شنبه ۸ اردیبهشت ۱۴۰۳ |۱۸ شوال ۱۴۴۵ | Apr 27, 2024

بازکاوی منصفانه تاریخ، بی گمان غبار تیرگی که بر روی حقایق تاریخی نشسته را می‌زداید و تلألؤ حقیقت، خود بازگوی آن‌چه واقع شده خواهد بود.

بیایید باهم تاریخ را منصفانه تورق کنیم، و حقایق تحریف شده آن را بدور از هرگونه تعصب بازکاوی نمائیم.

حوزه‌نیوز در راستای بیان حقائق تاریخی، گفتاری از حجت‌الاسلام والمسلمین نجم‌الدین طبسی که در جمع اساتید، طلاب و اقشار مختلف مردم در مسجد النبی شهرستان دلفان بیان کرده است، را عینا منعکس می‌کند.

در قضایای پس از ارتحال نبی اکرم(ص) ، حضرت ام المومنین، ام سلمه موضع گیری قاطع و شدیدی در برابر حاکمیت مدینه نسبت به آن بی مهری که به فاطمه زهرا(س) انجام گرفت، داشت. متاسفانه این مسایل را نه آن‌ها حاضرند بگویند و نه ما فرصت و زمینه آن را داشته ایم که بیان کنیم.

واقعیت آن است که خطبه فدکیه حضرت زهرا(س) چیزی برای آنان و حکومتشان باقی نگذاشت، چرا که زهرای اطهر(س) ثابت کرد؛ آنان حقیقتا نه قرآن و نه احکام بلدند و نه پیامبر(ص) و حق او و خاندانش را می‌شناسند و تنها به دنبال جاه طلبی و پست و مقام دنیوی هستند. بنده به همه افراد به ویژه طلاب و دانشجویان عزیز توصیه می‌کنم که خطبه فدکیه را خوب و عمیق مطالعه کنند.

این طور نباشد که دشمن از یک سو این خطبه را بایکوت و سانسور کند و ما به عنوان شیعه برای یک بار هم که شده آن را مطالعه نکرده و ناخواسته باعث مهجوریت و غربت آن شویم.

باید حداقل برای یک بار هم که شده این خطبه را بخوانیم تا ببینیم حضرت فاطمه(س) سخن را از کجا شروع کرده و به کجا ختم دادند و چه محورهایی را در آن مطرح نمودند.

* مدینه لرزید

همین که حضرت(س) چادر به سر کردند و آماده حرکت به سمت مسجد شدند، مدینه لرزید. ایشان آمد پشت پرده نشست و سپس آهی کشید؛ وقتی آه کشید صدای شیون و گریه از در و دیوار مسجد شنیده شد و مردم نیز زار زار گریه می‌کردند.

فاطمه زهرا(س) سپس سخن را با حمد و ثنای خداوند متعال و اهدای سلام و صلوات به روان پاک محمد مصطفی(ص) آغاز کرد و آن گاه به بیان جایگاه رفیع و بی نظیر علی بن ابیطالب(ع) پرداخت و رشادت‌های علی(ع) را بیان کرد و در ادامه به ذکر سوابق و توطئه‌های دشمنان علی(ع) و غاصبان حکومتش مشغول شد.

زهرای مرضیه(س) در همین خطبه فرمود: هر وقت توطئه و خطری اسلام را تهدید می‌کرد، پدرم پیامبر اکرم(ص) ، علی بن ابیطالب(ع) را می‌فرستاد و شما به هیچ وجه جرات این کار نداشتید. حالا شما او را کنار گذاشته و به جایش نشسته اید.

* ماجرای فدک

بعد حضرت(س) بحث فدک و غصب آن را از سوی حاکمیت مطرح کرد. خلاصه بی بی دو عالم(س) کاری کرد که خود خلیفه اول بعد از سخنرانی حضرت زهرا(س) بیانیه شدیداللحنی داد و بدترین حرف‌ها و دشنام‌ها را به ساحت امیرالمومنین علی(ع) و فاطمه زهرا(س) وارد کرد.

خطبه فدکیه آن‌ها را به هم ریخت که چنین واکنشی از خود نشان دادند به گونه ای که به تعبیر ما خلیفه اول نامه سرگشاده به علی(ع) نوشت.

پس از سخنرانی فاطمه زهرا(س) اولی بر خود ترسید چرا که مشاهده می‌کرد، جوان‌ها در همان جلسه می‌گویند رهبر ما فقط علی(ع) است، لذا ترسید که اوضاع علیه او به هم بریزد و لذا شروع به تهدید کرد.

* میراث شیعه

این حقایق، میراث ماست و تشیع یعنی همین، چه آن که؛ پای این‌ها آن قدر خون ریخته شد.

شاید برای شما جالب باشد که بدانید در گذشته بردن اسم فاطمه(س) و علی(ع) در جلسه ای جرم بود. اگر از امام علی(ع) هم چهار تا انسان با انصاف می‌خواستند حدیثی نقل کنند، نمی گفتند«عن علی(ع) » بلکه می‌گفتند «عن ابی زینب »؛ حالا را نگاه نکنید که ما منبر می‌رویم و این همه جمعیت به راحتی می‌آیند و پای صحبت‌ها می‌نشینند. آن قدر خون ریخته شده تا تشیع در نهایت تثبیت شده و به رغم خواست دشمن، آن‌ها مجبور شده اند که ما را به رسمیت بشناسند. به همین خاطر نباید از این قضایا ساده گذشت.

دشمنان اهل بیت(ع) می‌خواستند قضایا طوری پیش برود که بساط تشیع و مساله ولایت بعد از فاطمه زهرا(س) اساسا برچیده شود.

* چرا در برابر ظلم ساکتید

لذا فاطمه(س) در آن جلسه خطاب به مردم فرمود: «ای انصار و ای جوانان! چرا شما در برابر این ظلم ساکت هستید؛ روی سخنم با شماست. این‌ها حق من و علی را پایمال می‌کنند و شما خاموش می‌باشید؟!»

برخی فکر می‌کردند حضرت زهرا(س) در مطرح کردن حق خود بر فدک به دنبال باغات آن و به طور کلی دنیا بوده است و حال آن که به فرموده پیامبر(ص) این خاندان هیچ گاه دنبال دنیا نبوده اند؛ چرا که خداوندآخرت را برای آن‌ها انتخاب کرده است.

بنابر این مطرح کردن بحث فدک برای این بوده که به همه دنیا اعلام کند این‌ها که جانشین پیامبر شده اند، به هیچ وجه امین و امانت دار نیستند و نمونه اش هم این که حق منِ زهرا(س) که فرزند و پاره تن حضرت رسول الله(ص) هستم را خورده اند و اصلا پایمال کردن حق و دروغ بستن به پیامبر(ص) و خاندانشان برایشان کاری ندارد!

طبیعی است که سخن حضرت زهرا(س) برای ایشان خیلی سخت باشد. بالاخره حکومت غاصب مدینه به حضرت(س) که «حوریه ای در بین انسان‌ها» است جسارت کرده؛ شخصیتی که فوق انسان است و جان جانانِ پیامبر اکرم(ص) محسوب می‌شود و هنگامی که به دنیا آمد، ملائکه او را شستشو داده و غسل دادند؛ ایشان به واقع شخصیتی است که در دامان اتقیا بزرگ شده و رشد کرده است.

اگر شما پذیرفتید که زهرا(س) صدیقه است، پس معلوم می‌شود حکومتتان حیله گر و دروغ گو است و برای رسیدن به هدف خود هر کاری می‌کنید و از این رو آن‌ها این را نمی گویند و حال آن که «ام المومنین ام سلمه» تصریح می‌کند که زهرای اطهر(س) صدیقه طاهره است.

* آیا فدک حق فاطمه(س) نبود؟!

از سوی دیگر سوال، ما است آیا شما فکر می‌کنید، پیامبر(ص) فدک را حق فاطمه نمی دانست و به او نداده بود؟! یا این که خدای ناکرده دارید به نبی اکرم و دختر بزگوارش- العیاذ بالله- نسبت دروغ می‌بندید؟!

واقعا جای تاسف است، پس از آن که ام سلمه این گونه در مورد حضرت زهرا(س) سخن گفت، حقوق یک سال وی را حکومت مدینه قطع کرد، تنها به این خاطر که ام سلمه گفته بود، فاطمه زهرا(س) از حقش سخن گفته بودند ولی آن‌ها نمی خواستند فردی همچون ام سلمه از زهرای مظلوم دفاع کند.

بعد از آن یک حدیثی را جعل کردند به نقل از پیامبر اکرم(ص) که «انّا مَعاشر الانبیاء لا نوُرث ما تَرکناه صدقة »؛ کسی از ما چیزی ارث نمی برد و هر چه هست صدقه است.

باید توجه داشت که این حدیث را پیامبر(ص) به چه کسی فرمود؛ طبعا بایدآن را به دختر گرامی اش حضرت فاطمه(س) بفرماید، نه این که هر کس بیاید بگوید این را پیامبر‌(ص) گفته و بعد آن را نقل کند.

از سوی دیگر وقتی پدر به فرزندش هدیه ای داد، خود او نیز حق پس گرفتنش را ندارد و این در فقه ما آمده است. در واقع پیامبر(ص) در حال حیات خویش این زمین(فدک ) را به فاطمه(س) هدیه داد نه این که میراث پیامبر(ص) باشد و بعد از رحلت نبی اکرم به عنوان میراث به دخترش برسد.

* چرا زیر بار فدک گرفتند

سوال این جاست که چرا آن‌ها زیر بار این مساله نرفتند. جوابش واضح است، اگر آن روز حرف حضرت زهرا(س) را قبول می‌کردند، بعد می‌ترسیدند، فردا حضرت بگوید حاکمیت مال شما نیست، بلکه مال علی(ع) است.

به هر طریق موضع صریح زهرای اطهر(س) نسبت به حکومت آن‌ها این گونه بود و شب شهادت نیز حضرت زهرا(س) به امیر المومنین(ع) فرمود: علی جان من چند سفارش دارم؛ من را شب کفن کن و غسل بده و شب مرا به خاک بسپار؛ نمی خواهم این‌ها در تشییع جنازه ام شرکت کنند.

آنان چند روز قبل از شهادت حضرت زهرا(س) خواستند از حضرت زهرا(س) عیادت کنند، ‌ولی آن حضرت به همسرش علی(ع) فرمود نمی خواهم آن‌ها بیایند . خب آن‌ها برای عیادت دوباره متوسل به امام علی(ع) شدند. مولا گفت این‌ها به من متوسل شده اند وقتی این را فرمود، حضرت زهرا(س) تربیت شده رسالت است، لذا خطاب به امیر متقیان علی(ع) فرمود: «علی جان این خانه، خانه توست و من هم کنیز تو هستم، هر طور خودت اراده می‌کنی عمل کن ».

وارد خانه شدند . فاطمه زهرا(س) رو کرد به فضه و فرمود:« من را جابه جا کنید. روی من را سمت دیوار کنید.»

سوالی که این جا برایمان مطرح می‌شود این است که به راستی چرا فاطمه(س) خودش جابجا نشد. جواب این است کار را به آن جا کشانده بودند که بی بی(س) نتوانست خودش این کار را بکند. ببینید کسالت تا چه حدی رسیده که زهرا(س) خودش نمی تواند صورتش را به سمت دیوار برگرداند. وارد شده و سلام کردند که حضرت جوابی نداد! آن‌ها ناراحت شدند، سپس حضرت زهرا(س) فرمود: من از شما یک سوال می‌کنم، اگر جوابم را دادید من جواب سلام شما را می‌دهم.

حضرت ادامه داد: یادتان هست پیغمبر اکرم(ص) یک روز فرمود: «فاطمه بضعه منی، یرض الله لرضاها و یغضب لغضبها»؛ فاطمه(س) پاره تن من است، رضایت فاطمه رضایت من است و ناخشنودی فاطمه ناخشنودی من است

بعد مادر سادات دست به آسمان بالا برد و فرمود: خدایا من از اینها راضی نیستم. خدایا شاهد باش که من از این دو نفر ناراحتم.

یکی از آن‌ها برگشت و گفت: این که چیزی نیست، این زن می‌خواهد راضی باشد یا نه، برایمان مهم نیست.

* روضه‌ای کوتاه

دلیل شب دفن کردن فاطمه(س) که مشخص است، برای این بوده که دشمنان در تشییع جنازه شرکت نکنند، اما این که چرا حضرت تصریح فرمود، شب مرا غسل بده به منظور رعایت حال علی(ع) بوده تا امیر المومنین(ع) آثار این زخم‌ها و صورت نیلی فاطمه زهرا(س) را نبیند و بازوی ورم کرده و پهلوی شکسته را مشاهده نکند!

وَسَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنقَلَبٍ يَنقَلِبُونَ

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha