چهارشنبه ۱۹ بهمن ۱۴۰۱ - ۰۹:۵۶
شعر | نفرین‌نامه آیت‌الله واصف لاهیجی علیه آمریکا

حوزه/ آیت‌الله واصف لاهیجی (ره) نفرین‌نامه ای را علیه آمریکای ظالم و چپاولگر سروده بود.

به گزارش خبرگزاری حوزه، آیت‌الله واصف لاهیجی (ره) نفرین‌نامه ای را علیه آمریکای ظالم و چپاولگر سروده بود. متن این شعر را بخوانید

کشوری کاندر جهان در نزد ما رسواستی

نام او در این زمان بی‌شبهه آمریکاستی

نی فقط در آسیا گردید شیطان بزرگ

ظلم او مشهور در اقلیم آفریقاستی

سیم و زر اندوخته ملیاردها بیش از همه

در میان رودهایش دهر و مافیهاستی

او اساس کج رویها مایه مکر و فریب

پایه ظلم و ستم هم نادرستی هاستی

آنقدر خوردست خرمای عرب با نوکران

خود خجل از بطن آقا هسته خرماستی

در تمام بحر و بر جاسوس دارد بی‌رقیب

فاش گشته مکر او پنهان او افشاستی

از خمینی سیلی محکم بسی دارد به رخ

آن امامی کو در عالم حجت عظماستی

کارکرد اوست در ایران فنای انقلاب

ملت ایران از او از دیده خون پالاستی

اهل عالم در ستیزه هست با او روبرو

دشمن او در جهان خود یک جهان اعداستی

در سریر بوسنی و بر مسند هرزی گوین

دائماً با رهبر ما بر سر دعواستی

در تمام بحر و بر هم در سما و در زمین

گاه شرق و غرب گه اینجا و گه آنجاستی

گه سیام و برمه وگه تایلند و ویتنام

بهر بمب‌ریزی مداماً آسمان پیماستی

بحر احمر بحر اسود چون خلیج فارسی

دائماً در اکتشاف لولؤ لالاستی

ای بمیری تو به حق آل احمد در جهان

ای که دشمن بر جمال احمد و زهراستی

آبرویت رفت در ویتنام و هم اندر عراق

برتری نبود ترا گه زیر و گه بالاستی

می بری در هرکجا دلخواه خود نفت از اوپیک

بطن تو پر آب چون دریاچه بل دریاستی

گاه باشی در یمن یا حضر موت و یا عدن

گاه در بیروت و گه در شام و در صنعاستی

گاه اندر اردن و نجد و کویت و گه حجاز

گاه اندر مسقط و عمان و گه لحساستی

هیچکس خواهان تو نبود مگر اهل ضلال

بر فنایت ای ستمگر وحدت آراستی

گاه در اطریش و اتیوپی و گه اسپانیا

گاه در آلمان و در ایسلند و واتیکانستی

گاه در بلغار و در بنگاله گه در بلگراد

گاه در تایوان و در ترکیه و لوماستی

گاه در کوبا و گه لائوس و گه در مالزی

گاه اندر مالت باتب دکتر مالتاستی

مغولستان و موزامبیک و مجرب دیدمت

گاه اندر نیچر و نروژ ابوالاباستی

گاه در جمهوری ولتای علیا سروری

در هلند و هندوراس و گینه در اثناستی

گاه در فنلاند و کامبوج و قطر ظاهر شوی

گاه در کوبا و موریتان و ما لاواستی

گاه در اکوادر و افغان و گه السالوادور

گاه در برزیل و گه مکزیک و آندوراستی

گه امیری در تونس یا در پرو یا در کمور

گاه در چک اسلواکی گاه در کوباستی

در مجارستان و واتیکان شوی گه کدخدا

گاه دهبان در زلاند و چاد و مالاواستی

گاه اندر لوکزامبورک گاه کنگو گه غنا

گاه در رومان و قبرس گاه پاناماستی

در سرائون و سوئد سنگال و هم تانزانیا

در نپال در هائی تی گاهی ابوالاراستی

گاه در ایرلند و گه رم گاه اندر تل آویو

گاه اندر نیجریه گه نیاکوراستی

میرنشینان خلیج فارس را همدم تویی

گاه میر ابله گه سلطان مالاواستی

گاه اندر نالروشاهی زمانی در زیسیر

گاه در سانمارنو گه در سری لانکاستی

گاه اندر اروگوئه گاه اندر بربدوس

گاه اندر اندلز گاهی در آن گولاستی

گاه در بلژیک و در گینه نو یا کهن

گاه اندر بنگلادش گاه اوگانداستی

در گواتمالا وزیری در ماداگاسکار شاه

هم مدیر پرتغال و هم جمالیکاستی

زامبیا را رهبری داری طمع بر تولیوی

در کلمبیا چون دبیری ناظر کوباستی

ونزوئل را خصم باشی همچه خط تائیلند

رهبری در سازمان چون میر مائونماستی

بردی از راه سیاست مال سنگاپور را

در موناکو پرطمع اندر ره تونکاستی

گر چپاول کرده‌ای هر جای گیتی را بعنف

از کفت بیرون رود ای آنکه در گیتاستی

می‌رود ارج و مقامت بس که کردی ظلم و کین

زققنت ای بی‌پدر هم ممکن و شایاستی

معنی حرفی است اسرائیل می‌باشد ربیب

معنی حرفی چه و او و کاف و هم حاشاستی

این قوانینی که موضوع است در گیتی کنون

در همه آرای گمراهان ترا امضاستی

تو چرا با دین ناب احمدی دشمن شدی

در تمام کارهای نیک تو نایاستی

حق ما پامال کردی در دفاع از حق ما

این دفاع از حق انسان تو بی‌معناستی

در تعارض هست ایران با تو ای بی‌آبرو

این تعارض در جهان بنگر چسان شیواستی

هان پسر نبود ترا صهیون بی‌اصل و نسب

زن پسر باشد ترا هر چند او نوزاستی

تا نسازی خویش را تا خود مسلمان ناشوی

دائماً در درد و در بیحالی و درواستی

ایران را ببین یک ملت باطن‌گرا

چون نبینی اهل باطن احول و اعماستی

بین رئیس کشور گابون مسلمانی گرفت

مسلم و مؤمن شدن البته روح‌افزاستی

پیش کسوت دیده‌ای در الجزایر اهل دین

هر که مؤمن گشت او در جنةالمأواستی

اهل ایران دوستدار آل پیغمبر بود

دشمن جمهوری ما دشمن طاهاستی

چونکه بردی نفت ایران از ره ظلم و فساد

زین جهت از ملت ایران تو در پرواستی

شاخ شرق از یک طرف بشکست از قدرت افتاد

شرق با تو یار اما یار ناهمتاستی

در چمنزار در وطن خون شهیدان ریخته

در تمام خاک ایران این چمن گل‌هاستی

قدس آزاد است هم آباد می‌باید شود

قدس جای پای پاک صاحب‌الاسراستی

پیشوای شیعیان جز یک حقیقت بیش نیست

هر کلام از پیشوایان لولؤ لالاستی

ملت اسلام ما هرگز نبوده بی‌پدر

جانشینان نبی بر جمله کالآبا باستی

هست غائب بر عدالت حضرت صاحب‌زمان

لطف او عامست او هر چند ناپیداستی

ای بمیری تو فنا کردی که از بدو طلوع

فاسد و شیطان و مفسد با شما همراستی

مرگ بر تو ای جفا جوی ستم گستر که تو

هر فساد و هر عمل هر حیله را داراستی

تا به کی نازی به زور و قدرتت ای بی‌خرد

گر قوی هستی خدا از هر قوی اقواستی

گر طرفدار عدالت بوده‌ای گو پس چرا؟

در چپاول دائماً در غارت و یغماستی

محفل وجدان اگر حق است آری در قضا

در قضا محکوم باشی این قضا اقضاستی

حکم ایزد در محافل خوار و محکومت کند

حکم ایزد در قضایا والی و والاستی

ای الهی تب کنی آنگه شوی بشکسته بال

از برایت این فنا در حکم یک رؤیاستی

از عدالت دم مزن معیار آزادی مشو!

ظلم تو از بهر مردم حجت اسناستی

اولویت نیست در عالم برای زورگو

اولویت یا وتو چون نفی ماولاستی

هست دنیای تو گر آباد، ایمان شد خراب

جمع هر دو کن که مهما امکنش اولاستی

بخت آزادی در آمریکا را برای سرخ تن

از سوئیس یک کشور کوچک بسی اوناستی

حکمت یونان کجا و حکمت ایران زمین

انقلاب پاک ایران بین که حکمت‌زاستی

از خدا غافل مشو ای بی‌خرد رو سوی او

آن خدایی که به آدم علم‌الاسماستی

بایدت عبرت گرفتن از گذشته روز و شب

چشم عبرت بین سوی اسکندرت رویاستی

حکم کلی بهر آمریکا نمی باشد به روز

هیچ عامی نیست جزء گاهی که استثناستی

سازمان های جهانی جز فریب و خدعه نیست

ای لغز در هفت کشور از معما هاستی

عالی و اعلا اگر دیروز همراه تو بود

دشمنت امروز گوهر عالی و اعلاستی

نیست ما را ریب اندر فتنه و افساد تو

شک ما در فتنه‌ات مستصحب‌الاشیاستی

نیست رخصت زوجه را در مال خود در هیچ جا

لیک بهر بانوان در شیعه رخصت‌هاستی

جانشینان تو در ایران کمی جا مانده‌اند

این شرارت‌ها که باقی ماند از آنهاستی

ظلم بی‌اندازه شد در دهر بر روحانیان

این تعدی فطرت برنا و نابرناستی

ای که گویی زندگی گردد گوارا با فساد

صحت و ایمان به عیش و زندگی اهناستی

خائنان را جمع کردی در ایالات بزرگ

رد خائن هست واجب این مرا فتواستی

تو که در حق بشرها اینقدر صحبت کنی

پس چرا اندر عمل بر ضد این مبناستی

کرم را بشنیده ای در زیر دریا از خرد

پس چرا در امر حق اینقدر نابیناستی

گر نئی بیمار یا فرتوت در حال فنا

پس چرا مانند بیماران در استنقاستی

ابرقدرت فنا خواهی شدن از این غرور

نیست این تهدید از بهر تو یک ذکراستی

ما مطیع امر حق هستیم در دار وجود

امر حق دارالشفا مارات هم اشفاست

مشکل هر جامعه حل می‌شود با اقتصاد

مشکل ایران ببین در حکم مستثناستی

در جهان فرمانروای ما خداوند است و بس

اولویت هست با ما این همان فحواستی

با شما ممکن بود هر کشوری سودا کند

ملت ایران زمین را با خدا سوداستی

پیرو اسلام گشته توده ایران پاک

هر کجا اسلام باشد حکم او ممضاستی

هر که دم از دین زند بی‌توبه در راه عدو

لون آمریکای ظالم اندر آن پیداستی

هر زمان هر کشوری بر ضد ایران حرف زد

غرب راضی گشته آمریکا از او ارضاستی

نیست ما را مشکلی زیرا که قرآن کریم

مشکل ما حل کند گر مشکل دنیاستی

هیچ سیمایی نباشد غیر ایران با حجاب

مشکل ما حل کند گر مشکلی برخاستی

از چه آزادی ندارد در جهان حجب حجاب

اصل آزادی و ایمان از اصول ماستی

هرچی می‌زاید فلک بر وفق ما زاید مگر

بچه آمریکا کنون بر ضد ما نازاستی

نام تو امروزه می‌گویند شیطان بزرگ

در ستمها گوییا نمرود را هم پاستی

گشته اسرائیل اکنون یک ایالت از شما

آن ایالات بزرگت پیش ما چون لاستی

خواب خرگوشی برای مردم دنیا بس است

مردم بیدار و هم هشیار در اینجاستی

بنده حقیم ما نه عبد آمریکای دون

این عبادت نزد ما یک حجت کبراستی

حاکم ما حق بود هستیم اکنون حق گرا

نان آمریکای ظالم امر لایرضاستی

نیست در عالم بسان قوم ایران دیپلمات

کاپیتولاسیون نزد ما قانونچه ملغاستی

گر پناهی نیست مارا ای برادر غم مخور

چون پناه مردم ما خالق یکتاستی

این گرانی نیز از تحریم آمریکا بود

این گرانی بگذرد چون مصلحت داراستی

کشور جمهوری اسلامی ایران زمین

پایه‌اش بر عدل و بر انصاف و بر تقواستی

کی شود حاکم در عالم زور آمریکاییان

حاکم مطلق در عالم ایزد بایاستی

هر کجا یک خدعه‌ای در متن کشور کشف شد

فیل آمریکا قرین و هم قرینه راستی

اقتصاد کشوری گر درهم و برهم شده

نقش استعمار بین گر دیده‌ات بیناستی

ملت ایران کجا محتاج آمریکا شود

ملت ایران زمین را روح استغناستی

هر چه کمبودی بود در ملک ایران فقر نیست

بر تمامی رهبر ما قیم و داناستی

گر بدا حاصل شود از بهر ملت در زمان

این بدا نبود به باطن این بدا ابداستی

جز خدا را ما نمی بینیم در عالم به حق

هر دو عالم لا بود واقع فقط الاستی

رد عالم رد وجه الله والله می‌شود

رهبری هم رتبه ای از نور وجه الاستی

اخبار مرتبط

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha