یکشنبه ۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۰ - ۱۳:۱۲
نگاهی بر رونوشت های بومزاد و غیر بومیِ آزادی

حوزه/ مشهورترین رونوشت اسلامی و بومزاد «آزادی» در کلام امیرالمؤمنین علی علیه السلام ارائه شده و به اندیشه حکما و شعرای زبان فارسی نفوذ کرده است.

به گزارش خبرگزاری حوزه، حجت الاسلام والمسلمین محمدحسین ایراندوست، استادیار دانشگاه، مدرس حوزه و مدیر مسئول مجله مطالعات فقهی فلسفی در مقاله ای به موضوع «نگاهی بر رونوشت های بومزاد و غیر بومیِ آزادی» پرداخته است که تقدیم نگاه شما خواهد شد:

    

مقدمه:

برخی تعاریف آزادی در غرب به یک نوع «آزادی منفی» و برخی به «آزادی مثبت» دلالت دارد.

آیزایا برلین (متوفی ۱۹۹۷) فیلسوف سیاسی، و طرفدار پرتعصب «لیبرالیسم» نخستین کسی بود که در نظریه سیاسی، به تفکیک این دو نوع آزادی پرداخت و در مقاله ای به نام «دو مفهوم آزادی» کوشش کرد تا به روشنی بین «آزادی منفی» و «آزادی مثبت» فرق ‌گذارد.

آزادی منفی (یا آزادی از) به معنای تحمیل نکردن مانع و محدودیت از طرف دیگران است و آزادی مثبت (یا آزادی برای)، از سویی به معنای توان تعقیب و رسیدن به هدف و از سوی دیگر به معنای استقلال یا خودفرمانی در مقابل وابستگی به دیگران است.

برلین آزادی منفی را به مکتب سنتی لیبرالیسم مربوط می‌داند که از قرن هفدهم تا قرن نوزدهم در بریتانیا و فرانسه پدید آمد. (برلین، ۱۳۸۵، ص۳۱)

 مرحوم عنایت در مقاله «تأملی در معنای آزادی» مثالی برای آزادی منفی ذکر کرده و آن الاغی بود که در دوران جوانی توسط صاحبش بکار گرفته شده و در دوران پیری و از کارافتادگی، صاحبش او را «آزاد» کرده است و الاغ از این آزادی منفی نزد انوشیروان شکایت می برد. بنابراین آزادی انسان فقط با رفع قیود زندگی و رفتار او تحقق نمی پذیرد ولی این استنباط منفی از آزادی با همه عیوب و زیانهایش در میان متفکران پیروان زیادی داشته است.

مثلا «تامس هابز» می گوید: انسان آزاد کسی است که از کاری که اراده برآن گمارده است بازداشته نشود (عنایت، نگین، ۱۳۴۷، شماره ۴۵). اینها نمایانگر رونوشت غیر بومی آزادی است. یعنی آزادی به قرائت غربی ها. اما آزادی یک رونوشت بومی و اسلامی هم دارد.

در این نوشتار که با ساختار مقاله کوتاه (Essay) و از نوع طبقه بندی (Classification) تنظیم گشته، همین هدف دنبال شده است.

در این شیوه نگارش از مقاله کوتاه، هدف دسته بندی یک مفهوم مثل «آزادی» در قالب طبقات مختلف و بحث و بررسی در مورد هر کدام است.

    

رونوشت های غیربومی آزادی

رونوشت های غیربومی «آزادی» آنقدر متنوع است که پژوهشگران نیز این تعدد و تنوع را ناستودنی می دانند. منتسکیو در «روح القوانین» می گوید: «هیچ کلمه ای به اندازه آزادی، اذهان را متوجه خود نساخته و به هیچ کلمه ای معانی مختلف مانند آزادی داده نشده است!» و سپس خود چنین تعریف می کند: «آزادی آن است که انسان حق داشته باشد هرکاری را که قانون اجازه می دهد، بکند. و آنچه قانون منع کرده، و صلاح او نیست مجبور به انجام آن نشود(منتسکیو، ۱۳۷۰، ۲۹۲)

آزادی دنیا طلبانه و سکولار غربی برای ما یک الگوی غیربومی است. این رونوشت از «آزادی» در تفکر غرب عبارت است از: «فقدان هرنوع منع و جلوگیری» که «آزادی منفی» یا «آزادی سلبی» نامیده می‌شود و پایه لیبرالیسم است که فیلسوفان انگلیسی آن را طراحی کرده‌اند. (رابرتسون، ۱۳۷۵، ص۱۰). دیوید رابرتسون درکتاب فرهنگ سیاسی معاصر می‌گوید:

نظریه‌پردازان سیاسی، «آزادی» را غالبا به دو نوع تقسیم می‌کنند: آزادی منفی و آزادی مثبت. آزادی منفی برفارغ بودن‌از موانع و محدودیت‌های خارجی یا بیرونی دلالت دارد و شعار آزادی رایج در کشورهای مردم‌سالار معاصر غربی و آزادی‌خواهی لیبرالیسم اصیل و بی‌پیرایه همین است. (پیشین، ص ۱۱).

لئوپولد فرانتس نویمان (۱۹۰۰ - ۱۹۵۴)، یک آلمانی یهودی و از فعالان جناح چپ سیاسی، و نظریه پرداز مارکسیست و یک دانشمند علوم سیاسی و یکی از بنیانگذاران علم مدرن سیاسی در جمهوری فدرال آلمان است. وی در تعریف این قسم از آزادی می‌گوید: آزادی یعنی فقدان منع و این برداشت پایه نظریه لیبرال درباره آزادی است. این را می‌توان «آزادی منفی» یا «آزادی حقوقی» تعریف کرد. مراد از منفی، صفت‌بدی نیست، بلکه یعنی ناکافی. وبا عنصری بنام (فقدان مانع) نمی‌توان آزادی سیاسی را تبیین کرد. آزادی منفی لازم است، ولی کافی نیست؛ زیرا نمی‌گوید که می‌خواهیم از این آزادی به چه منظوری استفاده کنیم و جوهر و محتوای آزادی ما بناست چه باشد. (نویمان، ۱۳۷۳، ص ۶۸ - ۶۹ )

برخی دیگر از متفکران غربی، «آزادی منفی» را چنین معنا کرده‌اند: قلمروی از کنش فردی که‌درآن، صاحبان‌قدرت حق ندارند فرد را ازکاردلخواه اش بازدارند یابه‌کاری که ‌نمی‌خواهد وا دارند. (بوتیو، نوربرتو، ۱۳۷۶، ص ۲۹)

    

اشکال این رونوشت های غیربومی از آزادی عبارتند از :

۱- در رونوشت «منتسکیو» قانون موضوعه بشری بر آزادی سیطره دارد. درحالیکه قانون محصول ذهن بشراست و آزادی موهبت الهی.

۲- رونوشت «آزادی منفی» که پایه لیبرالیسم و شعار رایج در کشورهای مردم‌سالار معاصر غربی است، با این اشکال روبروست که متعلق آن مشخص نمی‌باشد و معلوم نیست ما می‌خواهیم از این آزادی (یعنی رهایی از مانع) به چه منظور استفاده کنیم. (نویمان، پیشین، ص ۳۸۱) و یا چنان که عده‌ای دیگر از متفکران غربی گفته‌اند: «عادتمان این است که بگوییم آزادی خوب است. من برآنم که نباید در دم، به چنان تصدیقی قایل شد. زیرا آزادی‌های بسیار هست. همان‌گونه که قیود و موانع بسیار است.» (کرنستون، ۱۳۷۰، صص ۲۰-۱۵) . برخی از خوانندگان کتاب‌های فلسفی و سیاسی چندان به نام «آزادی» خو گرفته‌اند که هرگز به فکرشان نمی‌گذرد، بپرسند: «آزادی از چه؟ » (همان). این ابهام زمینه سوءاستفاده فرصت‌طلبان و دین‌گریزان و قانون ستیزان را فراهم نموده است.

۳- رونوشت «آزادی مثبت» در تفکر غرب، در پیوند با عقل شکل می‌گیرد. یعنی آزادی مثبت بر نقش عقل بر اراده و انتخاب استوار است. (کرنستون، پیشین؛ و نیز رحیمی، ۱۳۷۴) مثلا اسپینوزا چنین می گوید:

«انسان آزاد کسی است که تنها به موجب حکم عقل زندگی می‌کند.» و لایب نیتس می گوید: «آزادی، خودانگیختگی عقل است.» و از کانت این تعریف به ما رسیده است:

«آزادی عبارت است از استقلال از هر چیز سوای قانون اخلاقی که توسط وجدان یا عقل عملی درک می‌شود.» اما کانت در حوزه سیاست و حقوق براین باور است که مردم حق مقاومت و براندازی حاکم را ندارند فقط حق شکایت کردن دارند، اگر مردمی دست به مقاومت و شورش ببرند، حاکم نیز به اعمال خشونت دست می‌زند که این به جز ویرانی و تخریب به بار نمی‌آورد. وی معتقد است چون قانون از طریق قدرت قانونی به نمایندگان مردم و از طریق این‌ها به مردم تفویض می‌شود، مردم از حقی قانونی برخوردار نیستند تا علیه حکومت و حاکم شورش و طغیان کنند. (کانت، فلسفه حقوق، ۱۳۸۰).

این رونوشت از آزادی می گوید، اگر کسی از حاکمیت عقل بر خودش محروم باشد، نه تنها از آزادی به معنای «رهایی و رفع موانع» سودی نخواهد برد، بلکه این نوع از آزادی وسیله‌ای مناسب برای تمنیات حیوانی او خواهد شد و در نهایت، به زیان او خواهد انجامید، بنابراین، تنها انسان‌های عاقل آزادند و آزادی تنها در پرتو عقل دست‌یافتنی است.

    

دیوید رابرتسون این نوع آزادی را «آزادی واقعی» می‌نامد و براین باور است که ریشه و سابقه آزادی در اروپا، که غالبا «آزادی مثبت» نامیده می‌شود، در اندیشه یونان است و پس از آن، در جنبش های فلسفی هگل و کانت و اخیرا درکارهای متفکران مارکسیست، به خصوص‌کسانی‌مانند مارکوزه ‌دیده‌می‌شود. که برخلاف آزادی‌خواهی انگلیسی تکیه بر آزادی واقعی انتخاب درونی‌است، نه بر آزادی منفی و سلبی. (دیوید رابرتسون، ص ۱۱)

تمام اشکالاتی که بر عقلانیت و خردگرایی‌غرب وجود دارد خصوصا خردگرایی مبتنی بر ماتریالیسم و سکولاریسم، همه متوجه این رونوشت از آزادی خواهد بود. انسان‌محوری (اومانیسم) و استقلال و تکیه انسان‌بر عقل خویش در برابر خدا و وحی و تفسیر ابزاری از عقلانیت، موانع و نواقص دیگری هستند که براین معنا از آزادی چیره شده است.

     

رونوشت اسلامی و بومزاد آزادی :

مشهورترین رونوشت اسلامی و بومزاد «آزادی» در کلام امیرالمؤمنین علی علیه السلام ارائه شده و به اندیشه حکما و شعرای زبان فارسی نفوذ کرده است. حضرت در نامه ۳۱ نهج البلاغه می‌فرمایند: «لا تَکُن عَبدَ غَیرِکَ وَ قَد جَعَلَکَ اللهُ حُـرّاً» بنده دیگری مباش. که خداوند تو را آزاد آفریده است. (نهج البلاغه، نامه ۳۱)

این سخن از غرر احادیث حضرت علی(ع) است که زیباترین تعریف از آزادی را ارائه فرمودند. با توجه به مفردات این حدیث، ویژگی آزادی چنین است:

۱- آزادی یک نوع شدن و صیرورت است. وضعیتی از هستی و وجود شخص در رابطه با جامعه است. (به قرینه لا تَکُن)

۲- آزادی در این رونوشت اسلامی، دچار حدوث و زوال می شود. . (به قرینه لا تَکُن)

۳- آزادی در این رونوشت اسلامی «آزادی مثبت» است. اما نه به معنای «خودانگیختگی عقل» و نه فقط در پیوند با عقل، که در رونوشت غیربومی وجود داشت. بلکه در پیوند با خدا، چون بلافاصله فرمود (قَد جَعَلَکَ اللهُ حُـرّا) یعنی توانایی انسان به کارکردن و زیستن به شیوه ای که خدا او را آفریده است. به دلیل تفاوتی که بین تعبیر دینی از «آزادی مثبت» با تعبیر غربی آن وجود دارد، در این مقاله، از اصطلاح «آزادی ایجابی» استفاده می شود.

۴- آزادی در این رونوشت اسلامی «آزادی منفی» است. اما نه به معنای «فقدان هرنوع منع و جلوگیری» که در رونوشت غیربومی وجود دارد. بلکه به معنای «فقدان بندگی غیر» است. به دلیل تفاوتی که بین تعبیر دینی از «آزادی منفی» با تعبیر غربی آن وجود دارد، در این مقاله، از اصطلاح «آزادی سلبی» استفاده می شود.

جایگاه «غیر» در آزادی سلبی، خیلی مهم است. بنابر نظریه ابن فارس این واژه دو معنا دارد که معنای دوم در اینجا مراد حضرت (ع) است و آن «اختلافِ شیئین» است. (ابن فارس، ۱۳۸۹ق) بین «من» و «غیرمن» اختلاف در شیئیت است. در اینجا «من» حقیقی و متعالی است. اما «غیرمن» مجازی و حیوانی و دنیوی و پست است. دراین صورت «غیر» سه قلمرو دارد:

الف- اول: اشخاص که در معصیت و گناه قرار دارد. چرا که اطاعت از این اشخاص به منزله عبد و بندگی آنان است به دلالت این روایت از إمام صادق علیه السلام که فرمود: من أطاع رجلا فی معصیة، فقد عبده. (الکلینی، ج۲، ص۳۹۸ ). حتی گوش دادن به سخنان دیگری یک نوع بندگی است به دلالت این روایت إمام باقر علیه السلام که فرمود: من أصغی إلی ناطق فقد عبده. فإن کان الناطق یؤدی عن الله عز و جل، فقد عبد الله وإن کان الناطق یؤدی عن الشیطان، فقد عبد الشیطان. (الکلینی، ج۶، ص۴۳۴)

     

بنابراین در رونوشت اسلامی گوش دادن به سخنان شیاطین و یا دیدن آثار و نوشتار آنان، به قصد اطاعت، مخالف «آزادی» و یک نوع بردگی و اسارت است. و اصولا عبادت و بندگی فقط به سجود و رکوع نیست بلکه اطاعت از اشخاصی که معصیتکارند، نوعی بردگی و اسارت است. به دلالت روایتی که أبا بصیر از امام صادق علیه السلام در تفسیر آیه ۸۱ سوره مریم ذکر کرده که فرمود: لیست العبادة هی السجود و لا الرکوع، و إنما هی طاعة الرجال. من أطاع : مخلوقا فی معصیة الخالق، فقد عبده. (قمی، علی بن ابراهیم، ج۲، ص۵۵)

اطاعت از ظالم نیز در همین قلمرو قرار دارد. به دلالت روایت امام باقر علیه السلام که فرمود :أنتم الذین اجتنبوا الطاغوت أن یعبدوها و من أطاع جبارا فقد عبده (الکلینی، الکافی، ج ۲، ص ۳۱۸)

پذیرش حکومت طاغوت هم در این حوزه قرار می گیرد. در قرآن کریم، واژه «طاغوت» با دو معنای اصطلاحی به کار رفته است: یکی در مورد چیزهایی که به عنوان معبود در مقابل خداوند مورد پرستش قرار می گیرد؛ مانند بت ها، شیطان، جن و مانند آن. همچون آیه ۲۵۶ سوره بقره؛ آیات ۷۶ و ۵۱ سوره نساء؛ آیه ۶۰ سوره مائده؛ آیه ۳۶ سوره نحل؛ و آیه ۱۷ سوره زمر. در این آیات، شیطان، بُت ها و اجنّه به عنوان معبودی در مقابل خداوند مورد مذمّت قرار گرفته و بر آنان «طاغوت» اطلاق شده است. کسانی را هم که اینها را اطاعت می کنند و از خداوند اطاعت نمی نمایند، به عنوان اطاعت کنندگان و پرستشگران طاغوت، توبیخ نموده، مذمّت می کند. اطاعت از این طاغوت یک نوع اسارت و بردگی و سلب آزادی است.

     

در اصطلاح قرآنی، معنای دیگری که برای «طاغوت» شده، حاکم ستمگر و هر فرمانروای ظالمی است که طغیان کننده از اطاعت الهی بوده و عمل کننده به غیر قوانین خداوند است. اطاعت از این حکام و فرمانروایان هم یک نوع اسارت و سلب آزادی است.

ب- دوم: درون انسان و نفسانیات یکی از «اغیار» و یکی از موانع آزادی است. طرفداران آزادی، بیشتر با عواملی مبارزه‌ می‌کنند که از بیرون با آزادی او می‌جنگند و آزادی او را محدود می‌کنند. همانند حکومت، دولت، سلطنت، کارفرمایان، خطوط سیاسی، تنگ نظری و انحصارطلبی گروهها و مانند آن. اما در اسلام، به یک سری موانع دیگر هم توجه شده است؛ مانند برخی از خصوصیات بشری که او را از درون به قید و اسارت می کشد. ویژگیهای فاسد اخلاقی، هوی و هوسها، حب و بغض‌های درونی نه تنها آزادی انسان را محدود می‌کنند، بلکه‌ به بردگی می‌کشانند. بنابراین، برای اینکه‌ فردی آزاد باشد، کافی نیست که تنها زیر سلطه‌ عوامل بیرونی و خارجی نباشد، بلکه لازم‌ است که زیر سلطه قوای نفسانی خودش هم‌ قرار نگیرد. (به دلالت لا تَکُن عَبدَ غَیرِکَ)

علی(ع) در جای دیگر و با همان سیاق فرمود: لا یسْتَرِقَنَّکَ الطَّمَعُ وَقَدْ جَعَلَکَ اللّه‌ُ حُرّا. (آمدی، ۱۳۸۴، ص ۲۹۸) یعنی حرص و طمع تو را به بندگی‌ نکشاند، در حالی که خداوند تو را آزاد قرار داده‌ است. (ری شهری، ۱۳۸۶، ج ۲، ص ۳۱۵.) آزادیی که طمع آن را سلب کند و از بین‌ ببرد، بردگی است نه آزادی. حتی اگر در رونوشت غربی به آن اشتباها آزادی بگویند. شهوت و هوی و هوس هم یکی از همین «اغیار» است.

چنانچه علی(ع) می‌فرماید: عَبدُ الشَهوه اسیر لا ینفک اسره. یعنی بنده شهوت، اسیر است و اسارت از او جدا نمی‌شود. (آمدی، پیشین، ص ۳۳)

بنابراین تحقق آزادی کامل، در رونوشت اسلامی، تنها با رهایی از قید و بندهای خارجی و بیرونی نیست، بلکه آزادی‌ از قیدهای درونی انسان، شرط تحقق آزادی کامل است. و این رهایی درونی، اساس آزادی است. وبدون آزادی درونی، آزادی از عوامل بیرونی به دست نمی‌آید.

 ج- سوم: اشیاء مختلف مثل زیور و زینت دنیوی، جاه و مقام، پول و ثروت، ومانندآن. که این اشیاء با کمک به قلمرو اول و دوم موفق می شوند که آدمی را به قید و اسارت خود درآورند.  

     

برآمد سخن :

۱- رونوشت های غیربومی از «آزادی» آنقدر متنوع است که خودشان نیز این تعدد و تنوع را قبیح می دانند.

۲- آزادی دنیا طلبانه و سکولار غربی عبارت است از: «فقدان هرنوع منع و جلوگیری» که «آزادی منفی» یا «آزادی سلبی» نامیده می‌شود و پایه لیبرالیسم است که فیلسوفان انگلیسی آن را طراحی کرده‌اند.

۳- هم الگوی «آزادی منفی» و هم «آزادی مثبت» در رونوشت های غربی با اشکالات متعددی روبروست که برخی اشکالات را خودشان اظهار کرده اند.

۴- مشهورترین رونوشت اسلامی و دینی «آزادی» در کلام امیرالمؤمنین علی علیه السلام ارائه شده و به اندیشه فلاسفه اسلامی و شعرای زبان فارسی نفوذ کرده است.

    

فهرست منابع و مآخذ

۱- قرآن کریم

۲- نهج البلاغه

۳- آمدی، عبد الواحد، غررالحکم و دررالکلم، (۱۳۸۴). ترجمه محمد علی انصاری. مؤسسه انتشاراتی امام عصر(ع)، چاپ دوم،

۴- ابن فارس، احمد، معجم‌ مقاییس‌ اللغة، (۱۳۸۹ق). به‌ کوشش‌ عبدالسلام‌ هارون، قاهره،

۵- امین، سیدحسن، تأملی در مفهوم، مختصات و انواع آزادی نشریه حافظ، شماره ۸ .

۶- برلین، آیزایا، آزادی و خیانت به آزادی. (۱۳۸۵). فولادوند، عزت‌الله؛ نشر ماهی،

۷- بوتیو، نوربرتو، لیبرالیسم و دموکراسی. (۱۳۷۶). ترجمه بابک گلستان، تهران، چشمه،

۸- دهخدا، علی اکبر؛ لغت نامه، تهران. (۱۳۷۷). دانشگاه تهران، دوم.

۹- رابرتسون، دیوید، فرهنگ سیاسی معاصر، ۱۳۷۵، ترجمه عزیز کیاوند، تهران، نشرالبرز،

۱۰- رحیمی، مصطفی. آزادی و فرهنگ. (۱۳۷۴). چاپ اول، تهران: نشر مرکز،

۱۱-  ری شهری، محمد، میزان الحکمه، (۱۳۸۶)، انتشارات دارالحدیث،

۱۲- قمی، علی بن ابراهیم بن هاشم، تفسیر القمی، مؤسسه دارالطباعة و النشر، قم،

۱۳-  عنایت، حمید، تأملی در معنای‌آزادی. (۱۳۷۹) . نگین، شماره دوازدهم

۱۴-  الکلینی، محمّدبن یعقوب، الکافی، ۱۳۸۸ق. ، دارالکتب الاسلامیه،

۱۵-  کرنستون، موریس. تحلیلی نوین از آزادی. (۱۳۷۰). ترجمه جلال الدین اعلم. چاپ سوم، تهران: مؤسسه انتشارات امیرکبیر،

۱۶-  کانت، ایمانوئل، فلسفه حقوق. (۱۳۸۰). منوچهر صانعی دره‌بیدی، تهران، نقش و نگار.

۱۷-  منتسکیو، شارل بارون. روح القوانین. (۱۳۷۰). ترجمه علی اکبر مهتدی. مقدمه، تصحیح و تعلیقات محمد مددپور. جلد اول، چاپ نهم، تهران: مؤسسه انتشارات امیرکبیر،

۱۸- المجلسی، محمدباقر، بحارالانوار. (۱۴۰۳). موسسه الوفا، بیروت،

۱۹- نویمان، فرانتس. آزادی و قدرت و قانون. (۱۳۷۳). گردآوری و ویرایش و پیشگفتار از هربرت مارکوزه. ترجمه عزت الله فولادوند. چاپ اول، تهران: شرکت سهامی انتشارات خوارزمی،

۲۰-  نوری، میرزاحسین، مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل. (۱۴۰۸ق). قم، مؤسسه آل البیت لإحیاء التراث، چاپ اول،

    

سایت های اینترنت:

۱- http://www.encyclo.co.uk/search.php : ۹/۷/۲۰۱۲

۲-  http://www.webdictionary.co.uk/definition.php : ۹/۷/۲۰۱۲

۳- http://farsi.khamenei.ir/speech

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha