حجت الاسلام والمسلمین سید محمد مهدی میر باقری، عضو خبرگان رهبری در هفدهمین همایش کشوری ستاد فرهنگی فجر انقلاب اسلامی که با حضور جمعی از سرشاخه های فعالان فرهنگی سراسر کشور در شهر مقدس قم برگزار شد، به ایراد سخن پرداخت که مشروح آن بدین شرح است:
در اینکه در آستانه یک تحول در مقیاس جهانی قرار داریم، بین اندیشمندان داخلی و خارجی اختلاف نظری وجود ندارد؛ بنابراین باید برای نقش آفرینی در آینده جهان آماده شویم.
ما باید با تحلیل صحیح واقعه، خود را برای پیشآمدهای آینده آماده نماییم. مأموریت ما این است که برای شکل گیری یک نظم جدید، خود را آماده نماییم.
در خصوص این تحول بزرگ تحلیل های متفاوتی و جود دارد؛ قرائتی که حضرت آقا از این تحولات دارند این است که انقلاب اسلامی زیر پوست جامعه جهانی پیشرفتهای شگرفی کرده و به نقطه پیروزی خود نزدیک شده است؛ به گونه ای که نظم و ساختارهای موجود جهانی را دچار تزلزل کرده است.
ما در مرحله تدوین قانون جدید برای جهان هستیم و باید خود را برای تدوین این قانون مهیا نموده و سهم و تأثیر جدی داشته باشیم و فضا را برای نقش آفرینی بیشتر آماده کنیم.
تمدن موجود که به قول خودشان بروز آن از عصر روشنگری شدت گرفته است، برای ایجاد یک تمدن فراگیر در جامعه جهانی مبتنی بر ایدئولوژی مدرنیته شکل گرفته است.
تمدنی که غربی ها دنبال آن هستند و آشکارا آن را عنوان می کنند، ساخت یک تمدن مبتنی بر عقلانیت خودبنیاد بشری است که مبتنی بر تمنیات و تمایلات و اهواء بشری است.
ایدئولوژیست های آنها در این خصوص می گویند: تمدن مطلوب آن ها یک تمدن زمینی مبتنی بر عقلانیت خودبنیاد بشر و بدون اتکا به وحی و هدایت های الهی و با اعلام استغنا و بی نیازی از انبیای الهی و با انزوای ادیان الهی است.
غربی ها ساختارهای این تمدن را ایجاد کرده اند، از انقلاب علمی، انقلاب فلسفی، انقلاب صنعتی و تغییر ساختارها تا محصولات و سازه ها و .. تلاش کردند تا آن را گسترش بدهند.
غربیها برای ساخت تمدن مطلوب خود در جهان ابتدا امواج آن را فرستادند و تحولات فرهنگی ایجاد کردند و بعد از آن، تحولات فرهنگی در یک دورهای، نظم جدیدی را برای کل جهان طراحی کرده و سازمان و ساختار آن را محقق کردند یعنی برای آن، قانون اساسی هم نوشتند.
همچنین مبتنی بر آن ایدئولوژی یک حرکت فرهنگی بزرگی ایجاد کردند که به یک نقطه که رسید، برای آن، یک قانون واحد برای جهان نوشتند.
دولت ملت ها را به قوت شکل دادند و موازی آن، یک دولت مرکزی به عنوان سازمان ملل تشکیل دادند و پیمانهای بینالمللی را بر محور قدرت های بزرگ شکل دادند و یک سلسله معاهدات بین المللی هم محقق و مصوب کردند و در بُعد اقتصادی به دنبال کنفرانس معروف ، دلار را محور مناسبات مالی جهان قرار داده و بعد هم بانک جهانی و صنعت جهانی مالی را شکل دادند.
برای کنترل نظامی جهان، پیمان هایی مثل ناتو و امثال آن را شکل دادند و سازمان تجارت جهانی را برای کنترل تجارت در مقیاس جهانی تاسیس کردند؛ همچنین فائو برای کنترل صنایع غذایی و کشاورزی و دامداری و سازمان یونسکو برای کنترل مناسبات فرهنگی و علمی و آموزشی در جهان شکل گرفت.
آن ها یک چنین نظم بزرگی را شکل دادند و الان هم تقریباً نظم حاکم بر جهان همین نظم است و در واقع، یک قانون اساسی است که جهان دارد با آن اداره می شود که بنیان و بنیاد و اصول اساسی دنیای مدرن است.
قانون حاکم در تمدن موجود غرب، جامعه بازار باز است که به حسب ظاهر همه در آن برابر هستند و در جامعه جهانی به حسب ثروت و قدرت خود سوداگری می کنند.
اخلاقی که در این جامعه رشد پیدا می کند اخلاق گرگ صفتی و برتری جویی است که آن را به یک نظام بین المللی تبدیل کردند.
در چنین جامعهی بازاری، آنهایی که توان بیشتری در میدان رقابت دارند کار را به دست خواهند گرفت و پیروز میدان خواهند بود.
اخلاقی که این جامعه بر اساس آن شکل میگیرد، دیگر اخلاق ایثار و فداکاری و محبت نیست و اخلاق سوداگرانه است.
در آغاز هزاره سوم بر اساس مطالعات آینده پژوهی، اسنادی را تصویب کردند که یکی از آنها سند اهداف هزاره از ۲۰۰۰ تا ۲۰۱۵ است؛ یکی هم سند معروف توسعه پایدار است که مبتنی بر ۱۷ سند پایین دستی است که یکی از آنها سند تعلیم و تربیت است و می خواهند جامعه جهانی را تا سال ۲۰۳۰ با اهداف خودشان هماهنگ نمایند و بر اساس و مطالعات موجود می خواهند نظم کنونی جهانی که بر اساس رابطه ملت و دولت شکل داده اند را تغییر دهند و نظم نوین خودشان را بر اساس شهر پایدار، سامان بدهند؛ در این نظم جدید، قدرت دولت ها در یک نظم شبکه ای مضمحل خواهد شد.
یک بخش عمده از تلاش هایشان نیز سوق دادن جامعه به سمت حکمرانی مجازی است.
نگاه بدبینانه این است که می خواهند رویای خودشان را که نتوانستند در عالم واقع محقق نمایند، در عالم خیال محقق نمایند و ملت هایی که قبلا درون زندان مدرنیته بردند را وارد سیاهچال حکمرانی مجازی نمایند.
آثاری هنری تخیلی که در مورد آینده پژوهی دارند گویای همین مطلب است. فیلم هایی می سازند و آثاری منتشر می کنند برای ۸ هزار سال بعد؛ اگرچه حضرت آقا می فرمایند حرف هایی که اینها می زنند حرف های بزرگتر از دهانشان است.
بحث و سوالی که هم اکنون مطرح است این است که تمدن جدید غرب که الان موجود است، دارد تعارضات خود را حل می کند و در یک شکل پیچیده تری میخواهد خودش را سامان دهد، یا اینکه این تمدن در حال فروپاشی است؟
مدرنیته در تلاش است تعارضات درونی خود را حل نمایند که مهمترین آنها انقلاب اسلامی و آثار آن در سطح جهانی است.
پیش بینی آنها این است که تا ۱۰ سال دیگر نظام موجود دولت و ملت دچار فروپاشی خواهد شد و برای دستیابی به این هدف، جنگ های بزرگی ایجاد خواهند کرد تا نقش آفرینان مخالف ایده خود را حذف نمایند.
مسئله مهم این است که چرا این اتفاق افتاده است و مسیر این اتفاق کجاست؟
غربی ها و غرب گرایان که متأسفانه خیلی اندیشه شان برای ملت ها مضر است، تلاش میکنند این را ادامه مدرنیزاسیون معرفی نمایند و بگویند مدرنیته است که دارد مسیر خود را اصلاح میکند.
برخی از آنها که خیلی فریفته غرب هستند کل انقلاب اسلامی و پیامدهای آن را آثار مدرنیزاسیون می دانند !
آنها معتقد هستند امکان ندارد که یک جامعه معنوی شکل بگیرد که در آن، معاهدات و تعهدات بین المللی دیگر معاهدات مبتنی بر بازار نباشد.
اما فیلسوفان اصیل غربی طور دیگری تحلیل میکنند و میگویند این تحولات، مبتنی بر یک واقعه بزرگی است که هنوز برای ما ناشناخته است و هر چه تلاش می کنند با رشد دادن علوم انسانی و علوم شناختی آن پدیده را بشناسند و کنترل کنند، موفق نمی شوند.
آن تحول با انقلاب اسلامی شروع شده است و این تحلیل، نقطه مقابل تحلیل غرب گرایان است.
این تحلیل این است که ما در تحولات جدید جهانی - به خصوص در دهه های اخیر- می بینیم که یک طرفِ همه حوادث بزرگ جهانی، انقلاب اسلامی بوده است.
این، یک انقلاب معنوی در جهان است که با ایده های مدرنیته سرِ چالش دارد. چالشی با عمیق ترین لایه های تمدن غرب-که ایده های آن است- ایده هایی چون عرفی سازی و زمینه سازی سکولاریزاسیون با همه مفهومهای پیچیده خودش .
در نامه امام خمینی (ره) به گورباچف آمده که علت شکست شما، مقابله بی دلیل با خداست و سرنـوشت تمدن غرب هم همینطور خواهد شد.
انقلاب اسلامی در جهان، خودآگاهی ایجاد کرده و کار به جایی رسیده که تمدن غرب و نظم آن در آستانه ی فروپاشی قرار گرفته است.
غرب سعی می کند با ایجاد موانعی همانند جنگ و تحریم، جلوی انقلاب اسلامی را بگیرد و آخرینش هم همین جنگ شناختی است.
تحلیلگران غربی، فتنه ی جدید را پایان کار انقلاب اسلامی تلقی می کردند ولی مأیوس شدند.
تمدن غرب، چین و روسیه را رقیب خود می داند؛ اما انقلاب اسلامی را بدیل و جایگزین خود دانسته و سعی می کند با هژمونی رسانه ای، تاثیر انقلاب اسلامی را کمرنگ جلوه دهد.
غربگراها می گویند که بی خود تلاش می کنید. در نهایت، غربی ها بر شرایط فایق می آیند و باید برای گذر از این چالش با غربیها کنار بیاییم؛ اما حضرت آقا نظرشان این است که ما در مرحله ی گذاریم و با عبور از این چالش به سمت عصر ظهور در حرکتیم و باید برای این مرحله، قانون اساسی جهانی را مبتنی بر عقلانیت و معنویت تدوین کنیم و دراین زمینه کارآمدی خود را نشان دهیم.