جمعه ۲۳ آذر ۱۴۰۳ |۱۱ جمادی‌الثانی ۱۴۴۶ | Dec 13, 2024
کد خبر: 940628
۹ بهمن ۱۳۹۹ - ۲۳:۲۲
سید امین باطنی

حوزه/ با خودم فکر می‌کنم، غرغر این بانو به وضعیت و تجلیل همزمانشان از حاج قاسم یعنی دارند بین دوغ و دوشاب فرق می‌گذارد.

به گزارش خبرگزاری حوزه، در صفحه مجازی سید امین باطنی آمده است:

بسم الله

ترافیک خسته کننده است.
پیرزنی جلو نشسته است و پیرمردی هم راننده تاکسی است.
پیرزن مانتویی است.
از تجریش می‌رود یوسف آباد.
من هم از جلسه‌ای به جلسه دیگر در حوزه هنری
در راه بدون وقفه تلفن می‌زنم و می‌زنند.

کم کم سؤالات مادربزگانه‌اش شروع می‌شود.
_شغلت چیست؟! دولتی هستی؟!
فکر می‌کنم چه بگویم. می‌گویم با هنری ها سر و کار دارم.
با همان صدای خسته پیرش می‌گوید:
یک سؤال شخصی: آخوندا رو قبول داری؟!
نمی‌داند که من خودم طلبه‌ام. با لبخندی زیر ماسک می‌گویم، آخوندا هم مثل بقیه، خوب و بد دارند.
می‌گوید ولی بدها و دزدهاشون می‌چربند، می‌گویم اینطور نیست و توضیح می‌دهم.
دیگر شروع می‌کند مثل مادر بزرگ‌ها، دانه دانه سؤال کردن.
زن داری؟!
بچه داری؟!
چندتا؟!
خانه‌ات کجاست؟!
مستأجری یا صاحبخانه؟!
ماشینت چیست؟!
لابلایش غرغری هم به وضع جامعه و گرانی می‌کند و می‌گوید دهه زجر.
می‌گویم حاج قاسم را می‌شناسی مادر؟!
می‌گوید کیست که او را نشناسد؟! خدا رحمتش کند.

با خودم فکر می‌کنم، غرغر این بانو به وضعیت و تجلیل همزمانشان از حاج قاسم یعنی دارند بین دوغ و دوشاب فرق می‌گذارد.

من شروع می‌کنم مستند کوتاه علی قدیریان را ببینم که از اثر پدر استادش ساخته است.
ناگهان صدای دعای فرج علی فانی می‌آید. تا صدایش را کم می‌کنم،
پیرزن می‌گوید صدایش را زیاد کن.
دست‌هایش را بالا می‌برد و از عمق وجود می‌خواند.
سکوت ماشین را فرا می‌گیرد و حال همه منقلب می‌شود.

این مردم فرشته‌اند و دوست داشتنی

تمت.
یاعلی.
۴بهمن ۱۳۹۹

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

نظرات

  • IR ۰۷:۰۵ - ۱۳۹۹/۱۱/۱۱
    0 0
    خدا عاقبت همه ما رو بخیر کنه