به گزارش گروه ترجمه خبرگزاری حوزه، بعد از قرار دادهای عادی سازی روابط چند کشور عربی با رژیم صهیونیستی و شروع پروازهای مستقیم از عربستان به سمت سرزمین های اشغالی، کشورهای عضوی شورای همکاری خلیج فارس در اقدامات مشابه ننگین گذشته خود یک کشور عرب را به جرم اظهارات واقع گرایانه یک وزیر در خصوص جنگ یمن تحریم و سفرای آن را اخراج می کنند.
"جرج قرداحی"، وزیر اطلاعرسانی لبنان قبل از ورود به کابینه جدید لبنان به ریاست نجیب میقاتی، مجری، فعال رسانهای و خبرنگاری مشهور بود که در برنامهای تلویزیونی معروف به «برلمان شعب» (پارلمان مردم) بر ضرورت توقف تجاوز به یمن تأکید کرده بود. وی در پاسخ به این سؤال که تحولات جاری در یمن را چگونه ارزیابی میکند، گفت: "تجاوز وحشیانه به یمن که هشت سال از آن میگذرد، باید متوقف شود. آنچه که یمنیها انجام میدهند، حقوق قانونی آنها در دفاع از خود است و من پایداری مردم یمن در قبال این تجاوز را ارج مینهم".
در پی این مصاحبه، برخی رسانههای لبنانی نزدیک به عربستان، اظهارات قرداحی را به شدت مورد انتقاد قرار دادند و منابع لبنانی نزدیک به سعودی مدعی شدند، این اظهارات منجر به بحران دیپلماتیک جدید میان بیروت و ریاض خواهد شد. از سوی دیگر وزارت خارجه بحرین نیز جمعه شب در بیانیهای اعلام کرد که سفیر لبنان در بحرین را اخراج میکند. این وزارتخانه اعلام کرد که تصمیم این کشور در سایه اظهارات و مواضع غیر قابل قبول و توهینآمیز مقامات لبنانی طی چند وقت اخیر اتخاذ شده است.
منابع آگاه در شورای همکاری خلیج فارس در گفتوگو با شبکه "ام تی وی" لبنان تصریح کردند: در واکنش به سخنان جرج قرداحی، وزیر اطلاعرسانی لبنان، سفرای این کشور در پایتختهای کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس، اخراج یا از آنها خواسته خواهد شد این کشورها را ترک کنند.
از سوی دیگر حزب الله لبنان از اظهارات شجاعانه قرداحی تشکر و قدر دانی کرد و با انتشار بیانیهای موضع وی را «موضعی شجاعانه و شرافتمندانه در دفاع از ملت مظلوم یمن» اعلام نمود.
"علی فواز" کارشناس و خبرنگار المیادین در باره وقایع پیش آمده طی یادداشتی نوشت:
این حادثه می توانست بدون سروصدا بگذرد، اگر تنها فعالان و علاقه مندان شبکه های اجتماعی پشت آن بودند، موضوع می توانست به نظرات متخصصان رسانه و ستون نویسان نزدیک به محافل حاکم در ریاض و فعالان دیجیتالی محدود شود یا به موضعی که وزارت امور خارجه عربستان صادر کرده یا به بیانیه ای از سفارت ریاض منحصرشود. در بیروت در طی سالهای گذشته، دهها بار اتفاقی مشابه، چه در رابطه با روابط بین ریاض و سایر کشورهای حوزه خلیج فارس و چه در پروندههای دیگر، رخ داده است. اما اینکه پرونده قرداحی چنین روند صعودی دارد ، با وجود اینکه او این اظهارات را قبل از وزیر شدن در دولت اعلام کرده، یک علامت سوال بزرگ است؟!
رسانه های اجتماعی به نقل از «منابع سعودی» به سرعت شروع کردند که «لبنان به دلیل اظهارات توهین آمیز قرداحی به کشورهای عربی با بحران دیپلماتیک شدیدی مواجه است». ولید البخاری، سفیر عربستان سعودی در لبنان، توئیتی را بازنشر کرد که در آن از بحران دیپلماتیک و از « مطالبه گری طوایف عربی در لبنان برای برکناری یا استعفای القرداحی» صحبت میکند. وزارت امور خارجه عربستان سعودی سفیر لبنان در ریاض را احضار کرد و یادداشت اعتراضی رسمی به وی تسلیم کرد که در آن آمده بود اظهارات قرداحی ممکن است پیامدهایی برای روابط دو کشور داشته باشد.
دبیرکل شورای همکاری خلیج فارس با ابراز رد کامل اظهارات وزیر اطلاعات لبنان، از وی خواست تا عذرخواهی کند و معتقد است که «دولت لبنان باید موضع خود را در قبال این اظهارات روشن کند». این مواضع رو به افزایش، مستلزم اقدام فوری طرف رسمی لبنان بود بنابراین، وزارت امور خارجه لبنان اعلام کرد که سخنرانی «شخصی» وزیر اطلاعات قبل از انتصاب وی به عنوان وزیر «منعکس کننده موضع دولت لبنان و بیانیه وزارتی که به روابط برادرانه با برادران عرب متکی است، نمی باشد».
در همین راستا بیانیهای که از سوی دفتر رسانهای نخستوزیر لبنان منتشر شد، تأکیدکرد که سخنان قرداحی که پیش از پیوستن وی به دولت مطرح شده بود، «مردود است و به هیچ وجه موضع دولت را بیان نمیکند».
جدا از موضع قرداحی، نه در لبنان و نه در جهان این سخن چیز عجیب و غریب، استثنایی و منحصر به فردی نیست، چرا که دبیرکل سازمان ملل متحد پیشتر تجاوز سعودی به یمن را «جنگ بیهوده» توصیف کرده بود، با این تفاوت که این موضع حزب الله که یک حزب بزرگ در دولت است، معروف و اعلام شده است و بسیار فراتر از مواضع قرداحی است، از این رو این رفتار عربستان توجه و پرسش از اهداف ضمنی و پشت پرده آنها را می طلبد.
عربستان و فرار رو به جلو برای نجات از متهم شدن در پرونده کمین الطیونه
به طور کلی، این تحولات در شرایط سخت و پیچیدهای که عربستان سعودی پشت سر میگذراند و با پیچ و خمهای خطرناکی که لبنان با آن دست و پنجه نرم می کند، رخ میدهد که آخرین آن کمین الطیونه بود.
چند روز پیش، میشل عون، رئیس جمهور لبنان، تاکید کرد که جنگ داخلی در لبنان جایگاهی ندارد و پیامدهای حوادث امنیتی اخیر برطرف شده است. به موازات آن، نجیب میقاتی، نخست وزیر، اعلام کرد مشتاقانه منتظر «از سرگیری جلسات کابینه در اسرع وقت» است. این مواضع ممکن است برای احزاب خارجی به رهبری ایالات متحده حامیان سیاست های آمریکا مناسب نباشد. مواضعی که منجر به ثبات لبنان خواهد شد و وضعیتی که در تضاد با منافع احزابی است که دو سال است تلاش می کنند که کشور را تحت فشار و فرسودگی نگه دارند تا امتیازات سیاسی از مقاومت بگیرند.
در همین راستا جای تعجبی نیست که ریاض به حمایت از سمیر جعجع متهم شود، اسبی که اخیرا روی آن شرط بندی کردند، چه در وقایع کمین الطیونه و چه در وقایع پیش از آن در خلده، هدفش تحریک مقاومت و کشاندن آن به نبردهایی است که ثبات را پایین می آورد و منجر به فرسایش بیشتر می شود. عربستان سعودی مدتی است که از نظر منطقه ای، به دور از رسانه ها با طرف ایرانی وارد مذاکره شده و در موضع ضعیفی بوده که برگه های زیادی در دست ندارد.
عربستان اگر بخواهد معامله ای کند، در موقعیتی قرار می گیرد که جای هیچ چانه زنی ندارد. این کشور در سال ۲۰۱۷ از طریق محمد بن سلمان وعده داد که نبرد را در داخل ایران پیش ببرد، اما در این امر موفق نشدند، به طوری که ولیعهد سعودی در یک مصاحبه تلویزیونی در آوریل گذشته اعلام کرد که ایران "همسایه کشورش است، آنچه به دنبال آن است؛ این است که عربستان سعودی روابط خوب و متمایزی با ایران داشته باشد، به گونه ای که منافع هر دو کشور را تامین کند."
همچنین عربستان در یمن وضعیت بسیار خطرناکی را تجربه میکند، وضعیتی که انتظار میرود پیامدهایی بر امنیت ملی این کشور داشته باشد و آینده محمد بن سلمان را تهدید کند، زیرا انتظار می رود در آنجا معادله برعکس شود و صحنه به هم بخورد و در طی چند روز آینده، پس از آزادسازی مارب، موازنه های جدیدی آشکار می شود. می توان گفت که موقعیت عربستان سعودی در یمن بسیار حساس است و این مشکل با هیچ برگه قدرتی که در اختیار دارد و پس از اینکه مارب از نظر نظامی تحت حاکمیت قرار بگیرد، برابری نمی کند.
عربستان در حل و فصل جنگ یمن دست به دامن ایران شد
پس از حل و فصل موضوع در صنعا، طبیعی است که فاز جدیدی با حاکمیت معادلات میدانی آغاز شود تا دیگر ابهام یا شبهه ای مبنی بر واژگونی تحولات وجود نداشته باشد و معادلات به نفع عربستان نباشد. بنابراین عربستان طبق گزارش رسانه ها از تهران خواسته بود به عنوان متحد یمنی ها در این امر ، مداخله کند که از ایران پاسخی دریافت نکرد.
این امر مستلزم آن است که بگوییم عامل زمان به نفع عربستان نیست و به نظر میرسد سعودی برای ورود به پرونده لبنان عجله دارد و پرونده قرداحی میتواند بهانه یا نقطه ورود آنها برای بازگشت فعال به پرونده دولت لبنان باشد. پس از اینکه عربستان پرونده لبنان و یمن را به طور کامل از دست داده، نمیتواند مذاکرات خود با ایران را تکمیل کند.
پیش از این ریاض چندین بار تلاش کرده بود تا اوضاع لبنان را به وضع انفجار برساند اما موفق نشد. پس از وقایع خلده، سید حسن نصرالله، دبیرکل حزبالله، علناً عربستان سعودی را به تلاش برای کشاندن لبنان به جنگ داخلی متهم کرد.
به نظر میرسد عربستان سعودی که برای چندین بار نتوانسته لبنان را به آشوب و فتنه بکشاند، آنطور که مخالفانش را متهم به بحرانی کردن لبنان میکند، با بزرگ کردن سخنان قرداحی و تحت فشار قرار دادن نخستوزیر و طرفهای هم پیمان آن، تلاش میکند شکست خود را جبران کند و از این طریق لبنان را به هرج و مرج بکشاند و ثبات آن را تضعیف کند، و از سوی دیگر سعی می کند با این اقدامات مخمصه متحد خود، سمیر جعجع، را لا پوشانی کند.
پس از کمین الطیونه، صحنه اجتماعی لبنان به ضرر جعجع و حزبش تغییر کرد و محاصره و تضعیف شدند. زیرا به نظر می رسید پرونده ای که توسط "فادی عقیقی" نماینده قضایی دولت در دادگاه نظامی لبنان، در دست رسیدگی است، حاوی شواهد محکمی است که اولین متحد، عربستان سعودی را درگیر می کند. چیزی که باعث شد بشاره الراعی اسقف مارونی شخصا تلاش کند تا راه حلی برای این بحران بیابد و طبق گزارش رسانه های لبنانی، مبادلاتی را پیشنهاد کند تا جعجع از این معضل خارج کنند.
اگر پرونده قضایی به نتیجه برسد، احتمالاً به محکومیت قضایی جعجع به دلیل دخالت او در پرونده حملات اخیر منجر می شود و قوی ترین برگه و اسب شرط بندی که عربستان روی آن شرط بندی می کرد، سوزانده شده و از بین می رود. همچنین موجب می شود عربستان دوباره به دنبال راه دیگری بگردد تا به اهدافش در لبنان برسد و احتمالا طرح پرونده قرداحی آخرین تلاش عربستان سعودی نخواهد بود.