودشان است. به نظر فمینیستها این میآید که خیلی از ادعای زنان در دفاع از ازدواجهای سنتی و اولویت دادن به خانواده یکطور دیگر آیینی نهادینهشده است اما زنان خودشان درک نمیکنند.
وی با اشاره به اینکه به اعتقاد فمینیستها خود آیینی بازتاب خطاها و خودخواهیهای مردانه است، تصریح کرد: جریان قالب در آن دوره بر بازخوانی خودآیینی است که ببینیم خودآیینی زنانه چطور است. فمینیسمهای بسیاری لیبرالیسم را نقد میکنند که زیاده فردگرا و عقلگراست همینها را به خودآیینی اسناد میدهند که به روابط اجتماعی بی توجه است و چنین فردی که عقل محض است که فقط خیر و شر را میشناسد وجود ندارد.
داورپناه با تأکید بر اینکه مجموعه این نقدها زمینه را برای بازخوانی غالبا ارتباطی از خودآیینی ایجاد میکند، تصریح کرد: اینکه فرد در چه اجتماعی و خانوادهای زندگی میکند خودآیینی او را تحت تأثیر قرار میدهد و فارغ از این هم اساساً انسان عاملی ارتباطی است.
معاون ترویج و همکاریهای علمی پژوهشکده زن و خانواده از بازخوانیهای فرایندی از خود آیینی هم یادکرد و افزود: معتقد هستند که وقتی فرد بر مسئله تأمل میکند و آن را تائید میکند خودآیینی است مانند مسئله حجاب که اگر فرد با تأمل آن را تائید کند خودآیینی است.
وی خودآیینی را یک فرآیند قابل افزایش و کاهش خواند و تصریح کرد: خود ما در گفتگویی مسئولانه با جهان است ارزشها را میبینید و میشنود و در گفتگوی با آنها یک سری انتخاب دارد. عمده نقدهایی که به دیگرآیینی درونی شده غافل هستند اینکه مثلاً کسی یک زندگی را تحمل میکند و تأمل هم میکند اما جدا نمیشود خودآیینی ندارد بلکه یکدیگر آیینی نهادینه شده است.
داورپناه از دستهای از بازخوانیهای عاطفه محور هم اشاره کرد و گفت: به اعتقاد برخی اندیشمندان خودآیینی ایستا و پویا وجود دارد یکوقتی فرد دیگری را تهدید میکند که منجر میشود به خودآیینی ایستا که فرد خودش را بدر ببرد اما در خودآیینی پویا فرد احساس خوبی به دیگری دارد و با وجود حفظ این نسبت خودآیین است.
معاون ترویج و همکاریهای علمی پژوهشکده زن و خانواده با اشاره به تمثیل مادری، تاکید کرد: به نظر آنها مادر خودآیین است ولی به دیگری هم اهمیت میدهد.
وی ادامه داد: یک سری بازخوانیها سوژه را نفی میکنند و میگویند انسان واقعی فقط عقل نیست و عواطف و احساسات و .. است و خودآیینی چنین سوژهای با دیگران هم متفاوت است. زندگیهای دینی و نظامی که یک قید بزرگ در آن حاکم است سؤال مطرح میشود که آیا میتوانند خودآیین باشند یا نه.
داورپناه با اشاره به اینکه مطالبات زنان در بیشتر جهان به زبان لیبرالی است، تأکید کرد: آزادی، خودآیینی و برابری همه کلمات لیبرالی هستند. اگر بخواهیم خودآیینی را به زن مسلمان نسبت بدهیم باید چه تحلیلی ارائه بدهیم.
معاون ترویج و همکاریهای علمی پژوهشکده زن و خانواده افزود: اساساً خودآیینی در بستر نزاع با مسیحیت مطرح شد. فلاسفه غربی هم میگویند که جایگاه عقل در اسلام متفاوت است و یکطور انتخاب گری و اراده آزاد در بستر اسلام قابل فکر است. یک سری عواطف تائید شده در دینداریم و اینطور نیست که ما فقط در دین هم فقط دوگانه عاطفه عقل مطرح شود اما یک سری عواطف هست که تائید شده است مانند ارزش به نفس.
وی با اشاره به اینکه هدایت و عبودیت که خیلی محوری هستند در دین باید نسبتشان با خودآیینی مطرح شود، تأکید کرد: از سوی دیگر ازآنجاییکه خدا همهجا هست یک حوزه خصوصی وجود ندارد. در یک تصور دیگر هم ادیان خداآیین هستند و مرد مسلمان هم خودآیین نیست پس بهراحتی در شبکه دینی نه میتوان خودآیینی را به راحتی پذیرفت و نه آن را کنار گذاشت.
313/61پ