به گزارش خبرگزاری حوزه، حجت الاسلام والمسلمین محمدحسین ایراندوست، مدیرمسئول مجله مطالعات فقهی فلسفی در مطلبی به موضوع «موریانه های آبرویِ روحانیت در نگاه مقام معظم رهبری» پرداخته است که بدین شرح است:
مقدمه:
حرکتها و نهضتهای اسلامی متعددی در جهان اسلام و برخی از کشورهای اسلامی در سده های اخیر رخ داده است. که در آنها همواره روحانیون نقش نافذ و سودبخشی در این نهضتها ایفا کردهاند، در نهضت اسلامی ایران که از اوایل دهه چهل آغاز گردید، روحانیت شیعه توانست به تنهایی در راس جریان مبارزات قرار گیرد و آن را نیرومند و با اقتدار ، هدایت کند. علاوه بر رهبری خاص امام خمینی (رحمةاللهعلیه) که تکیه گاه و مرکز ثقل این جریان سیاسی بود ، شخصیتهای سیاسی دیگری از روحانیت نیز به طور گسترده ایفای نقش کردهاند و پس از پیروزی انقلاب اسلامی و تشکیل نظام اسلامی، به نوعی در پیشبرد حکومت اسلامی موثر بودهاند.
جایگاه ویژه و قدرت معنوی روحانیان به دلیل پایگاه اجتماعی و معنوی آنان در میان توده مردم، قابل قیاس و برابری با قدرت رهبران سیاسی غیرمذهبی نیست و همین امر موجب برانگیختن بخل و حسرت و حسد سیاستمداران به آنها شده است و در عین نیازی که به آنها داشتهاند. هر زمان که توانستهاند، از حذف یا خیانت به روحانیون دریغ نکردهاند. علاوه بردشمنان بیرونی و سیاستمداران کینه توز ، آنچه در انقلاب اسلامی سبب می شود «آبروی روحانیت» را به خطر اندازد، اخلاق و منش و رفتارِ این قشر با مردم است. که می تواند آبروی هزارساله روحانیت را مانند موریانه ای بتدریج از بین ببرد. این نکته کلیدی توسط امام خمینی(رحمةاللهعلیه) و رهبر معظم انقلاب بارها به روحانیت معزز گوشزد شده است. در این یادداشت کوتاه عوامل زوال ِ آبروی روحانیت در نگاه رهبر معظم انقلاب مورد بررسی قرار گرفته است
موریانه ها و آبروی روحانیت:
رهبر معظم انقلاب معتقدند هر نوع تخلف و هر عمل زشت و وقیح و حتی یک کارنامناسب از سوی یک نفر روحانی می تواند به منزله «موریانه» ای باشد که آبروی هزارساله روحانیت را بتدریج می خورَد و از بین می برد. وی در تاریخ ۱۷/۸/۱۳۸۵ در دیدار با روحانیون استان سمنان چنین فرمودند:
« یک وقتی به مناسبتی خدمت امام رسیدیم؛ صحبت راجع به یک روحانی بود که یک تخلفی کرده بود و امام با ما مشورت میکردند که با او چگونه رفتار شود. من به ایشان مفصل گفتم که این پیروزی شما در انقلاب، محصول هزار سال آبروی روحانیت شیعه است. والّا چرا باید وقتی یک مرجع به میدان آمد، مردم اینطور به دنبالش بیایند و جانشان را فدا کنند، که در نهضت امام بزرگوار ما کردند. هزار سال آبروی شیعه متراکم شد تا به اینجا رسید که یک مرجعی مثل امام بزرگوار ما که جرئت داشت، شجاعت داشت، قابلیت داشت، روح فداکاری و آگاهی به زمان داشت، پا بگذارد وسط میدان، و مردم هم به دنبالش بیایند. حالا بعضی از این هملباسهای ما مثل موریانهای که در یک بنایی بیفتد، دارند این آبروی هزارساله را ذره ذره میخورند و از بین میبرند؛ ایشان هم این معنا را تصدیق کردند. واقع قضیه همین است. باید مراقب باشیم ما جزو آن موریانهها نباشیم. خدای نکرده هر عملِ زشت و وقیح و یک کار نامناسبی که از یکی از ماها سربزند، رخنهای در آن ذخیرهی ارزشمند هزار سالهی روحانیت و علمای شیعه است.[۱]»
برآمد های سخن :
۱- هم رهبر انقلاب و هم حضرت امام (ره) این نکته را تصدیق نمودند که رفتارها و تخلفات و اعمال زشت یک روحانی می تواند مانند «موریانه» آبروی هزارساله روحانیت را از بین ببرد.
۲- تشبیه عوامل زوال آبروی روحانیت به «موریانه» از چند جهت است:
الف- موریانه ها به کندی حرکت میکنند. و به حکم طبیعت تا پایان عمر در دژ تاریکی که محل اجتماع آنهاست به سر میبرند و در مقابل چشم بیننده قرار ندارند. عوامل زوال آبروی روحانیت (تخلف ، گناه، عمل زشت) هم به کندی و بتدریج حرکت می کند و ذخیره ارزشمند هزارساله را از بین می برد. و در دژ تاریک هواهای نفس روحانیت مخفی شده و مقابل دید آنها نیست.
ب- موریانه ها در روشنایی آفتاب و فضای باز یارای ایستادگی در برابر دشمنان بیشمار خود را ندارند. عوامل زوال در بحث ما همینطورند، در روشنایی آفتاب و فضای باز ناتوان هستند.
ج- موریانه ها خطرناکترین دشمن بنا و ساختمان هستند. تخلف و گناه و عمل زشت هم خطرناکترین دشمن برای بنای ارزشمند روحانیت است.
د- «تخلف» به عنوان موریانة آبرو، بر چند قسم است:
۱- تخلف قانونی : که معادل «جُرم یا بِزِه» است و هرگونه رفتار یا ترک رفتاری است که قانون را نقض میکند و برای آن در قانون، مجازات مشخصی تعیین شدهاست.
۲- تخلف فقهی : که معادل گناه و اعمال حرام و مکروه است. پساعمال مکروه هم مانند حرام به سانِ موریانه عمل می کند.
۳- تخلف اخلاقی : که معادل اخلاق ذمیمه و ناپسند و رذیلتهای اخلاقی است.
هـ تخلف یک روحانی ، فقط موجب زوال آبروی شخصی او نیست بلکه موریانة بنای ارزشمند هزارساله روحانیت است. پس یک تخلف هم زیاد است!!!
آبروی روحانیت به سان حرکت قطعیه:
هر چیزی در این عالم مادی در اثر تغییر و حرکت بدست می آید. از طرفی در «فلسفه اسلامی» حرکت به دو معنا اطلاق میشود.
اول : حرکت به معنی قطعیه . دوم : حرکت به معنی توسطیه[۲] . در تعریف حرکت قطعیه گفته شده است: «تغییر زمانی یک چیز و به تعبیر دیگر تغییری را که در طول مدتی از زمان موجود است اگر منطبق بر زمان در نظر گیریم تغییر تدریجی یا حرکت قطعیه خواهد بود [۳]»
مختصات حرکت قطعیه چنین است[۴] :
۱- امتداد سیال : چون بر زمان منطبق است مانند خود زمان امتدادی سیال دارد .
۲- موجود زمانی نه آنی : حرکت قطعیه ممکن نیست کل آن در یک «آن» موجود باشد، بلکه کل آن فقط در مدت زمان حرکت موجود است. پس حرکت قطعیه موجود زمانی است و نه آنی. به گونهای که به ازاء اجزاء فرضی زمان مذکور، حرکت مزبور نیز اجزاء فرضی مشابهی دارد که همراه با اجزاء مشابه زمانش موجود و معدوماند؛ یعنی نیمه ی اول آن فقط در نیمه ی اول مذکور و نیمه ی دومش فقط در نیمه ی دوم آن موجود است. همچنین ربع اول آن فقط در ربع اول از زمان مذکور موجود است و ربع دومش فقط در ربع دوم آن و هکذا و در یک «آن» فقط مقطعی فرضی از آن موجود است؛ اگر زمان و حرکت منطبق بر آن در حدی متوقف شوند، مقطع حاصل در حرکت بر مقطع حاصل در زمان منطبق است.
۳- کُل ِ ممتد : حرکت قطعیه یک کل ممتد است که با فرض مقاطعی در آن به اجزایی فرضی قابل انقسام است؛ به طوری که ممکن نیست هیچ دو جزء فرضی آن با هم موجود باشند، بلکه باید جزء فرضی اول آن معدوم شود تا جزء فرضی دوم موجود شود و جزء فرضی دوم معدوم شود تا جزء فرضی سوم موجود شود.
مقام معظم رهبری در دیدار با جمعی از روحانیون در بهمن ماه ۱۳۷۱ «آبروی روحانیت» را به سان یک کُل ممتد و یک ذخیره ای که در طول زمان و بتدریج حاصل شده، تفسیر کردند. عبارت ایشان چنین است:
« مکرر عرض کردهام که ما نباید خیال کنیم آبروی نسل فعلی روحانیت موجب این شد که مردم به سمت انقلاب اسلامی گرایش پیدا کنند. نه؛ این اشتباه است. بلکه آبروی هزار سالهی روحانیت، که یک ذخیرهی تمام نشدنی بود، موجب این پیروزیها و موفقیتها گردید. این آبروی هزارساله، عبارت است از آن اعتباری که در طول قرنهای متمادی، از علم و تقوای علمای بزرگ به دست آمده است. یعنی علامهی حلی در این مجموعه نقش دارد؛ محقق نقش دارد؛ مجلسی نقش دارد؛ شهیدین نقش دارند، شیخ طوسی نقش دارد، سید مرتضی نقش دارد؛ شیخ انصاری نقش دارد؛ علمای بزرگ در قرنهای متمادی در نجف نقش دارند؛ بزرگان قم نقش دارند؛ مرحوم حاج شیخ نقش دارد، و مرحوم آقای بروجردی نقش دارد. یعنی هزاران انسان برگزیده، عمرهایشان را به طهارت و تقوا گذراندند، مجموعههای علمی سطح بالا به وجود آوردند و آثار علمی ارائه دادند، تا بتدریج یک جامعه و یک ملت را به روحانیت - به صورت بنیادین - معتقد کردند.[۵]
برآمدهای سخن:
۱- آبروی روحانیت فقط مختص نسل فعلی روحانیون نیست. بلکه دارای امتداد سیال است و مرهون علم و تقوای همه علمای گذشته در طول این زمان هزارساله است.
۲- آبروی روحانیت مانندِ زمان، دارای امتداد سیال است. این بِنای فاخر و گرانبها و نفیس در طول مدت طولانی از زمان بوجود آمده است.به نظر نگارنده این تفسیر از «آبروی روحانیت» ، شبیه و عدیل «حرکت قطعیه» است که آن را باید منطبق بر زمان در نظر گیریم. و نباید آن را مختص یک «آن» بدانیم. یعنی یک موجود زمانی است که در طول دهها قرن متمادی و اندک اندک حاصل شده است.
۳- برای ایجاد بنای ارزشمند روحانیت ، و تقویت آبروی این سازمان، عالمان شهیر و بزرگ نقش اصلی را داشتند . که برخی از آنان در سخن رهبر معظم انقلاب آمده است. مانند علامه حلّی، مجتهد شیعه، فقیه و اصولی قرن هفتم و پدر فخرالمحققین حلی که با نفوذ زیاد در سلطان، او را به برگزیدن مذهب شیعه دعوت کرده و پس از مناظراتی که با علمای بزرگ مذاهب چهارگانه اهل سنت برگزار میکند، سلطان مجاب میشود که مذهب شیعه را برگزیند و نام خود را از اولجایتو به سلطان محمد خدابنده تغییر میدهد و تشیع را در ایران رواج میدهد.[۶] یا «شهید اول» از فقهای مشهور شیعه در قرن هشتم هجری قمری که مهمترین کتابش در فقه لمعه دمشقیه است که شروح متعددی بر آن نوشته شدهاست. او بر سر اعتقادات به حق خود ایستاد تا با وضع دلخراشی در میدان قلعه دمشق با شمشیر کشتهشد. جسدش را به دار آویختند و تا عصر آن روز سنگباران کردند. سپس جسد را از دار پایین آورده و آتش زدند و خاکسترش را به باد دادند.[۷]
۴- اگرچه بنای فاخر و ارزشمند روحانیت از خون و قلم عالمان برجسته و شهیر، پر آوازه و مشهور گشته وناموری و محبوبیت اخذ کرده است. اما موریانة این بنا ، افرادِ حقیر و ضعیف و ذلیل و زبون و مغلوب شیطان هستند.
ضرورت تقویت آبروی روحانیت :
ذکر این نکته که تخلفات یا گناهان و اعمال زشت به منزله موریانه ای برای آبروی روحانیت است، اصلا به این معنا نیست که ظرفیت آبرویِ این بِنای ثمین، تکمیل شده و پُر شده است و دیگر جای رشد و تقویت ندارد. نه . بلکه برعکس همچنان ظرفیت تعالی و پیشرفت دارد. مقام معظم رهبری در همین خصوص می فرماید :
«این، آن حادثه و مطلب اول که قشر روحانی باید خودش به فکر خودش باشد؛ به فکر آن ذخیره باشد؛ به فکر آن آبرو باشد. قاعدتاً هم هست؛ اما میشود بر آن آبرو افزود؛ همچنانی که امام بزرگوار ما، آن هم بر آبروی هزار سالهی روحانیت افزود. امام، آبروی روحانیت را از زمان شیخ مفید تا امروز - هرچه بود - مضاعف کرد و بالا برد. قدرت روحانیت را در مقابله با بدیها و ظلم و جور نشان داد؛ که یک عالم چگونه میتواند وارث موسی و عیسی و ابراهیم علیهم السّلام و پیغمبر خاتم صلیاللَّهعلیهوآلهوسلم باشد.[۸] »
پی نوشت ها:
[۱] - بیانات در دیدار روحانیون استان سمنان ، ۱۷/۸/۱۳۸۵ ، به نقل از سایت دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیت الله خامنه ای به نشانی : https://farsi.khamenei.ir/
[۲] - مطهری، مرتضی، حرکت و زمان در فلسفه ی اسلامی ، ص۲۹.
[۳] - مطهری، مرتضی، حرکت و زمان در فلسفه ی اسلامی ، ص۳۰-۳۴
[۴] - با استفاده از : درآمدی به نظام حکمت صدرایی، عبودیت، عبدالرسول، انتشارات سمت، ۱۳۸۵، ص۲۷۴-۲۷۷. و نیز : بدایه الحکمه، علامه طباطبایی، مرحله دهم فصل چهارم. و نیز صدرالدین شیرازی ، الاسفار الاربعه، ج۲ ، ص ۵۰ و ۲۲۸ و نیز ج۳ ، ص ۳۱ و ۳۵و ۳۶ و ۲۸ و ۳۹ و۶۳ و ۷۶ و ۸۱
[۵] - بیانات در دیدار جمعی از روحانیون ، مورخ ۲۵/۱۱/۱۳۷۱ به نقل از سایت دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیت الله خامنه ای
[۶] - مدرس، ریحانة الادب، ۱۳۶۹ش، ج ۴، ص۱۶۹–۱۷۱.
[۷] - موسوی خوانساری، محمد باقر، روضات الجنات، جلد ۷، ص ۱۲ و نیز : مختاری، پژوهشی پیرامون شخصیت شهید اول، کیهان اندیشه، کیهان اندیشه ۱۳۶۴ شماره ۴
[۸] - بیانات در دیدار جمعی از روحانیون ، مورخ ۲۵/۱۱/۱۳۷۱ به نقل از سایت دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیت الله خامنه ای
نظر شما