به گزارش خبرنگار خبرگزاری «حوزه»، دفتر آیت الله ناصرمکارم شیرازی به مناسبت شهادت امام ششم شیعیان یادداشتی را با عنوان «سیری در آموزه های اخلاقی امام صادق علیه السلام از منظر آیت الله العظمی مکارم شیرازی» منتشر کرد که به شرح ذیل می باشد؛
معيار اخلاقى و ارزش فضائل و رذائل از سوى خدا تعيين مىشود و ذات پاك او ثابت ولايتغيّر است، ارزشهاى اخلاقى ثابت ولايتغيّر خواهد بود و افراد و جوامع انسانى بايد از آن الگو بگيرند و تابع آن باشند[1]
در این میان امامان معصوم عليه السلام به گواهى روايات اخلاقى گستردهاى كه از آنان نقل شده، بزرگ ترين معلّمان اخلاق بودند؛ و در مكتب آنها مردان برجستهاى كه هر كدام از آنها را مىتوان يكى از معلّمان عصر خود شمرد، پرورش يافتند.[2]
در حقیقت، احاديث اخلاقی امامان دوازدهگانه اهل بيت عليهم السلام، ميراث و گنجينه گران بهايى از سنّت نبى اكرم صلى الله عليه و آله و معارف اسلام است[3] و درسى است كه تمام علم اخلاق و سخنان علماى اخلاق در آن خلاصه شده است.[4]
جامع ترین آیه اخلاقی قرآن از دیدگاه امام صادق علیه السلام
در برابر خطاها، عفو و پذيرش عذر را در پيشگرفتن، و همه مردم را دعوت به نيكى نمودن، و با جاهلان و نابخردان درگير نشدن، سه برنامه مهم در رابطه با زندگى اجتماعى و فعاليتهاى جمعى است كه اگر هر سه با شرايط خاصش پياده شود، اكثر مشكلات اجتماعى حل خواهد شد.[5]
لذا در قرآن کریم خطاب به پيامبر بزرگ اسلام صلى الله عليه و آله آمده است:« خُذِالْعَفوُ وَ اْمُرْ بِالْعُرْفِ وَ اعْرِضْ عَنِ الْجاهِلينَ[6]؛ عفو را بگير (با آنها مدارا كن و عذرشان را بپذير) و مردم را به كارهاى نيك دستور ده، و از جاهلان روى بگردان (و با آنها ستيزه جويى مكن» خطابى كه تكليف ديگران را نيز روشن مىسازد.[7]
از جمله معنى عفو «پذيرش عذر» ديگران است. اگر كسى كار خطا و اشتباهى كرد، و از شما پوزش طلبيد، عذرش را بپذيريد، و او را مورد عفو و بخشش قرار دهيد.[8]
هم چنین در بر خورد با جاهلان، و به هنگامى كه با سخنان زشت و ناپسند به استقبالمان آمدند، و به ما اهانت كردند، با آنها گلاويز نشویم، بلكه چنان از كنار اين برخورد ناپسند بگذریم كه گويا سخنى با ما نگفتهاند.[9]
از امام صادق عليه السلام پرسيدند: جامعترين آيات اخلاقى قرآنمجيد كدام آيه است؟حضرت فرمودند: آيه 199 سوره اعراف.[10] چرا كه مشتمل بر عفّت و حكمت و شجاعت است و اين امور، اصول سه گانه اخلاق محسوب مىشود.[11]
نشانه هاي انسان با شخصيت
امام صادق عليه السلام در فرازی فرمودند: «ثلاثة تدل على كرم المرء: حسن الخلق و كظم الغيظ و غض البصر؛[12]سه چيز نشانه شخصيت انسان است: حسن خلق، فرو بردن خشم و چشم پوشى كردن».[13]
مطابق اين حديث شخصيت انسان از برخورد خوب، حسن معاشرت و رعايت ادب تشکیل می شود؛ افراد با ظرفيت اگر كم و زيادى هم در زندگى آنها پيش آيد، به روى خودشان نمىآورند و خود را كنترل مىكنند، در مقابل افراد بىشخصيت با اندك ناملايمات بىتاب شده و با همه برخورد مىكنند.[14]
هم چنین فرو بردن خشم نشانۀ شخصیت است؛زیرا خشم در درون انسان مانند آتشى است كه از درون زبانه مىكشد و شخص جلوى آن را مىگيرد.[15]
و نیز چشم پوشى از نامحرم، چشم پوشى از عيوب مردم، چشم پوشى از خطاهاى كوچك مردم، چشم پوشى از زرق و برق دنيا و ...از دیگر نشانه های انسان با شخصیت به شمار می آید.[16]
سه نشانه حسن خلق در کلام امام صادق علیه السلام
حسن خلق به معنى خاص، آن است كه انسان با گشاده رويى و چهره شاد و زبان نرم و ملايم با مردم روبرو شود، و در هر جا و با هر كس با خوشروئى برخورد كند، لبهايى پر از تبسم، و كلماتى پر از محبت و لطف داشته باشد. اين يكى از فضايل اخلاقى است كه در روابط اجتماعى فوقالعاده مؤثر است.[17]
به عكس، كج خلقى و ترش روئى باعث نفرت عموم و پراكندگى از دور انسان و گسستن پيوندهاى اجتماعى خواهد شد.[18]
در حديث جامع و جالبى از امام صادق عليه السلام در تعريف حسن خلق چنين آمده است، يكى از ياران امام پرسيد: «ما حد حسن الخلق؛ تعريف حسن خلق چيست؟» امام عليه السلام فرمود: «تلين جانبك و تطيب كلامك و تلقى اخاك ببشر حسن؛ با نرمش و مدارا با مردم رفتار مىكنى، و سخن خويش را پاكيزه مىگردانى، و برادرت را با خوش رويى ملاقات مىنمايى».[19]،[20]
اين دستور كه غالباً در رابطه با برخورد با ديگران است بخش مهمى از حسن خلق را در قالب آميزهاى از خوش رويى و تواضع و نرمش در سخن و رفتار منعكس مىكند.[21]
از آثار اجتماعى و دنيوى حسن خلق ، جلب محبت است، اين مسأله به تجربه تقريبا براى همه كس ثابت شده است كه با حسن خلق و برخوردهاى محبتآميز و مؤدبانه مىتوان صيد دلها كرد[22]
کاری که باعث تنفر مردم از شما می شود
آنچه نكوهيده است اين است كه انسان افتخارات خود را ذكر كرده و به آنها افتخار كند و خود را به اين وسيله از ديگران برتر بشمارد.[23]
از آيات قرآن مجيد و روايات اسلامى بهخوبى استفاده مىشود كه اين كار يكى از زشتترين كارهاست.[24]
ممكن است كسى فخرفروشى نكند ولى برخورد او با مردم متكبرانه و حتى راه رفتن و ساير حركاتش آميخته با كبر و غرور باشد؛ اين چيزى است كه اسلام و تمام مكاتب اخلاقى آن را نمىپذيرند.[25]
در روايتى از امام صادق عليه السلام نقل شده است كه در تفسير جمله «وَلا تُصَعِّرْ خَدَّكَ لِلنَّاسِ[26]؛ با بىاعتنايى از مردم روى مگردان» فرمود: مفهومش آن است كه صورتت را از مردم بر مگردان و از كسى كه با تو سخن مىگويد به عنوان توهين صورت بر متاب.[27]،[28]
واژۀ « تُصَعِّرْ »به هر گونه روى گردانى اطلاق شده است، و جالب اين كه نهى از اين كار تنها در مورد مؤمنان نيست بلكه در مورد همه انسان ها است،: «وَلا تُصَعِّرْ خَدَّكَ لِلنَّاسِ[29]»، قرار گرفتن اين صفت رذيله در كنار تكبر و افراط كارى در راه رفتن و صدا نشان مىدهد كه همه از صفات رذيلهاى است كه باعث تنفّر مردم مىشود.[30]
اگر مومن هستید، پس شوخی کنید!
در روايات اسلامى بحثهاى گستردهاى در زمينه مزاح و شوخى آمده است كه جمع بندى همه آنها انسان را به اينجا مىرساند كه «مزاح» اگر در حد اعتدال باشد و آلوده به گناهى نشود، نه تنها چيز بدى نيست بلكه مىتوان آن را بخشى از مسأله حسن خلق و گشاده رويى و اخلاق فاضله محسوب داشت.[31]
از سيره امامان عليهم السلام استفاده مىشود كه آنها عملاً مزاح را به صورت معتدل در زندگى خود داشتند[32]و ديگران را تشويق مىكردند كه در مجلس آنها مزاح كنند و مايه ادخال السرور گردند.[33]
در روایتی از امام صادق عليه السلام مىخوانيم كه به يكى از ياران خود فرمود:«كيف مداعبة بعضكم بعضا؛ چگونه شما با يكديگر شوخى مىكنيد»؟او پاسخ گفت: بسيار كم.[34]
امام فرمود: «فلا تفعلوا فان المداعبة من حسن الخلق، و انك لتدخل بها السرور على اخيك و لقد كان رسول الله صلى الله عليه و آله يداعب الرجل يريد ان يسره؛ اين كار را نكنيد (و مزاح را ترك نگوييد) زيرا مزاح شاخهاى از حسن خلق است، و به وسيله آن شادى در دل برادر مؤمن خود وارد مىكنى و پيامبر صلى الله عليه و آله با افرادى شوخى مىكرد، تا آنها را خوشحال كند».[35]،[36]
مخصوصاً در سفرها كه مشكلات بيشتر است و گاه پيشامدهاى نگرانكنندهاى رخ مىدهد دستور به مزاح داده شده است.[37]
در حديث ديگرى از آن حضرت مىخوانيم كه فرمود: «ما من مؤمن الا و فيه دعابة، قلت و ما الدعابة قال المزاح؛ هيچ مؤمنى نيست مگر اين كه در او دعابه وجود دارد، راوى مىگويد: سؤال كردم دعابه چيست؟ فرمود: مزاح است».[38]،[39]
از اين تعبير استفاده مىشود مؤمنان نبايد خشك باشند، و يكى از شاخههاى حسن خلق مزاحهاى حساب شده و توأم با تقوا است.[40]
سخن آخر:(حد و مرز شوخي و مزاح)
احاديث دیگری از آن حضرت وارد شده كه از مزاح نهى مىكند از جمله کلام آن حضرت که فرمود: «اياكم و المزاح فانه يذهب بماء الوجه و مهابة الرجال؛ از مزاح بپرهيزيد كه آبرو و ابهت انسان را مىبرد».[41]و نیز روایت «اذا احببت رجلا فلا تمازحه و لا تماره؛ هنگامى كه كسى را دوست داشتى مزاح با او مكن و جر و بحث با او منما».[42]،[43]
بنابر آنچه در اين روايات كوتاه و پر معنى آمده است، مزاح مىتواند آبرو و شخصيت انسان را بر باد دهد، و یا سبب عداوت و دشمنى گردد، و مانند دشنام تأثير سوء بگذارد و موجب جرئت و جسارت افراد نادان بر انسان گردد.[44]
از مطالعه اين تعبيرات به خوبى مىتوان دريافت كه راه جمع ميان کلام امام صادق علیه السلام این است که مزاح امرى است بسيار پيچيده، و گاه شوخىها از جدىها جدىتر است؛ به تعبير ديگر، مزاح بسيار ظريف و شكننده است، و اگر از حساب و كتاب خارج شود، آثار آن بسيار ويرانگر و مخرب است.[45]
آری اگر در مزاح از كلمات ركيك و سخنان سبك و كودكانه استفاده شود بىشك سبب آبروريزى و از بين رفتن شخصيت انسان است.[46]
واگر مزاح در برابر كسانى كه ظرفيت آن را ندارند و حريم شخصيت اشخاص را نمىشناسند انجام گيرد، چه بسا راه را براى جرئت وجسارت آنها باز مىكند و آنها نيز هر چه بخواهند مىگويند. چرا که به قول بزرگان«مزاح در سخن مانند نمك در غذاست» لذا كسانى كه زياد شوخى مىكنند سخنان جدى آنها نیز از ارزش مىافتد.[47]
1. اخلاق در قرآن
2. مشكات هدايت
3. پيام امام امير المومنين عليه السلام
[1] اخلاق در قرآن ؛ ج1 ؛ ص67.
[2] همان ؛ ص39.
[3] دائرة المعارف فقه مقارن ؛ ج1 ؛ ص334.
[4] پيام امام امير المومنين عليه السلام ؛ ج12 ؛ ص645.
[5] اخلاق در قرآن ؛ ج3 ؛ ص385.
[6] سورۀ اعراف؛آیۀ199.
[7] اخلاق در قرآن ؛ ج3 ؛ ص415.
[8] والاترين بندگان ؛ ص86.
[9] همان.
[10] تفسير نمونه؛ ج 7؛ ص 64.
[11] والاترين بندگان ؛ ص86.
[12] بحار الأنوار؛ ج 75؛ ص 232.
[13] مشكات هدايت ؛ ص74.
[14] همان؛ص75.
[15] همان.
[16] همان؛ص76.
[17] اخلاق در قرآن ؛ ج3 ؛ ص135.
[18] همان.
[19] بحارالانوار؛ ج 68؛ ص 389؛ ح 42.
[20] اخلاق در قرآن ؛ ج3 ؛ ص147.
[21] همان؛ص140.
[22] همان ؛ ص148.
[23] پيام امام امير المومنين عليه السلام ؛ ج15 ؛ ص243.
[24] همان.
[25] همان ؛ ص244.
[26] سورۀ لقمان؛آیۀ18.
[27] نورالثقلين؛ ج 4؛ ص 207.
[28] اخلاق در قرآن ؛ ج3 ؛ ص141.
[29] سورۀ لقمان؛آیۀ18.
[30] اخلاق در قرآن ؛ ج3 ؛ ص141.
[31] همان؛ص167.
[32] همان.
[33] همان ؛ ص168.
[34] همان؛ص167.
[35] اصول كافى؛ ج 2؛ ص 663؛ ح 3.
[36] اخلاق در قرآن ؛ ج3 ؛ ص168.
[37] پيام امام امير المومنين عليه السلام ؛ ج15 ؛ ص553.
[38] اصول كافى؛ ج 2؛ ص 663؛ ح 2.
[39] اخلاق در قرآن ؛ ج3 ؛ ص168.
[40] همان.
[41] اصول كافى؛ ج 2؛ ص 665؛ ح 16.
[42] همان؛ ص 664؛ ح 9.
[43] اخلاق در قرآن ؛ ج3 ؛ ص169.
[44] همان.
[45] همان.
[46] همان؛ص170.
[47] همان.
انتهای پیام ۳۱۳/۱۷