جمعه ۲ آذر ۱۴۰۳ |۲۰ جمادی‌الاول ۱۴۴۶ | Nov 22, 2024
آیت الله العظمی صافی

حوزه/ راستی اگر محمّد صلی الله علیه و آله برانگیخته نشده بود و اگر رسالت اسلام به کمک انسان های محروم، نادان، بیمار، ستمکش، بی پناه، مستضعف، استثمارزده، خاموش و خفته نیامده بود و دنیا به همان سیر قهقرایی دوران جاهلیّت به عقب برمی گشت، از بشریّت چه باقی می ماند؟

به گزارش خبرگزاری حوزه، نوشتاری از مرجع عالیقدر حضرت آیت الله صافی گلپایگانی به مناسبت عید مبعث باز نشر می‌شود:

بسم الله الرحمن الرحیم

«لَقَدْ مَنَّ اللهُ عَلَی الْمُؤْمِنِینَ إِذْ بَعَثَ فِیهِمْ رَسُولاً مِنْ أَنْفُسِهِمْ یتْلُوا عَلَیهِمْ آیاتِهِ وَ یزَکِّیهِمْ وَ یعَلِّمُهُمُ الْکِتَابَ وَ الْحِکْمَهَ وَ إِنْ کَانُوا مِنْ قَبْلُ لَفِی ضَلاَلٍ مُبِینٍ»

یکی از افعال عظیم و پربرکت و خیر الهی که با نعمت وجود و هستی، همطراز و در یک ردیف است و از آنها نعمتی بالاتر نیست، بعثت حضرت خاتم الأنبیاء محمّد مصطفی صلّی الله علیه و آله است که مانند فعل خلق و آفرینش، تجلّی قدرت خداوند از آن، نمایان، و آثار معجز نمای آن چون خورشید فروزان، درخشان و تابان است و همان طور که به آفرینش آسمان‌ها و زمین و مخلوقاتی که در اینهاست و نظامات آنها، بر وجود خدا استدلال می‌شود، وجود گرامی پیغمبر اسلام و خُلق عظیم و علم بی پایان و شؤون متعدّد آن بزرگوار که آیتی بزرگ از آیات الهی است نیز از دلایل محکم وجود خدا و علم و حکمت او و براهین بزرگ عالم غیب است.

رسالت خاتم الانبیا بزرگ‌ترین رویداد تاریخ و واقعه‌ای است که تمام حوادث مهمّ تاریخی را تحت الشّعاع خود قرار داد و بشریّت را به تمام معانی و مفاهیم ارزنده و عالی انسانی رهبری کرد:

روز بزرگ گر چه جهان کم ندیده است

روزی چو روز حضرت خاتم ندیده است

بسیار اتّفاق عظیم او فتاده است

کامثالِ آن گذشتِ زمان کم ندیده است

لیکن جهانِ حادثه امری عظیم‌تر

از بعثت رسول معظّم ندیده است

تکانی که جهان از این رسالت خورد و حرکت و نهضتی که در روح و اندیشه انسان‌ها پدید آورد، از هیچ حادثه دیگری پدید نیامد. قدرت الهی و اثر کلمه حیاتبخش توحید را این رسالت آشکار ساخت.

راستی اگر محمّد صلی الله علیه و آله برانگیخته نشده بود و اگر رسالت اسلام به کمک انسان‌های محروم، نادان، بیمار، ستمکش، بی پناه، مستضعف، استثمارزده، خاموش و خفته نیامده بود و دنیا به همان سیر قهقرایی دوران جاهلیّت به عقب برمی گشت، از بشریّت چه باقی می‌ماند؟

دنیا می‌ماند و محرومیّت ها و ستم‌ها و بیماری‌ها و ناتوانی‌ها و استثمارها و استبدادها و خوشگذرانی ها و پرخوری‌های زورمداران درنده خوی بی رحم. دنیا می‌ماند و طاغوت‌های جبّار و اکاسره و قیاصره و استعبادچی‌ها.

دنیا می‌ماند و ناامنی‌ها و هرج و مرج‌ها و قتل و غارت‌ها و زنده به گور کردن دختران و معاملات غیرانسانی با زنان و بردگان و کارگران و کشاورزان و بالاخره شرک و بت پرستی ها و بشرپرستی ها و هزاران مفاسد دیگر.

نه نور آزادی می‌تابید، نه صدای آزادی بلند می‌شد، نه خورشید علم و دانش دنیا را روشن و منوّر می‌ساخت، نه ارزش‌های انسانی معلوم می‌شد، نه منشور و اعلامیّه حقوق بشر نوشته می‌شد، نه انسان‌ها با هم در حقوق متساوی و برابر می‌گشتند، نه گزنان از انواع بدبختی‌ها نجات می‌یافتند و ارزش یک انسان واقعی را پیدا می‌کردند، نه کسی سنگینیِ بار حکومت‌های جبّار و مستبد و سلسله‌ها را احساس می‌نمود، نه این همه مدرسه‌ها و دارالعلم‌ها و دارالشّفاها و بیمارستان‌ها و یتیم خانه‌ها و دارالمساکین‌ها و کاروانسراها ساخته و برپا می‌شد، نه این همه مسجد و گلدسته و مأذنه که از بالای آنها بانگ جانبخش توحید را به گوش خلایق می‌رسانند بنا و تأسیس می‌شد، نه این همه کتاب در رشته‌های علمی و فلسفی و اخلاقی و اجتماعی تألیف می‌شد، و نه این همه کتابخانه های بزرگ که وسعت و عظمتش بی سابقه است به وجود می‌آمد.

کیست که اطّلاعات مختصری از تاریخ دنیا داشته باشد و در عین حال در اینکه تمام برکات موجود حاصل صدای آزادی بخش توحید اسلام و اعلانات قرآن مجید و بیست و سه سال زحمات شبانه روزی پیغمبر اسلام است شکّ نماید؟

آری، بیست و سه سال امّا بیست و سه سالی که از جهت عرض و کیفیّت از بیست و سه میلیون سال عمر خدمات مصلحان و خدمتگزاران به جامعه بیشتر سود و خیر و برکت در اختیار بشریّت نهاد.

سخن گفتن از شخصیّت باعظمت و والایی که از سوی مسلمان و غیرمسلمان صدها هزار کتاب و خطابه و مقاله و قصیده و رساله درباره او نگاشته شده و عالی‌ترین معارف و فرهنگ، و انسانی‌ترین تعلیمات اجتماعی و سیاسی و اخلاقی و اقتصادی را به بشر عطا کرده، خلاف ادب است. ما چه می‌توانیم بگوییم و بنویسیم که درخور کمالی از کمالات عظیم آن برگزیده خدا باشد؟ پس چاره‌ای نداریم جز آنکه سر خجلت به زیر اندازیم و از هرچه گفته ایم یا می‌گوئیم عذرخواهی نمائیم و با شهید قدس سره همزبان شده عرض کنیم:

صلاة و تسلیم علی أشرف الوری * و من فضله ینبو عن الحدّ و الحصر

و من قدر فی السّبع الطّباق بنعله * و عوّضه الله البراق عن المهر

عدولی عن تعداد فضلک لائق * یکلّ لسانی عنه فی النّظم و النّثر

و ماذا یقول النّاس فی مدح من أتت * مدائحه الغرّاء فی محکم الذّکر

ما اگر هم سخنی می‌گوئیم، نه برای این است که ذرّه وار، خورشید جهان‌تاب را مدح کنیم یا قطره سان، عظمت اقیانوس‌ها را وصف نمائیم که در برابر خورشید وجود و اقیانوس فضائل و کمالاتش از ذرّه و قطره هم کمتریم، بلکه برای این است که از این رهگذر، هم کسب ثوابی می‌کنیم و هم از یاد آن حضرت لذّت می بریم و ضمیر خود را روشن می‌سازیم و قلوبمان را جلا می‌دهیم.

لذا برای موفّقیت خویش از نام بردن آن حضرت و صلواتْ فرستادن بر او و توصیف و تعظیم او در هر فرصت و هر مناسبت خودداری نمی‌کنیم.

شناخت سیره زندگانی رسول الله الأعظم حضرت محمّد مصطفی صلّی‌الله علیه و آله و مکتب ایشان برای جامعه بزرگ اسلامی و بلکه جوامع انسانی، آموزنده‌ترین و سازنده‌ترین درس بشریت است که آن را باید به عنوان یک علم و معرفت جهانی، بلکه بالاتر معرّفی نمود که جامعه متحیّر و سرگردان بشریت، نیازمند شناخت بیشتر این سیره جامع الجوانب و عمیق المعانی و بحث و کاوش در آن می‌باشند.

وجود مقدّس و مبارک حضرت ختمی مرتبت محمّد مصطفی صلّی‌الله علیه و آله، جامع همه عظمت‌های انسانی و بزرگواری‌های یک فرد بی‌نظیر و بی‌مانند بشری است که شرح هر یک از آنها در هیچ سخنرانی و نوشتاری امکان ندارد.

حتّی بیگانگان و خاورشناسان هم در مقابل عظمت‌های وجود پیغمبر ناچار به اعتراف شده‌اند. توماس کارلایل در کتاب الأبطال که ترجمه آن به نام قهرمانان منتشر شده است، از هر صنفی، قهرمان و بطل آن صنف، یعنی کسی که در آن صنف موفّق بوده است را نام می‌برد، مثل البطل فی صوره القائد، البطل فی صوره الشاعر.

در جایی می‌گوید: البطل فی صوره النّبی، قهرمان پیغمبران. در آنجا نه حضرت موسی را می‌گوید و نه حضرت عیسی، و نه حضرت ابراهیم را، بلکه می‌گوید: بطل و قهرمان در نبوت و پیغمبری، محمد است.

یکی از مهمترین عظمت‌های وجودی پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله، عظمت در تشریع قوانین، است که برای ایشان نظیری دیگر در آن نیست. در بین مشرعین و قانونگذاران بزرگ، توفیقی که نصیب پیغمبر اسلام شد، نصیب احدی نشده است.

اهمیت این موضوع وقتی بیشتر ظاهر می‌شود که به قانونگذاری‌ها و همکاری‌ها و همفکری‌ها و مطالعات و مباحثات دامنه‌داری که پیرامون یک مادّه‌ی قانونی می‌شود و بالاخره به مجالس مقنّنه ارجاع می‌گردد و تحت شورها و بررسی واقع می‌شود توجّه نمائیم.

آیا این عظمت نیست که شخصی بدون مشاور و معاون و بدون سابقه‌ی مطالعات قانونی و دیدن دانشکده‌های حقوق و بدون سابقه‌ی بررسی‌های بهداشتی و اجتماعی و تجارب قضائی و مالی و غیره در تمام جهات و حقوق مردم، قوانینی عرضه بدارد که هنوز پس از چهارده قرن، زنده و انسانی‌ترین قانون اجتماع و اصول و مواد آن مورد تصدیق و حمایت حقوقدانان جهان و به عقیده‌ی اهل تحقیق و انصاف، یگانه راه حل مشکلات کنونی بشریت باشد؟ واقعاً این عظمت حیرت انگیز است و دلیل بر روحی الهی و رسالتی آسمانی است.

از دیگر عظمت‌هایی که پیامبر، قهرمان بی نظیر آن است، عظمت در اصلاحات بنیادی اجتماعی می‌باشد. در تاریخ رهبران انقلابات بزرگ، احدی نیست که مانند رسول گرامی اسلام در مدّتی کوتاه، انقلاب فکری و عملی بی نظیر به وجود آورده باشد.

تولستوی می‌گوید: «شک نیست که محمّد صلی الله علیه و آله از بزرگترین رجال و مردانی است که به اجتماع خدمات بزرگی کردند. همین قدر در فخر او بس است که امّتی را به نور حق هدایت کرد و از خونریزی و زنده به گور کردن دختران و قربانی کردن انسان‌ها بازداشت و مردی مانند او سزاوار احترام و اکرام است.»

شرح عظمت پیغمبر عزیز اسلام در اصلاحات بنیادی اجتماعی و انقلاب بی‌توقف و هر زمان و هر مکانی اسلام، بسیار طولانی است و الحق که تاریخ، احدی از رجال اصلاح و انقلاب را در این همه رشته‌های گوناگون مادی و معنوی و روحی و جسمی و فردی و اجتماعی – در این مدّت کوتاه – مانند آن حضرت موفّق و پیروز، نشان نمی‌دهد.

از عظمت‌های دیگر این یگانه قهرمان جهان، عظمت در بی‌اعتنایی به دنیا بود. پیامبر گرامی اسلام در اعتنا نداشتن به مظاهر دنیوی، نمونه و سرآمد تمام زهّاد بود. از نشانه‌های زهد آن حضرت این بود که در آن وقتی که در اوج عظمت ظاهری و قدرت مادّی قرار گرفته بود با دست خود نعلین خود را می‌دوخت و لباس خود را وصله می‌کرد و از تجمّلات دنیا پرهیز داشت و اگر زیوری از زیورهای دنیا را در خانه می‌دید می‌فرمود: «آن را از نظر من پنهان کنید؛ مبادا که به دیدنش مشغول شوم و به یاد دنیا افتم».

آری! او قهرمان یگانه همه عظمت‌ها بود؛ عظمت استقامت و شجاعت و تقوا و عبادت و صداقت و امانت و عفو و گذشت و خلق عظیم و معجزات آن حضرت و عظمت‌های قرآن مجید که نوشتن درباره هر کدام از آنها با چند کتاب و مقاله تمام نخواهد شد و باید زبان به تعظیم و اعتراف بگشاییم. چه خوب گفته است آن دانشمند مسیحی که:

«إنی مسیحی اجلّ محمّداً * و أراه فی سفر العلا عنوانا؛ من مسیحی هستم و محمّد را تجلیل می‌کنم و او را سرآغاز کتاب علوّ و بلندی مقام می‌دانم.»

باید مکتب و دعوت این نمونه قهرمان بشریت را تبلیغ کرد که خدمت و اصلاحی بالاتر از معرّفی این سیره به بشریت نیست. در پایان چند بیتی را به محضر پیامبر رحمت صلی الله علیه و آله تقدیم می‌دارم:

زهی در رفعت از کیهان گذشته * ز مهر و انجم تابان گذشته

ز ابراهیم و عیسی و ز آدم * ز نوح و موسی عمران گذشته

زهی پیغمبری کز غایت جود * یم احسانش از عمان گذشته

زهی پیغمبری کز شأن و رتبت * ز هر ذیشان و عالیشان گذشته

گرفته ز امر حق مُلک بقا را * ز خضر و چشمه حیوان گذشته

چنان با واجب اندر اتّصال است * که آید در گمان ز امکان گذشته

محمد فیض اول سرور کل * که صیت فضلش از کیوان گذشته

ز یُمن بعثت فرخنده او * جهان از دوره خسران گذشته

به‎ مدحش منطق (لطفی) کلیل است * و گر از قیس و از سحبان گذشته

لطف الله صافی

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha