به گزارش خبرگزاری حوزه، حجت الاسلام علی خادمی در سلسله یادداشت هایی به برخی از آیات مهدوی قرآن کریم پرداخته است که در شماره های گوناگون تقدیم نگاه شما مهدی یاوران خواهد شد.
شیوه ارتباط هر آیه با آن حضرت نیز متفاوت خواهد بود و به یکی از این سه شیوه تفسیر، تطبیق و تأویل برمی گردد.
ـ تفسیر: یعنی ارتباط آیه با موضوع مهدویت که از ظاهر آیه استفاده می شود و مصداق منحصر به فرد آن خواهد بود.
ـ تطبیق: یعنی ارتباط مذکور باز هم از ظاهر آیه استفاده می شود؛ ولی معنای منحصر به فرد نمی باشد و آن آیه، مصادیق و نمونه های دیگری نیز دارد.
ـ تأویل: یعنی نحوه ارتباط آیه با مهدویت، از ظاهر آن برداشت نمی شود و تنها از زبان مفسران اصلی قرآن که اهل بیت (ع) باشند دانسته می شود؛ البته معانی دیگری برای واژه تأویل گفته شده، ولی مقصود ما در اینجا، همین معنای باطنی است.
* آیه ۵۶ سوره بقره
«ثُمَّ بَعَثْناکُمْ مِنْ بَعْدِ مَوْتِکُمْ لَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ؛ سپس شما را پس از مرگتان حیات بخشیدیم؛ شاید شکر (نعمت او را) به جا آورید». سوره بقره/ ۵۶.
این آیه ابتداءاً درباره بنی اسرائیل است. خداوند در آیه قبل از آن، یکی از حوادث مهم زمان موسی (ع) را یادآوری می کند که به آن پیامبر بزرگ الهی گفتند: ما هرگز به تو ایمان نخواهیم آورد مگر اینکه خدا را آشکارا ببینیم. پس از این درخواست، صاعقه ای آنها را در بر گرفت و کشته شدند.
آنگاه در این آیه مورد بحث، اضافه می کند که پس از کشته شدنشان، آنان را زنده کردیم تا تغییر رفتار بدهند و شاکر درگاه الهی شوند.
درباره اینکه درخواست کنندگان فوق چه کسانی بودند، دو نظریه مطرح است:
ـ شروران و لجوجان زمان موسی، برای ایمان آوردن این خواسته را مطرح کردند؛
ـ مؤمنان و اصحاب آن حضرت برای افزایش ایمان چنین درخواستی داشتند.
این آیه شریفه به ضمیمه حدیثی از رسول خدا (ص)، جزو آیات مهدوی محسوب می گردد.
در تفسیر قمی، حدیثی از آن حضرت نقل شده است که: «لَمْ یَکُنْ فِی بَنِی إِسْرَائِیلَ شَیْءٌ إِلَّا وَ فِی أُمَّتِی مِثْلُهُ؛ هیچ چیزی در بنی اسرائیل نبود جز اینکه در امت من نیز وجود خواهد داشت». (تفسیر قمی، ج۱، ص۴۷).
مرحوم سبزواری نیز ضمن نقل روایت فوق اضافه کردند: این حدیث، به صورت متعدد توسط شیعه و اهل تسنن نقل شده است. (مواهب الرحمن، ج۱، ص۲۵۵).
ضمناً مطابق هر دو نظریه ای که درباره بنی اسرائیل گفته شد، می توان این آیه شریفه را از آیات مهدوی محسوب نمود؛ چه اینکه معتقد هستیم در رجعت، هم گروهی از صالحان و هم گروهی از شروران زنده می شوند.
همچنین از آنجایی که جز با ضمیمه شدن حدیث پیامبر (ص) نمی توان آیه شریفه را منطبق بر رجعت دانست، شیوه ارتباط آن با مهدویت به شکل «تأویل و بطن قرآن» می باشد.
در پایان، بیان مرحوم علامه مجلسی درباره رجعت را نقل می کنیم. ایشان پس از آنکه حدود ۲۰۰ روایت را درباره اثبات رجعت نقل کردند، فرمودند:
ای برادر، گمان نمیکنم که بعد از نقل این همه آیات و روایاتی که درباره رجعت نقل کردم، هنوز در عقیده به رجعت شک داشته باشی.
باید بدانی که رجعت مسئلهای است که شیعیان در تمام اعصار بالاتفاق به آن معتقد بودهاند و میان آنها مثل آفتاب معلوم بوده است.
کسی که به ائمه اطهار ایمان دارد، چگونه در مطلبی که قریب دویست روایت به طور تواتر از چهل و چند نفر از محدثین بزرگ در بیش از ۵۰ کتاب آنها نقل شده، تردید می کند!؟ (بحار الأنوار، ج۵۳، ص۱۲۲).