خبرگزاری حوزه | در مسائل اجتماعی مانند جمعیت ابتدا باید ماهیت و جوهره مسأله را شناخت و سپس سراغ مؤلفههای ساختار، فراگرد و رفتارها رفت.
میزان شناخت از مسأله و هویت آن میتواند در اهمیت و اولویت قراردادن آن مسأله بسیار مؤثر باشد.
به عنوان مثال کسانی که به مسأله کاهش رشد جمعیت به عنوان یک آسیب طبیعی نگاه میکنند طبعاً با کسانی که مسأله کاهش رشد جمعیت را یک جنگ جمعیتی میدانند، بسیار متفاوت هستند و هرکدام با شناختی که از مسأله ارائه میدهند، میزان اهمیت و اولویت مسأله را روشن میکنند.
در مسأله جمعیت وقتی به سخنان حکمرانان ملی جمعیت و خانواده نگاه میکنیم، متوجه میشویم که حکمرانان هنوز جنگ جمعیتی را درک نکردند و تنها کسی که یک دهه در تریبون نظام این مسأله را دهها بار تاکید نموده شخص امام المسلمین است و تعابیر ایشان در این رابطه نشان از فهم دقیق و راهبردی ایشان دارد.
پس مهمترین موضوع در حکمرانی مسأله اجتماعی جمعیت، شناخت صحیح و دقیق حکمرانان نسبت به موضوع است که متأسفانه هنوز به صورت کامل و صحیح اتفاق نیافتاده است و مقاومت وزارت بهداشت در مقابل قوانین مصوب در موضوع جمعیت هم ناشی از همین مسأله میباشد. (اگر غرض ورزی و تعمدی در کار نباشد)
بعد از اینکه شناخت خوبی در سطح حکمرانان ایجاد شد، حالا باید وارد ساختارهای رسمی و غیررسمی متناسب با مسأله و زیست بوم قانون گذاری، اجرا و نظارت شد.
نکته مهم و قابل توجه اینکه اگر شناخت نسبت به مسأله جمعیت دقیق و کامل نباشد، طبعاً ساختار متناسب با مسأله را هم نمیتوان اجرا کرد.
به عنوان مثال اگر مسأله جمعیت را مسأله حاکمیتی بدانیم به تبع ساختارهای حاکمیتی برایش طراحی میکنیم ولی اگر حل مسأله جمعیت را مسأله مردم بدانیم، به تبع دنبال ساختارهای مردم نهاد و شبکههای غیرحاکمیتی برای حل مسأله خواهیم رفت و قس علی هذا...
بعد از ساختار سازی و طراحی ساختار متناسب، حالا باید فراگردها یا به صورت خلاصه ارتباط بین مساله، ساختارها و دیگر اجزا را ببینیم و شیوه انجام دادن کارها را توجه ویژه ای نمائیم؛ به صورت خلاصه اینکه: حالا که مسأله جمعیت اولویت است و یک مسأله اجتماعی مردمی است و باید با ساختارهای غیررسمی مردم نهاد به سراغ حلش برویم، فراگرد و روش انجام آن را و گام بندی رسیدن به هدف و حل مسأله باید مشخص باشد پس ما باید نقشه راه، گام بندی و جدول گانت برای این مسأله ترسیم کنیم.
بعد از شناخت، ساختار، فراگرد در حل مسأله جمعیت آن چیزی که مهم است رفتارها هستند که میتوانند بر همه موارد قبل هم تأثیر بگذارد؛ البته تمامی مراحل ذکر شده بر هم مؤثر هستند و تقدم زمانی بر یکدیگر ندارد که البته شناخت هم به مرور زمان کامل و دقیق میشود و متناسب با شناخت ساختارها و فراگردها و رفتارها هم تغییر میکند.
رفتارها هم متأثر از شناخت، ساختار و فراگردهاست. ما معمولاً در جامعه مواجهیم با رفتارهایی که این رفتارها را نقد و بررسی و بعضاً مورد هجوم قرار میدهیم ولی غفلت میکنیم که این مسأله ناشی از مسائل دیگری است.
به عنوان مثال در مسأله شهرداریها و سازمانهای دارای ارباب رجوع نیازمند به خدمت، مواجهیم با پدیده بدرفتاری و کج خلقی فرد اپراتور و این را یک مسأله میدانیم و تمام اشکال را خلق و خوی شخصی آن فرد میدانیم؛ در حالی که شناخت، ساختار و فراگرد و برآیندها مؤثر بر یک رفتار در جامعه هستند و رفتار به خودی خود مسأله نیست و باید به سراغ مسائل مؤثر بر آن رفتارها برویم.
در مسأله اجتماعی کاهش رشد جمعیت و عدم تمایل مردم به فرزند آوری، نباید رفتار مردم را نقد و برای آن راهکار بدهیم! بلکه باید به سراغ منشأ و موثرین بر این رفتار رفت و الا دچار ضعف حکمرانی شده ایم.
به نظر میرسد عمده ضعف حکمرانی کنونی در مسأله جمعیت ناشی از شناخت است.
در مرحله بعد چون مسأله جمعیت یک امر فرابخشی است و متولی و ساختار ندارد هیچکس جوابگوی آن نبوده و نیست و البته امیدواریم با راه اندازی ستاد ملی جمعیت این مسأله حل و تدبیر شود.
در مراحل بعدی مهمترین ضعف ما عدم وجود فراگردها (گام بندی، زمانبندی و نقشه راه) است.
و در پایان ضعف مهم ما در مواجهه با مسأله کاهش رشد جمعیت رفتارهاست که گفتیم متأسفانه امروز ما به سراغ همین مرحله رفته ایم در حالیکه این مهم خودش متأثر و ناشی از مسائلی دیگر است و به خودی خود هویتی ندارد. (البته در برخی رفتارها ما وظیفه شرعی داریم که تا قبل از اصلاح موثرها از وقوع آن جلوگیری کنیم اما این را هم میدانیم که مسائل اجتماعی راهکاری غیر از آن دارد و با تحکم و زور کمتر میتوان بر روی آن تأثیر گذاشت و بعضاً رفتارهای نافرم میتواند موجب شعله ورتر شدن مسأله بشود).
علی گودرزی
نظر شما