به گزارش خبرگزاری حوزه، حجت الاسلام سعید یزدان پرست از اساتید حوزه علمیه قم در نوشتاری آورده است :
در ایام مناظرات بین کاندیدای ریاست جمهوری یکی از افراد دیگری را کم سواد دانست، این مسئله باعث شد که نگاهی گذرا بیندازیم به نظرات و سخنان امام خمینی ره درباره یک جریان و نقد مختصری داشته باشیم بر عقبه فکری آن.
امام خمینی (ره) راه نجات و استقلال کشور را بیرون کردن این جریان و یا اصلاح آنها می دانست که این هم بدست مردم حاصل می شود، یعنی مردم باید با رأی صحیح خود، استقلال کشور را حفظ کنند.
در ایام خطیر سیزدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری اسلامی ایران و به تبع آن شاهد تبلیغات و مناظرات کاندیداها بودیم، در اولین مناظره که از سیمای جمهوری اسلامی پخش می شد، یکی از کاندیداها با سابقه اصلاحاتی(اصطلاحا) کاندیدای دیگر را که اتفاقا رئیس دستگاه قضایی کشور بود، مورد خطاب قرار داد و گفت شما شش کلاس سواد دارید ... و این برای اداره کشور کافی نیست!
یعنی سواد شما همان شش کلاسی است که بطور کلاسیک و مدرن در مدرسه خوانده اید نه بیش از آن!
در این مقال درباره این سخن و جریانی که در پشت این سخن و این طرز تفکر است، مطالبی بیان می شود.
مطالب بسیاری می شود پیرامون این سخن نگاشت، می توان از مظلومیت نظام سخن گفت، نظامی که چنین آزادی در آن وجود دارد که رئیس القضاة را بی سواد خطاب کنی و محاکمه نشوی!
نظامی که روحانیت در رأس آنست ولی به راحتی به رئیس القضاة آن(یعنی یک روحانی مجتهد) توهین کنی!
نظامی که بهترین فرصت ها را در اختیار مسئولین قرار داده تا به مردمشان خدمت کنند ولی یک عده با سوء استفاده از موقعیتشان به قدرت و کاخ و قصر و برج رسیدند و به ریش نظام و مدافعان نظام و آرمان های نظام می خندند و در نهایت نظام را متهم به دیکتاتوری و ظلم و جهل می نمایند! و ...
همچنین می شود درباره حجب و متانت و وقار و ادب و اغماض و گذشت رئیس القضاة مطلب نوشت و گفت که در این زمان نیز الگوهای اخلاق اسلامی آنهم در این مرتبه وجود دارد و حتی در سطوح بالای حکومت اسلامی چنین افرادی هستند و البته خدا را شاکریم بر این نعمت.
اما در این مقال، غرض پرداختن به نکته دیگری است، نکته ای که متاسفانه به آن کمتر توجه می شود و عامل گرفتاری های ما نیز غفلت از همین مسئله است! در اینجا غرض و مقصود پرداختن به غربزدگان و تحذیر از آنان است.
قبل از شروع بحث لازمست درباره دو نکته توضیح دهیم:
۱- منظور از غرب، فرهنگ غربی و کشورهای غربی است یعنی اروپا و آمریکا و ...
۲- در این مقاله وقتی سخن از غربزدگان می کنیم، تمرکزمان روی مسئولین غربزده کشورمان است و افراد جامعه منظورمان نیستند.
غربزدگی یک جریان است که از زمان قاجار، سر از لاک در آورد و شروع به کوبیدن داشته های خودی و بومی کرد و از آن طرف به مداحی از غرب رو آورد!
غربزدگان سواد و تحصیل را فقط در سبک غربی می دانند و کسی را با سواد می دانند که به سبک و روش غربی و با متون غربی درس خوانده باشد و در غیر این صورت، آن را سواد نمی دانند و آن فرد را نیز با سواد محسوب نمی کنند و دانش او ارزشی در نزد آنها ندارد!
افتخار غربزدگان تحصیلات فرنگی است و اینکه مدرکشان را از فلان مرکز آکادمیک گرفته اند و ...
در بین خودشان برای فرزندانشان رقابت می کنند که کدامیک به فلان جا برود و کدامیک رفته و موفق شده و ...
فرزندانشان در غرب زندگی می کنند و خودشان هم بدنبال گرین کارت برای رفتن به آنجا هستند. افرادی که فکر و ذکرشان غرب است و غرب را سرمنشا همه خیرات و برکات می دانند، افرادی که می گفتند ما حتی توان ساخت لوله هنگ را نیز نداریم! و الان نیز همان اندیشه را دارند ولی با عبارت دیگر بیان می کنند، افرادی که می گویند ما نمی توانیم و فقط غرب می تواند!
افرادی که به راحتی و بدون رودربایستی حتی به رهبر انقلاب می گویند برای ساختن بزرگراه ها و ... باید مدیر از خارج بیاوریم![۱]
افرادی که خودشان تابعیت غرب دارند و دو گذرنامه ای هستند، زن و فرزندانشان تابعیت غرب دارد و دو گذرنامه ای هستند، افرادی که همه دلخوشی شان به غرب است، تفریحشان در آنجاست، زندگی شان و حال و هوایشان و خیالات و توهماتشان در آنجاست، تحیلشان آنجاست، پزشکشان آنجاست، تغذیه شان از آنجاست، نستجیر بالله غرب را خداوند روی زمین می دانند! کلید حل مشکلات کشورمان را در غرب می بینند، به خیالشان نان خوردن و حتی آب خوردن ما را غربی ها می توانند درست کنند! لذا بدنبال خوش رقصی برای ارباب و کدخدای این دنیا هستند، کلید حل مشکلات منطقه مان را نیز در غرب می بینند و به دنبال تعامل با غرب هستند و نه با کشورهای دیگر!
در یک کلام غربزده ها، غرب را حلّال مشکلات تمام دنیا می دانند!
غربزدگان موجوداتی توخالی و پوچ اند و هیچ اراده و تفکری از خود ندارند، آنها مانند حشره میزبانی هستند که بدن خود را در اختیار انگل مهاجم قرار داده تا آن مهاجم هر طور که خواست با او رفتار کند و از او تغذیه نماید.
اینکه ریشه این همه ضعف از کجاست، موضوع این مقال نیست و مجال دیگری را می طلبد، لکن بطور خلاصه می شود گفت که ریشه این همه حقارت و ضعف نفس غربزده ها، عدم معرفت و عدم توکل بر خداوند عالمیان است، خداوند متعال که همه چیز بدست قدرت اوست و به بندگانش دستور داده که اوامر او را اطاعت کنند و به طاغوت کافر شوند، لکن غربزده ها به طاغوت کافر نشده اند، بلکه ایمان آورده اند! بدا به حال مومنان به طاغوت که به زودی خواهند فهمید چه جایگاهی در انتظارشان است!
بنیانگذار جمهوری اسلامی، حضرت امام خمینی ره از همان ابتدا خطر این جماعت را گوشزد کرد و در سخنان دقیق و عمیقش افراد جامعه را از این موجودات بر حذر می داد، در اینجا برای روشن شدن بحث به چند جمله از سخنان ایشان در این باره اشاره می کنیم:
امام ره غربزده ها را انسان های غربزده را میان تهی و بی محتوا می دانست و خطاب به آنها می گفت:
« ای غرب زده ها! ای اجنبی زده ها! ای انسان های میان تهی! ای انسان های بی محتوا! به خود آیید، همه چیز خودتان را غربی نکنید.»[۲]
از طرفی امام (ره) به نسل جوان ماموریت داد که غربزده ها را بیدار کنند و به آنها بگویند که در طول این سال ها چه جنایت هایی علیه مردم مرتکب شده اند، در واقع امام ره می خواست نسل جوان را نسبت به این موضوع روشن و آگاه کند و از طرفی حجت را بر غربزده ها تمام نماید.
امام خمینی ره می فرمود: «شما نسل جوان موظف هستید غرب زده ها را از خواب بیدار کنید و فجایع حکومت های ضد انسانی آنها و عمال آنها را بر ملا نمائید.»[۳]
امام ره غربزده ها را دارای مغزهای پوسیده می دانست و در بحث دانشگاه هشدار می داد که باید دانشگاه ها از غربزده ها تصفیه بشوند، ایشان می فرمود:
« ما خودمان می خواهیم خودمان را اداره کنیم ... باید تصفیه بشود از این مغزهای پوسیده ای که عاشق آمریکا هستند و عاشق غرب هستند، باید تصفیه شود از این موجودات.»[۴]
جمله معروف دیگری از امام ره موجود است که رها شدن از دست پهلوی را آسان تر از رها شدن از دست تربیت یافتگان اجنبی می داند! کلام امام ره چنین است:
«ما از شرّ رضا خان و محمد رضا خلاص شدیم، لکن از شرّ تربیت یافتگان غرب و شرق به این زودی ها نجات نخواهیم یافت.»
همچنین در جمله خیلی مهم و خطیری می گوید استقلال محقق نمی شود مگر اینکه غربزده ها از این کشور بروند و یا اصلاح شوند!!! ممکن است کسانی عقیده دینی و مذهبی نداشته باشند ولی عرق ملی داشته باشند و علاقمند به استقلال کشور باشند، از این افراد می خواهیم که این قسمت از بیانات امام ره را با دقت بیشتری بخوانند و تامّل نمایند، کلام ایشان چنین است:
« ما همه چیز را باختیم، حالا دزدها را بیرون کردیم اما خودمان را پیدا نکردیم، باید خودمان را پیدا کنیم ... شما به استقلال خودتان نمی رسید و تا این غربزده هایی که در همه جا موجودند، از این مملکت نروند یا اصلاح نشوند، شما به استقلال نخواهید رسید، این ها نمی گذارند! ما باید خودمان را پیدا کنیم تا بتوانیم سرپای خودمان بایستیم.»[۵]
در جای دیگری امام ره غرب زده را بدتر از زلزله زده می داند و می گوید:
«آقا امروز مملکت ما غرب زده است که از زلزله زده بدتر است. امروز بعضی از اشخاص در این مملکت می خواهند نگذارند اسلام تحقق پیدا بکند ... الان ما زلزله زده زده هستیم، غرب زده هستیم، همه باید دست به هم بدهیم و این راه را تا اینجا که آمدیم، باقی اش هم برویم.»[۶]
امام ره در بیاناتی خطاب خودش را متوجه به مسئولین عالی رتبه کشور(مصادر امور) می کند و به آنان هشدار می دهد و اخطار می کند که بدنبال فرم غربی نباشند و می گوید بیچارگی در غربزدگی و بدنبال غرب رفتن است، امام ره می گوید:
«من باید به مصادر امور بگویم که اخطار کنم که این قدر ضعف نفس به خرج ندهید، دنبال این نباشید که فرم غربی پیدا کنیم. بیچارگی ما این است که دنبال این هستیم که فرم غربی پیدا کنیم. این قدر ضعیف النفس نباشید، ما قانون غنی داریم، ما قانون الهی داریم. آن هایی که فرم غربی را بر فرم الهی ترجیح می دهند، این ها از اسلام اطلاع ندارند. آنهایی که می گویند نمی شود اسلام را در این زمان پیاده کرد، برای این است که اسلام را نشناخته اند، نمی فهمند چه می گویند.[۷]
به گفته اهل تحقیق امام خمینی ره فقط در یک مورد به ملت التماس کرده است و می گوید دست ملت را می بوسم و آنهم در ۲۵ خرداد ۱۳۵۸ است وقتی که می خواهد خطر غربزده ها را در رابطه با نوشتن قانون اساسی جمهوری اسلامی بیان کند، این نشان دهنده شدّت و اهمیت قضیه است که این چنین از مردم تقاضا می کند در انتخابات و ... غربزده ها را کنار بزنند، سخن امام ره چنین است:
« من التماس می کنم به ملت ایران، من دست ملت ایران را می بوسم ... این غرب زده ها را کنار بگذارند عده شان خیلی زیاد هم نیست، اما فضولی شان زیاد است؛ عده زیاد نیست، ادعایشان زیاد است! ... »[۸]
این ها سخن امام انقلاب بود که باید برای نجات کشور و استقلال کشور و آبادانی کشور این سخنان را نصب العین قرار دهیم.
لازمست در اینجا سخن یکی از منتقدین غربزدگی نقل شود کسی که به خوبی در این باره قلم زده است، او غربزدگی را بیماری می داند و می گوید: « غربزدگی میگویم همچون وبازدگی. ... دستکم چیزی است در حدود سنزدگی، دیدهاید که گندم را چهطور میپوساند؟ از درون، پوسته سالم برجاست؛ امّا فقط پوست است، عین همان پوستی که از پروانهای بر درختی مانده.»[۹]
این افراد در این سال ها مردم را و مملکت را و اقتصاد را معطل غربی ها کردند و منتظر این بودند که آنها آب دهانی در کاسه این افراد بیندازند و هر چقدر رهبر معظم انقلاب آنها رانصیحت کرد سودی نبخشید، این افراد پر ادعا در شمارش اعداد ناتوانند، در خواندن متن از روی کاغذ ناتوانند، در مهار تورم و گرانی ناتوانند و دلار را به قیمت فوق تصور رساندند و ... اکنون با وقاحت دیگری را بی سواد می دانند و خود را دانشمند و لایق ریاست جمهوری! جدا عجیب است.
در اینجای سخن مطلبی از عزیزی نقل می کنم که دیدم نقد خوب و طعنه بجایی زده است و ذکرش در اینجا خالی از لطف نیست(با کمی تصرف)
« مورد داشتیم طرف با شش کلاس سواد سه جلسه مناظره را بدون برگه و نوشته سخنرانی کرده ولی (مدعی سواد) با مدرک دکترا حتی نتوانسته برگه های انشاء را درست و بدون غلط بخواند. به نظرم باید دبستان اون اولی را با دانشگاه او(مدعی) عوض کرد ... »[۱۰]
در آخر سخن این که باید همگی در انتخابات شرکت کنیم و شکوه و عظمت به آن ببخشیم و حتی اگر کسانی به لحاظ اعتقادی با نظام موافق نیستند ولی بخاطر علاقه به کشور و میهن خود حضور یابند و همچنین باید برای نجات کشورمان افراد غربزده را کنار بزنیم و افرادی که متعهد و دلسوز و معتقد به داخل هستند را به قدرت برسانیم تا انشاءالله استقلال کشورمان حفظ شود.
پی نوشت ها:
نظر شما