شهید مصطفی خمینی (36)
-
اخلاق و معنویتگزارش ساواک از شهادت یک روحانی مبارز و انقلابی
حوزه/ ثابتی در بولتنی با عنوان «وضعیت هدفهای ۳۱۲» مینویسد: «فوت مصطفی خمینی پسر روحالله خمینی در عراق به علت سکته قلبی در تاریخ ۳۰/۷/۳۶ [۳۰/۷/۵۶] مستمسک جدیدی به دست روحانیون افراطی و هواداران آنها داد تا مجدداً زمینه تحریک متعصبین مذهبی را فراهم نمایند.
-
محراب و میدانخاطرات علما | ایشان بهتر میداند که چه کسی را از دست داده است
حوزه/ تشییع از محل خیمهگاه تا حرم امامحسین(ع) صورت گرفت. مرحوم امامخمینی تمام این مسافت را در جمع تشییع کنندگان پیاده طی میکردند؛ مسئلهی شگفت اینکه دیدم امام مرتب اشک ریخته و بر گونههایش جاری میشود.
-
محراب و میداننمونههایی از کاروانهای پیادهروی علما در اربعین حسینی
حوزه/ امام موسی صدر همراه ما در پیاده روی نجف تا کربلا، حضوری عاشقانه داشت و در وقت دعا و زیارت عاشورا، از همه باحال تر بود و چشمانش از شدت گریه سرخ می شد و وقتی نوبت ذکر مصیبت میرسید، با حال جان کاهی در مصیبت اهل بیت(ع) اشعار فارسی و عربی فصیحی می خواند.
-
علمی-معارفیخاطرات علما | پیادهروی با پای برهنه مرحوم حاجآقا مصطفی خمینی
حوزه/ حاجآقا مصطفی با پایبرهنه و حتی بدون جوراب حرکت میکرد و از هرکس مختصر صدایی داشت، میخواست اشعاری را در مقام و عظمت امام حسین(ع) بخواند و با شنیدن این اشعار، خودش طوری منقلب میشد که از شدت گریه، شانههایش بالا و پایین میرفت.
-
یادداشت و مقالهوجه شباهت کارنامه فکری و سیاسی آیتالله مصباح و شهید سید مصطفی خمینی
حوزه/ باتوجه به آنچه که از مجتهد شهید آیت الله سید مصطفی خمینی روایت شده است، باید ایشان را از مهمترین مرزبانان عقیدتی انقلاب اسلامی در نجف دانست که در این راه با هیچیک از جریانات و شخصیتهای منحرف تعارف و تسامح نداشت.
-
در گفت و گو با سه استاد حوزه مطرح شد:
محراب و میدانبازنشر | از پیادهروی با معرفت تا موکبداری و خرجی روضه حاج آقا مصطفی خمینی
حوزه/ استکان را هم نمیتوانستند بشورند چون هر ۵ دقیقه باید ۷۰۰-۶۰۰ تا چای بدهند. آن وقت ما پسندمان نبود؛ همه تویش چای خوردهاند، مریض و غیر مریض و... حاج آقا مصطفی گفت: بچهها بنشینید. آن استکانها را از ظهر تا حالا نشسته بودند. گفت این [استکان] چای به دهن ۳۰ تا ۴۰ تا زوار رسیده است؛ شفای شفا است. حاج آقا مصطفی خودش هم یکی برداشت خورد، بعدش هم ما همه خوردیم. وقتی من دیدم ایشان خورد دیگر بعدش ما هم خوردیم. خودش هم پیاده از نجف میآمد کربلا.