به گزارش خبرگزاری حوزه،مرکز فرهنگی تربیتی سلام، مرکز فعالیت جمعی از نوجوانان و جوانان افغانستانی در شهر قم است که هر ماه نشست هایی با عنوان «پاتوق جوان» برگزار می کنند و کارشناسانی در زمینه های مختلف، برای مخاطبان نوجوان این دوره ها صحبت می کنند. جلسه اخیر این مرکز به موضوع «تجربیات؛ مطالعات و بایدهای رویکردهای جهان اسلام» با حضور یاسر عسگری، فعال فرهنگی و مدیر انتشارات راه یار برگزار شد که به مناسبت اولین سالگرد مرحوم محمدسرور رجایی، اشاراتی به فعالیت های این مجاهد فرهنگی افغانستانی می شود که گزیده آن مباحث به این شرح است.
۱. اصلاح افکار و روحیات و علایق
موضوع اول در زمینه جهان اندیشی، جهان وطنی و جهان نگری و حتی هر اقدام و برنامه جدّی، اصلاح افکار و رویکردهاست. همه تحولات جوامع از تحول فردی و فکری حاصل می شود. برای داشتن نگاه جهانی، اصلاح افکار و رویکردها و حتی گرایشات ضروری است. نمی توان دغدغه نگاه و کار و تأثیرات بین المللی داشت، ولی به آینده ناامید بود؛ انگیزه و اعتماد به نفس نداشت؛ کارها را جدی نگرفت؛ بی تفاوت و بی مسئولیت بود و...
مرحوم آیت الله حایری شیرازی یک کتاب خواندنی ای دارند به نام «تعلق، محور تحول انسان». این کتاب از جهت مباحث انسان شناسی خیلی مهم است. پیشنهاد می کنم حتماً آن را مطالعه کنید. حرف ایشان در این کتاب این است که برای تحول در خودتان/ دیگران باید در تعلّقات و گرایشات خودتان/ دیگران تحول ایجاد کنید. صرف دادن آگاهی و اصلاح رویکردها کفایت نمی کند، بلکه باید گرایشات و علایق قلبی آنها تغییر پیدا کند. پس گام اول این است که به آینده امیدوار باشید. اعتماد به نفس داشته باشید. از مشکلات نترسید و دنبال بهانه جویی برای مشکلات و کاستی ها نباشید؛ چون همیشه مشکلاتی پیش روی کارهای ما وجود دارد یا به وجود می آید. باید فراتر از مشکلات، کار و تلاش کنید.
۲. تقویت روحیه جستجوگری
روحیه کنجکاوی و جستجوگری خود را به صورت هدفمند تقویت کنید. شاید بتوان گفت همه افراد موفق و تأثیرگذار، روحیه جستجوگری و کنجکاوی خاصی داشتند. سعی کنید راحت و بی تفاوت از کنار پدیده ها عبور نکنید. البته بین روحیه جستجوگری و فضولی فرق است. فضولی روی دیگر جستجوگری و کنجکاوی بی اولویت و غیر ضروری و افراطی است.
به نظرم در بین شخصیت های مشهور فعال جهان اسلام، استاد سید هادی خسروشاهی، از این جهت شخصیت ممتازی در این زمینه بود. ایشان فوق العاده روحیه جستجوگری داشتند و از سنین نوجوانی، چهارده پانزده سالگی، با خیلی از مراکز و شخصیت های فرهنگی و اسلامی داخل کشور وخارج از کشور، مرتبط شده بود.
روحیه «رصدگری بالا» و «دیده بانی دقیق و جامع»، شاید وجه ممیزه ضروری همه فعالان جهان اسلام باشد؛ اینکه همه پدیده ها و شخصیت ها و گروهها و مراکز مختلف را رصد می کنند. یکی از محاسن روحیه کنجکاوی و جستجوگری این است که آدمی را همواره در مسیر دانستن های جدید می کند. استاد خسروشاهی و استاد نادر طالب زاده ـ که اخیراً درگذشتند ـ جزو شخصیت های ممتاز جهان اسلامی ما بودند که تا آخرین روزهای حیات شان، درصدد آموختن و دانستن های جدید و مطالعه موضوعات جدید بودند.
۳. افزایش مهارت های موردنیاز
تلاش برای افزایش مهارت ها و توانمندی ها، معمولاً متناسب با آرمان ها و اهداف انسان هاست. اگر انسانی بخواهد در یک محیط محدود مثل یک شهر یا روستا فعالیت کند و اثرگذار باشد، به یک سری مهارت ها نیازمند است، ولی اگر بخواهد در سطح بین المللی فعالیت کند و اثرگذار باشد طبیعی است به توانمندی ها و مهارت های بیشتری نیاز دارد. البته ناگفته نماند که همین امر ـ یعنی داشتن آرمان ها یا برنامه های بزرگ ـ در برخی ها باعث می شود همت و اراده آدمی بلندتر و قوی تر بشود. حالا این مهارت ها مختلف است؛ از مهارت زبانی گرفته تا مهارت های تعاملی و برقراری ارتباط با افراد مختلف با گرایشات و فرهنگ ها و مذاهب و ادیان و جهان های فکری مختلف. کسی در کسب مهارت زبان عربی و انگلیسی شکی ندارد ولی متأسفانه کمتر کسی برای تعامل با شرق، به کسب مهارت زبان اردو، پشتو، گجراتی، بنگالی، مالایی و چینی وژاپنی تشویق می کند.
۴. مطالعه زندگینامه های شخصیت های فراملی و بین المللی
مطالعه زندگی نامه ها و خاطرات چهره های مثبت و منفی بین المللی، غالباً درس آموز و انگیزه بخش و از جهت کسب تجربیات و تحلیل شرایط، مفید است. خصوصاً اینکه هر کدام از این شخصیت ها در چه شرایطی توانستند به اهداف خودشان برسند و با چه مشکلاتی مواجه بودند و چگونه توانستند از مشکلات و موانع عبور کنند. لذا پیشنهاد می کنم خاطرات و زندگینامه شخصیت های بین المللی اسلامی مثل امام موسی صدر، علامه فضل الله، شهید صدر، شهید بلخی، استاد سیدهادی خسروشاهی، شهید مزاری، آیت الله آصف محسنی، آیت الله تسخیری، سید حسن نصر الله، شهید سید عباس موسوی، آیت الله شهید حکیم و... را بخوانید. خصوصاً مجله «شاهد یاران» (وابسته به بنیاد شهید) در سالهای گذشته، ویژه نامه های خوبی درباره برخی از این شخصیت ها تولید و منتشر کرده است. خاطرات و تحلیل های نسل های بعدی جریان فعالان بین المللی و جهان اسلامی مانند نادر طالب زاده، مسعود شجره و عباس خامه یار و... هم مطالعه کنید. پیشنهاد می کنم دو سایت «شعوبا» و «مُسلمنا» را ـ که درباره مسایل اجتماعی و کلامی جهان اسلام است ـ دائماً رصد کنید. حتی رصد و پیگیری بخش بین الملل برخی خبرگزاری ها و سایت ها هم مفید است، البته نه به اندازه این دو سایت خواندنی.
۵. سفر
بنده به سفر و مسافرت خیلی اعتقاد دارم. سفر، تجربیات افراد را زیاد و افق دیدگان افراد را وسیع می کند، البته نه لزوماً هر سفر و مسافرت. قبل از سفر، باید «قدرت مشاهده» خودمان را تقویت کنیم. ممکن است افراد سفرهای متعدد داخلی و خارجی داشته باشند، ولی به علت ضعف در قدرت مشاهده، این سفرها فایده و آورده چندانی برای دیگران ندارند. سفر، آدم ها را با فرهنگ و روحیات مردم از نزدیک آشنا می کند و تا حدی نشان می دهد که صرف دانستن «زبان»، آنقدر تأثیرگذار نیست. آشنایی با فضای فرهنگی و روحیات آنها هم خیلی مهم است. سفر پیاده روی اربعین را حتماً دریابید و سعی کنید در هر بار، تجربیات جدیدی بهش اضافه کنید. مثلاً لزوماً از مسیر متعارف و مرسوم نجف کربلا نروید، از مسیر کوفه و شط بروید. یکبار از مسیر حله به سمت کربلا بروید. سعی کنید مسیرهای تکراری کمتر بروید. البته می دانم که برای برخی نوجوانان و جوانان، خصوصاً افغانستانی، برای سفر در داخل ایران، محدودیت هایی وجود دارد و نیازمند هماهنگی هایی هست ولی با برنامه ریزی و هماهنگی می توان این محدودیت ها را کمتر کرد. سفرهای دوران فعالیت در کانون های فرهنگی و تربیتی و خصوصاً دوران دانشجویی را قدر بدانید. سفر، هم باعث تقویت قدرت مشاهده می شود و هم افزایش تجربیات و هم تقویت دانش مردم شناسی و اقلیم شناسی و هم بالارفتن اعتماد به نفس.
۶. شناخت بیشتر تاریخ و حوادث و اشخاص مهم
به تاریخ و حوادث و شخصیت های منطقه و کشور خودتان مسلط باشید. هر چقدر به تاریخ و حوادث و جریان شناسی ها و شخصیت شناسی ها مسلط تر باشید، امکان اثرگذاری بیشتر و برقراری ارتباطات بیشتر است. اینکه شناخت اجمالی از گروه های فعال و جهادی و فکری افغانستان و جهان اسلام و خط و ربط هایش داشته باشید و از ارتباطات یا درگیری ها و اختلافات و سوابق گذشته آنها با همدیگر مطلع باشید، خیلی کمک می کند. آن وقت است که هم پیشنهادات بهتر و عینی تری خواهید داد و هم سیاستگذاری های مناسب تری طراحی می کنید.
۷. در اندیشه جهان نگری و جهان وطنی
در مسیر و اندیشه جهان وطنی، جهان اندیشی و جهان نگری باشید. اینکه در این مسیر باشید و به مسائل مختلف از بُعد جهانی و فراملی هم نگاه کنید، خیلی مهم و مفید است. شاید در شروع سخت باشد ولی باید به مرور این جهان نگری در افکار و تحلیل های فعالان فرهنگی ما جایی باز بکند. عجله نکنید ولی فرصت ها را هم به راحتی از دست ندهید. غالب مدیران و فعالان فرهنگی و علمی ما محدود و محلی و نهایتاً ملی یا کشوری می اندیشند و نگاه جهانی و فراملی ندارند. هر آدمی در هر رشته و موضوعی که کار و فعالیت می کند می تواند نگاه جهانی و جهان اسلامی داشته باشد یا حتی می تواند حوادث و اتفاقات را از این منظر نیز تحلیل کند. نمی دانم کتاب «داستان رویان» درباره زندگی و خاطرات دکتر کاظمی آشتیانی مطالعه کردید یا نه؟ اما بدانید که پیشرفت دانش پزشکی باروری ما مدیون یک پزشک شیعه عراقی به نام پروفسور الحسنی است که به خاطر مخالفت با رژیم بعث عراق ساکن آلمان شده بود و دانش و تجربیاتش را به تیم پژوهشی موسسه رویان انتقال می دهد. یا با مطالعه کتاب «سلول های بهاری» زندگی و خاطرات دکتر حسین بهاروند (پدر دانش سلول های بنیادین ایران) در می یابید که یک دانشمند و پزشک مسلمان مالزیایی به نام جعفر علی، دکتر بهاروند را به استادش در یک مرکز تحقیقایی استرالیا معرفی می کند و همین برقراری ارتباط، در انتقال این دانش به کشور ما در حد خودش نقش آفرین می شود. کتاب «امام فراتر از مرزها» هم خواندنی و الهام بخش هست و جامعه ما و جوامع اسلامی را متوجه اهمیت و جایگاه فوق العاده امام خمینی(ره) در جهان می کند.
۸. الگوگیری از محمدسرور رجایی
مرحوم آقای محمدسرور رجایی از فعالان فرهنگی و ادبی افغانستان شخصیت جالبی بوده است. بیشتر تلاش وی در تقویت ارتباطات و علایق دو ملت ایران و افغانستان بود. آدم خوش فکر و جستجوگری بود. در نگاهش همه مسایل، را فرصتی برای تقویت ارتباطات مردمی و دولتی ایران و افغانستان می دید. از سویی هم می دانست که کشورهای غربی و دشمنان درصدد ایجاد دشمنی بین دو ملت مسلمان هستند. نه تنها می خواهند رابطه ایران و افغانستان بد باشد، بلکه تمایل دارند رابطه ایران با بقیه کشورهای همسایه و حتی جهان اسلام هم بد باشد. لذا ایشان به دنبال نقاط مشترک دو ملت رفت. ما هم فرهنگ هستیم، هم زبان هستیم، هم دین هستیم و از سویی سوابق تاریخی با سابقه ای با هم داریم و افغانستان تا چند مدت پیش، جزوی از خراسان بزرگ بود و هم اکنون پذیرای حداقل سه چهار میلیون مهاجر افغانستانی در ایران هستیم و... و همه اینها تقویت ارتباطات فرهنگی و اجتماعی دو ملت را نه تنها دوچندان، بلکه صدچندان می کند.
مرحوم رجایی در گام اول آمد خاطرات و اشعار مردم افغانستان درباره امام خمینی(ره) را گردآوری و در قالب کتاب «در آغوش قلبها» منتشر کرد. سپس خاطرات برخی رزمندگان افغانستانی دفاع مقدس را در کتاب «از دشت لیلی تا جزیره مجنون» ثبت و منتشر کرد؛ کتاب و خاطراتی که پیش از آن کسی به این صورت جامع و گسترده نپرداخته بود و صدای مظلومیت مردم افغانستان شد. در ادامه خاطرات دو سه تن از شهدای ایرانی در جهاد اسلامی افغانستان را ثبت و ضبط کرد و نشان داد این علایق دو سویه بوده است. خاطرات شهید احمدرضا سعیدی را در کتاب «مأموریت خدا» منتشر کرد. در این اواخر هم یادداشت های پراکنده و متنوع ایشان در روزنامه «شهر آرا»ی مشهد در قالب کتاب «خون شریکی» منتشر شد که می توان گفت جهان فکری مرحوم سرور رجایی در این کتاب مشخص است. این کتاب، پیوستِ مهاجران افغانستان دارد و برای همه فعالان و مدیران و سیاستگذاران افغانستانی، خصوصاً مهاجران افغانستانی مقیم ایران، مفید و ارزشمند است.