به گزارش خبرنگار خبرگزاری حوزه، چگونگی تربیت فرزند همیشه دغدغه والدین است و در این بین نیز مذهبی تربیت کردن یا نکردن کودکان، همیشه یکی از پر چالش ترین سؤالات والدین در فرزند پروری بوده است که مخالفین و موافقین آن، دلایل متفاوتی دارند.
گروهی که مخالف مذهبی تربیت کردن کودکان هستند بیان میکنند که کودک باید اخلاقی تربیت شود و دروغ گفتن، ناسزا گفتن، بدقولی کردن و ... در هر نظام دینی، اعتقادی و اخلاقی اشتباه است؛ زیرا اگر فرزند فکر کند که دروغ و تهمت و... به خاطر نهی کردن خداوند بد است؛ اگر در آینده به هر دلیلی تصمیم بگیرد که دین نداشته باشد، زشتی این رفتارها برایش بیمعنی میشود.
گروه موافق مذهبی تربیت کردن کودکان نیز بیان میکنند اگر اصول دینی در کودکان نهادینه شود هرگز آنها از دین دور نمیشوند.
به مناسبت ایام عزاداری ماه محرم و چالشهای حضور و عدم حضور کودکان در مراسمهای مذهبی، گفتوگویی با کارشناس تربیتی داشتیم تا به این چالش پاسخی بدهیم:
دکتر سیده زینب رضوانی، کارشناس تربیتی، در گفتوگو با خبرگزاری حوزه، عنوان کرد: اگر فردی دین را خوب شناخته باشد میداند چارچوبی که دین برای ما میگذارد، همان مباحث اخلاقی است و اخلاق و دین از هم جدا نیستند و کسی که دیندار است باید اخلاقی عمل کند و اگر اخلاقی عمل نمیکند به دینش عملنکرده است.
وی بابیان اینکه اخلاق باید در چارچوب دین آموزش داده شود، اظهار کرد: کودکان زیر هفت سال به صورت مشاهدهای یادگیری دارند؛ بنابراین نباید هیچ دستور و لازمه دینی به آنها گوش زد شود؛ زیرا زمانی که به مباحث دینی و اخلاقی عمل میشود کودکان میبینند و یاد میگیرند.
وی افزود: مثلاً وقتی کودک میبیند که والدین در مراسمهای مذهبی شرکت میکنند و برای آن وقت میگذارند و در کنار شرکت در این مراسمهای نیز با او به خوبی رفتار میکنند برای کودک شرطیسازی میشود که "اگر بابا نماز میخواند و در مراسم مذهبی شرکت میکند خوشاخلاق هم است" و یا پدراگر سینه میزند به او و خواستههایش هم توجه دارد و اگر کودکش خسته شده به خاطر حال خودش که دوست دارد تا آخر مراسم بماند او را اذیت نمیکند".
این روانشناس بیان کرد: والدین در زمان شرکت در مراسمهای مذهبی میتوانند با تهیه وسایل، محیط دوستداشتنی درست کنند که کودک هم دوست داشته باشد در آن فضای مذهبی و معنوی بماند.
وی ادامه داد: کودکان کمتر از هفت سال سن و حتی بالای هفت سال (تا سنین نوجوانی) هنوز تفکر انتزاعیشان شکل نگرفته است و خدا را همانند یک انسان بزرگسال نمیشناسند؛ بنابراین باید سعی شود بیشتر پیامدهای رفتارها صفات بد برای آن ها بررسی شود؛ مثل پیامد دروغ برای کودک بازگو شود.
استاد حوزه و دانشگاه با بیان اینکه اگر به کودک گفته شود که به خاطر اینکه خداوند منع کرده و مجازات می کند نباید انجام بدهی، این ترس فایده زیادی ندارد، اظهار کرد: البته در نگاه رشد اخلاقی کلبرگ بیان شده است کودکان گاهی برای اینکه تنبیه و مجازات نشوند و یا پاداشهایی بگیرند برخی فعالیت هارا انجام میدهند ولی نباید فرزندان صرفاً به خاطر ترسیدن از تنبیه و یا رسیدن به پاداش کاری را انجام ندهند؛ اما میتوان از روشهایی استفاده کرد که این رغبت وجود داشته باشد و صرف اینکه گفته شود منع یا دستور خداوند است اثری ندارد.
وی یادآور شد: گاهی از اسم خدا سو استفاده میشود؛ اما میتوان در کنار این روشها گفته شود که مثلاً به خاطر اینکه خداوند گفته است این کار را انجام نمیدهیم و یا به دلیل اینکه میخواهیم خدا از ما راضی باشد این کار را انجام میدهیم؛ ولی پایهگذار اصلی برای تربیت بررسی پیامدهای و ایجاد تفکر نقاد در کودکان است که کمک میکند کودکان به این مباحث پایبند شوند.
وی تصریح کرد: رشد اخلاقی مسلماً دینداری را به همراه دارد بنابراین باید سعی شود در هر یک از هفتسال های اول تا سوم کودک بر رشد اخلاقی مانور داده شود؛ زیرا تأکید بر رشد اخلاقی دینداری را هم به دنبال دارد.
مشاوره خانواده با اشاره به اینکه نباید در کودکان دلزدگی ایجاد کرد، بیان کرد: باید کمک شود که کودک ابتدا صفات مثبت را از خدا بشناسد بعد با پیامد رفتارهای منفی مواجه شود و سپس گفته شود که خداوند میفرماید انجام ندهید.
رضوانی عنوان کرد: اگر در رفتار والدین ولایتپذیری و اطاعت نشان داده شود و تبدیل به عادت رفتاری برای کودکان شود به مرور زمان با همان بررسی پیامدها کمک میکنیم که کودک رابطه خوبی باخدا برقرار کند و ولایتپذیر شود.
وی بیان کرد: پایهگذاری تربیت فرزند از انتخاب همسر شروع میشود و سپس رحم مادر، محیطی که پدر و مادر فراهم میکنند و آدابی که انجام میدهد بر آن تأثیرگذار میگذارد.
از چه زمانی کودکان را با مفاهیم مذهبی آشنا کنیم؟
وی تأکید کرد: شروع اولیه تربیت مستقیم از هفتسالگی است؛ اما شیوه غیرمستقیم از شیرخوارگی است و کودکان در سنین شیر کمتر از هفت سالگی خیلی از مفاهیم را مشاهده میکنند و این دیدن از مقولههایی است که در فهم بچهها اثر دارد.
وی ادامه داد: در سنین ۴ و ۵ سالگی سوالاتی برای کودکان به وجود میآید و پاسخ به این سوالات در ارائه مفاهیم دینی کمک میکند؛ اما آموزش رسمی از ۷ سالگی به بعد است.
وی با اشاره به اینکه هر دوره سنی روش خاص تربیتی خودش را دارد، اظهار کرد: داستانهایی مانند عاشورا برای کسانی که زیر هفت سال هستند باید به صورت شعر، نمایش و نقاشی و بعد از هفتسالگی این موارد همراه با آموزش برخی نکات گفته شود و در نوجوانی بیشتر به شبهات و سوالاتی پاسخ داده میشود.
وی با تأکید بر اینکه اصول تربیتی فرزند بسیار گسترده است، تصریح کرد: در تربیت فرزند باید برخی اصول مانند خدامحوری در نظر گرفته شود و اولین گامهای تربیت فرزند بحث حضور لحظه به لحظه خداوند در زندگی است.
وی افزود: بحث فطرت گرایی و حقیقتجویی کودکان، انتخاب آزادانه کودکان، محبت و احترام و تکوین کودک، احترام به تفاوتهای فردی، خردورزی و تفکر، امنیت کودک و توجه به تدریجی بودن و استمرار داشتن تربیت باید مدنظر قرار داده شود.
وی با بیان اینکه تعبد مداری نیز از اصول مهم است و کودکان باید در هفت سال دوم عبد بودن را تجربه کنند که این امر در هفت سال اول باید با حوصله و بازی پایهگذاری شود، ادامه داد: کودکان از سهسالگی علاقهمند هستند برخی کارها را خودشان انجام دهند زمینههای مسئولیتپذیری سلب نشود.
وی با اشاره به اینکه بازی از اصول مهم تربیت است که میتوان از آن بهره برد، تصریح کرد: برای اینکه این اصول به خوبی انجام شود باید تلاش زیادی انجام شود و پیاده کردن این اصول میتواند به رابطه خوب با فرزند منجر شود که این امر در مراتب تربیت اثرگذار است؛ زیرا اگر فرزند با والدین رابطه خوبی داشته باشد حرفشنوی بالا میرود و باعث آسان شده بسیاری از کارهای تربیتی میشود.
هدف ما برای طرح این موضوع به هیچ وجه زیر سوال بردن یک خانواده مذهبی یا کارکردهای مذهب و دین در تربیت نیست و نکته حائز همین این است که عدم توجه به اقتضائات زمانه و افراط و تفریط در هر موضوعی میتواند در آینده آسیبهای جبرانناپذیری در خانواده ایجاد کند.
۶۲\۳۱۳